آنگاه که سیاهی شب، آسمان خاموش کوفه را فرا گرفته بود، علی آمد و آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد و در محراب محبوب به نماز ايستاد. لحظه ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و زمانه را داغدار خويش نمايد. ويژه نامه خورشيد عدالت مرهمی است بر سينه های داغدار عاشقان علی.
به گزارش «تابناک»؛ على ـ علیه السلام ـ در تقواى دینى و عبادت حق یگانه بود، پیغمبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ در پاسخ کسانى که نزدش از تندى على ـ علیه السلام ـ گله مىکردند، میفرمود: «على را سرزنش نکنید، زیرا او شیفته خداست.»
ابودردا صحابى، پیکر آن حضرت را در یکى از نخلستان هاى مدینه دید که مانند چوب خشک افتاده است. براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى که دختر پیغمبر اکرم ـ صلى الله علیه و آله ـ بود، درگذشت همسرش را تسلیت گفت، دختر پیغمبر ـ صلى الله علیه و آله ـ فرمود: پسر عم من نمرده است بلکه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و این حال براى وى بسیار اتفاق میافتد.
على ـ علیه السلام ـ در مهربانى به زیردستان و دلسوزى به بینوایان و بیچارگان و کرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حکایات بسیار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش میرسید در راه خدا به مستمندان و بیچارگان میداد و خود با سخت ترین و ساده ترین وضعى زندگى میکرد. آن حضرت کشاورزى را دوست میداشت و غالباً به استخراج قنوات و درخت کارى و آباد کردن زمین هاى بایر میپرداخت، ولى از این راه هر ملکى را که آباد میکرد و یا هر قناتى را که بیرون میآورد وقف فقرا میفرمود و اوقاف آن حضرت که به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عواید سالیانه قابل توجهى (بیست و چهار هزار دینار طلا) داشت. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی (ره))
اکنون به بررسی ابعاد چهارگانه عدالت در شخصیت یگانه تاریخ و اسوه عدل و عدالت، یعنی علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ میپردازیم. او که در مکتب قرآن رشد یافته، با آیاتی همچون «لقد ارسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب [آسمانی] و میزان [شناسایی حق از باطل] نازل کردیم؛ تا مردم، قیام به عدالت کنند» و همچنین «و نضع الموازین القسط لیوم القیامه؛ ما ترازوی عدل را در روز قیامت، برپا میکنیم»، اُنس داشته و در مکتب عدالت محور پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، شاگرد ممتاز بوده است. آن حضرت مجسمهای از عدالت و تجسمی از عدل بود و همواره دوست و دشمن در برابر عظمت او سرخم میکنند و در برابرش، ردای خاکساری و تواضع میگسترانند.
شخصی از آن حضرت پرسید: عدالت برتر است یا بخشش؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عدالت، کارها را در جای خود قرار میدهد و بخشش، آنها را از مسیرشان خارج میکند و عدالت، تدبیر کنندهای است که به سود همگان است، و بخشش، به سود افراد خاصی است. بنابراین، عدل، شریفتر و برتر است.»
عدالت اجتماعی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام
امام علی ـ علیه السلام ـ در دومین روز حکومت خود و در اولین سخنرانی خویش، بعد از بیعت مردم، از تساوی حقوق سخن گفت و مهاجرین و انصار را با مسلمانان متأخر و حتی تازه مسلمانان در حقوق و حدود، برابر دانسته، فرمود: «مال، از آن خداوند است و بین شما به تساوی تقسیم میشود. هیچ کس در این تقسیم، بر دیگری برتری ندارد و برای متقین در روز قیامت، بهترین اجر و ثواب خواهد بود. خداوند، دنیا را اجر و ثواب متقین قرار نداد.»
این اقدام امام از همان روز اول، مقدمه ناسازگاریهای کسانی را فراهم آورد که به برتریها و مزایای شخصی خویش، خو گرفته بودند. این افراد، بارها نزد امام میآمدند و با جسارت، ابراز میداشتند که ما از بزرگان قوم خویش هستیم و امام در پاسخ اینان میفرمود: «ذلیل، نزد من، عزیز است؛ تا حق او را از ظالم بگیرم و قوی، نزد من، ضعیف است؛ تا حق مظلوم را از او بازپس گیرم.»
بدین ترتیب، امام هیچ گاه حاضر نشد بی جهت به افراد امتیاز دهد و در برابر خواستههای ناعادلانه ایشان، سر خم نکرد. آن حضرت اساساً حکومت را برای تحقق عدالت در همه ابعادش پذیرفت و آن را جز در این مسیر، نمیخواست و هدف آن حضرت از پذیرش حکومت، برپایی عدالت بود.
آن حضرت در این باره فرمود: «اگر خداوند از عالمان پیمانی سخت نگرفته بود که در برابر شکمبارگی ستم گر و گرسنگی ستم دیده، آرام و قرار نگیرند، بی تأمل، رشته حکومت را رها میکردم و پایانش را، چون آغازش، میانگاشتم و، چون گذشته، خود را کنار میکشیدم.»
عدالت اقتصادی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام
امام علی ـ علیه السلام ـ در بُعد اقتصادی میفرماید: «به خدا سوگند! اگر آن چه را که عثمان بخشیده است، نزد کسی بیابم، آن را به بیت المال مسلمانان بازمی گردانم؛ هر چند آن را کابین زنان کرده باشند یا بهای کنیزکان، زیرا در عدالت، گشایش است و کسی که عدالت را برنتابد، ستم را سختتر یابد.»
این اقدامِ حضرت، یعنی تقسیم بیت المال به طور مساوی بین افراد، باعث شد حتی افرادی، چون طلحه و زبیر نیز به او اعتراض کنند، زیرا وقتی امام از آن دو علت ناسازگاری شان را پرسید، گفتند: «تو حق ما را در تقسیم بیت المال، با غیر ما مساوی قرار دادی»! امام در پاسخ فرمود: «این، شیوه تقسیم رسول خدا صلی الله علیه وآله بود و حکم قرآن نیز همین گونه است و رسول خدا صلی الله علیه وآله کسانی را که در راه خدا با جان و مال جنگیده بودند، در تقسیم بیت المال، با دیگران مساوی قرار میداد.»
تقسیم بیت المال به طور مساوی، در بین مردم عرب، غیر منتظره بود و حتی ام هانی، خواهر امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ وقتی متوجه شد که سهم او از بیت المال با سهم کنیز عجمی اش یکسان است، با عصبانیت نزد امام رفت و به او اعتراض کرد و امام نیز در پاسخ او فرمود: در قرآن، برتری عرب را بر عجم ندیده است.
عدالت سیاسی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در عهدنامه مالک اشتر در مورد وظایف حاکم این گونه میفرماید: «مهربانی به رعیت و دوست داشتن آنان و لطف در حق ایشان را شعار دل و جان خود ساز و چون درندهای مباش که خوردنشان را غنیمت شمری، زیرا که آنان دو دسته اند؛ یا برادران دینی تو هستند و یا این که در آفرینش، با تو همسانند؛ لغزشهایی از دست ایشان بیرون میرود و نادرستیهایی از آنان سر میزند و دانسته و نادانسته، کارهایی از دستشان پدید میآید که خوشایند تو نیست؛ پس تو به خطای آنها، نگاه نکن و از گناهشان درگذر؛ همان گونه که دوست داری خداوند نیز تو را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد.»
آن حضرت اصرار داشت به دیگران بفهماند که حکومت و زعامت، هدف نیست، بلکه تنها وسیلهای برای تحقق عدالت است. در این مورد سید رضی در نهج البلاغه به نقل از عبدالله بن عباس مینویسد: در «ذی قار» [پیش از جنگ جمل] نزد امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ رفتم. آن حضرت مشغول پینه زدن کفش خود بود. چون مرا دید، گفت: «بهای این کفش، چقدر است؟» گفتم: «بهایی ندارد.» فرمود: «به خدا سوگند! این کفش بی ارزش، نزد من، محبوبتر از حکومت بر شماست؛ مگر آن که حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم.»
عدالت قضایی امیرالمؤمنین ـ علیه السلام
نقل است که در زمان حکومت خلیفه دوم فردی نزد خلیفه از امام علی ـ علیه السلام ـ شکایت کرد. او امام را حاضر کرد و به او گفت: یا اباالحسن! دوشادوش مدعی بنشین. در این هنگام، آثار ناراحتی در چهره امام آشکار شد. عمر گفت: یا علی! از این که دوشادوش مدعی بنشینی، اکراه داری؟ امام علی ـ علیه السلام ـ فرمود: نه، ولی ناراحتی ام از این است که بین من و مدعی، مساوات را رعایت نکردی؛ زیرا مرا با گفتن کنیه ام، تکریم کردی؛ ولی او را این گونه گرامی نداشتی!
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ و موانع عدالت
آن حضرت در برپایی عدالت، مشکلات فراوانی داشت؛ تا آن جا که خودش زبان به گلایه گشود و در مورد مخالفان که در قالب ناکثین، قاسطین و مارقین در برابر حکومتش به مشکل آفرینی میپرداختند، فرمود: «چون حکومت را به دست گرفتم، عدهای پیمان شکستند؛ عدهای از دین و اطاعت بیرون رفتند و عدهای نیز راه ستم و تجاوز پیش گرفتند.»
از طرف دیگر، ساده لوحی دوستان و حیله گری معاویه و عمروعاص نیز بر این مشکلات میافزود و این عوامل موجب شدند که آن حضرت نتواند عدالت دلخواهش را پیاده کند. آن حضرت از یکدل نبودن یاران، این گونه شکوه کرد: «به خدا قسم! این مساله، دل را میمیراند و اندوه و غصه میآورد که این گروه بر باطل خویش، متحدند و شما بر حق خویش، پراکنده اید.»
امام خمینی در مورد مظلومیت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ چنین فرمود: «امیرالمؤمنین سلام الله علیه در صدر اسلام، مظلومتر از هر حاکمی در هر وقت بود؛ آن قدر اذیتش میکردند. همان مقدسها ایستادند مقابل. گفتند: باید قرآن را بالای نیزه کرد؛ اگر چنان چه قبول نکنی، چه خواهیم کرد؛ مجبورش کردند به این که قبول کند. بعد هم تکفیرش کردند؛ گفتند: توبه کن؛ تو کافر شده ای.»