به گزارش «تابناک»، منصور براتی در دومین روز از هفته مبارزه با مواد مخدر در گفتوگو با ایسنا، نقش خانواده را هم در حوزه پیشگیری و هم در درمان اعتیاد انکارناپذیر میداند و با اشاره به تاثیر سبک فرزندپروری بر اعتیاد اقشار آسیبپذیر میگوید: روشهای فرزندپروری در ابتلاء افراد به اعتیاد نقش دارند. در خانوادههایی که روش فرزندپروری آنها آسانگیری است و فرزند در این خانوادهها حکومت میکند، خطر ابتلاء به اعتیاد بیشتر است، زیرا کنترل خانواده بر فرزند خود کم است. همچنین در خانوادههایی که بسیار سختگیری میکنند و شرایط سختی را برای فرزندان به وجود میآورند نیز خطر ابتلاء فرزند به سوءمصرف مواد بیشتر است. پس محیط خانواده با توجه به شرایط فعلی زندگی اجتماعی باید از تعادل برخوردار باشد؛ به عبارتی والدین نه مستبد و نه آسانگیر باشند.
معاون پژوهشی موسسه کادراس معتقد است که والدین باید مهارتهای زندگی اجتماعی مانند آموزش «نه گفتن»، اعتماد به نفس، سازگاری محیطی، انتخاب دوستان و… را آموزش دهند، چراکه گسترش این امر نقش مهمی در ایجاد و محافظت از خطر ابتلاء به اعتیاد دارد. از سویی دیگر وجود پیوند عاطفی قوی بین فرزندان و والدین به ویژه مادر باعث رشد شخصیتی مناسب و سازشیافته در نوجوان میشود و میتواند به عنوان نیرویی قوی از نوجوان در برابر مصرف مواد محافظت کند.
بنابر اظهارات براتی، والدینی که ارزشهای مشخصی ندارند، مهربانی و عطوفت کمتری دارند یا مادرانی که آرامش روانی کافی ندارند و کنترل کمی بر کودکانشان دارند، فرزندانی تربیت میکنند که ممکن است در دوره نوجوانی در معرض مشکلات متفاوتی قرار گیرند. بنابراین فقدان حمایت والدین و نظارت آنها منجر به پیوند خانوادگی ضعیف، مشکلات شخصیتی و ارتباط فرد با همسالان مصرفکننده مواد و سوء مصرف مواد میشود.
وی با بیان اینکه فرزندان به شدت به نظارت والدین وابستهاند، ادامه میدهد: تحقیقات حاکی از آن است که نظارت ضعیف والدین و ساعتهای طولانی تنها در خانه ماندن فرزندان به شدت با مصرف مواد در ارتباط است. البته نظارت زمانی موثر است که زمینه ارتباطی مناسب والدین با فرزندان فراهم شده باشد. زمانی نظارت میتواند مفید باشد که روابط گرم و صمیمانهای بین والدین و فرزندان وجود داشته باشد؛ اعمال نظارت در غیر این شرایط نتیجه مناسبی نخواهد داد و منجر به عکسالعملهای شدیدی در نوجوان میَشود.
این پژوهشگر حوزه اعتیاد میافزاید: نظارت بر رفتار فرزندان یکی از مهارتهای ارتباطی است که والدین متناسب با رشد فرزندان به کار میبرند تا با آنها در مورد نگرانیهای خود از بعضی رفتارها صحبت و از رفتار و فعالیتهای فرزندشان آگاه باشند اما نظارت به مفهوم مراقبت از فرزندان است، مراقبت از اینکه فرزندشان با چه کسی در ارتباط است و طی روز چه کارهایی انجام میدهد، در این معنا نظارت مهارتی است که دربردارندهی ارتباطات و نظم خانوادگی صحیح است. این کار شامل تبادل اطلاعات، شفافسازی انتظارات از فرزندان، تعیین حد و حدود در مواقع لازم و انتخاب شیوه صحیح برای نگه داشتن آن حد و حدود است.
براتی در بخش دیگری از این گفتوگو به موضوع اعتیاد زنان اشاره میکند و در پاسخ به این سوال که آیا نگاهی که در حوزه اعتیاد مردان وجود دارد را میتوان به اعتیاد زنان نیز تسری داد؟ بیان میکند: اعتیاد زنان امروزه به عنوان گروهی که بسیار حساس و آسیبپذیر هستند ابعاد متفاوتی را دربرگرفته است. به طور کلی اعتیاد زنان در مقایسه با مردان به دلیل اختلافات جنسیتی و اجتماعی، متفاوت و دارای اثرات شدیدتری بر فرد و جامعه است.
به گفته معاون پژوهشی موسسه کادراس و بر اساس مطالعات انجام شده، مردان بیشتر از زنان به مصرف مواد گرایش دارند اما زنان در مقایسه با مردان، بیشتر تحت تأثیر عواقب سوء مصرف مواد قرار میگیرند. زنان با سرعت بیشتری در نتیجه افزایش استرس و اضطراب پس از سوانح و رویدادهای سخت به احتمال زیاد وابسته به انواع مواد میشوند. از این رو زنانی که دچار سوء مصرف مواد میشوند مشکلات روحی و جسمی شدیدتری را تجربه و نسبت به مردان با عواقب منفی بیشتری در حوزه سلامت فردی و اجتماعی مواجه میشوند. همچنین، زنان اغلب در قطع مصرف مواد اعتیادآور با مشکلات بیشتری روبه رو و مستعد عود مجدد هستند.
وضعیت آماری زنان معتاد
براتی در دومین روز از هفته مبارزه با مواد مخدر که توسط موسسه کادراس با عنوان «خانواده،اقشار آسیب پذیر و اعتیاد» نامگذاری شده است، به ارائه وضعیت آماری اعتیاد زنان در کشور پرداخت و با بیان اینکه در ایران طی دو دهه گذشته شاهد تغییر ناگهانی در تعداد زنان معتاد هستیم، ادامه میدهد: در سال ۱۳۸۰، حدود ۳۵ هزار زن معتاد وجود داشت که متاسفانه در سال ۱۳۸۵ این رقم دو برابر شد. در سال ۱۳۹۲ و پس از بررسیهای کارشناسی تعداد معتادان زن نسبت به سال ۱۳۸۰ چهار برابر و نسبت به سال ۱۳۸۵ دو برابر شده است. این روند افزایش دو برابری به هر پنج سال ختم نشد و در آماری نگرانکننده که در سال ۱۳۹۳ اعلام شد، تعداد معتادان زن در جامعه به ۱۳۸ هزار نفر رسید که این خود میتواند زنگ خطر جدی باشد.
وی با تاکید بر تفاوتهای جنسیتی میان زنان و مردان تصریح میکند: وضعیت زنان در بحث گرایش به انواع مواد و حتی پروسه ترک آن به مراتب دشوارتر و خطرناکتر نسبت به مردان است. سازگاری بیشتر برخی مواد با هورمونهای زنانه احتمال افزایش اعتیاد در شرایط یکسان برای زنان را تا ۱۹ برابر بیشتر از مردان کرده است. علاوه بر این تحقیقات نشان میدهد زنانی که مواد محرک استفاده میکنند، بسیار زود مهارتها و کاراییشان را از دست میدهند؛ چراکه اگر مصرف مواد سنتی ۸ تا ۱۰ سال زمان میبرد تا فرد معتاد به آخر خط برسد، در مورد مواد محرک و روانگردان این زمان به ۲ تا ۴ سال کاهش مییابد. از طرفی ناهنجاریهای مصرف مواد در زنان مانند تغییر زودهنگام چهره، از دست دادن شغل و موقعیت اجتماعی و خانوادگی، طرد شدگی، روابط خارج از عرف و... از موانع پیش روی این گروه است.
بنابر اظهارات معاون پژوهشی موسسه کادراس، روند مصرف انواع مواد از مصرف تفننی تا رسیدن به اختلال سوء مصرف اغلب تحت تاثیر عواملی است که عموماً از حیطه کنترل افراد خارج است. از علل شخصیتی (سلامت رفتاری و روحی، رشد عصبی و تفاوتهای ژنتیکی که از تاثیرات اجتماعی حاصل میشود) تا عوامل میانی (شرایط خانوادگی، مدرسه و تاثیر گروههای همسالان) و عوامل گستردهتر (شرایط اقتصادی و اجتماعی و محیط فیزیکی اطراف) را میتوان برای ارزیابی آسیبپذیری در برابر مصرف مواد برشمرد.
براتی تصریح میکند: مجموع این عوامل از فردی به فرد دیگر تفاوت دارد و نمیتوان تصور کرد همه افراد در گروه سنی به ویژه جوان به طور یکسان در برابر مصرف مواد آسیبپذیر هستند. به طور کلی ترکیب عوامل آسیبپذیر و پرخطر، فقدان عوامل محیطی و حفاظتی، عوامل خانوادگی و روشهای فرزندپروری از جمله عواملی هستند که حساسیتهای متفاوتی در برابر مصرف مواد مخدر در افراد ایجاد میکند.
این پژوهشگر معتقد است: اینکه جوانان به یک میزان در برابر مصرف مواد آسیبپذیرند، تصوری غلط است، چرا که حساسیت افراد بهویژه در آغاز مصرف مواد متفاوت است. در حالی که عوامل اثرگذار در افراد مختلف، متفاوت است و هیچ عاملی به تنهایی سبب مصرف مواد مخدر نمیَشود؛ وجود مجموع عوامل تحریککننده در مصرف مواد و فقدان عوامل پیشگیرانه موثر، سبب بروز تفاوت در میزان تحریک ذهن جوانانی میَشود که برخی از آنان روی به مصرف مواد آورده و برخی دیگر تمایلی به مصرف نداشته باشند. در نتیجه، از منظر رویکرد پیشگیری مهم است که درک درستی از بافت و زمینههای مصرف مخدرها و نیز عوامل تاثیرگذار شخصی، اجتماعی و محیطی داشته تا بتوان اختلالاتی که منجر به آغاز مصرف مواد در میان جوانان میشَوند را شناسایی کرد.