سرعت عمل در اتخاذ یک تصمیم مهم برای ادامه راه اداره کشور به نحوی که با رضایت عمومی مردم همراه و باعث رشد مولفه های اقتصادی بشود، یکی از ضروریات مهمی است که باید قوای مجریه و مقننه خیلی زود در مورد آن به یک توافق نظر جامع، عملی و اجرایی رسیده و با برنامه ریزی برای تحقق اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت نسبت به اجرای آن اقدام کنند؛ چراکه شرایط عمومی کشور به هیچ عنوان رضایتبخش نیست.
به گزارش «تابناک»؛ در روزهای گذشته مطالبی با نام «یا دولت برکنار و انتخابات زودرس برگزار شود یا با همکاری غیرشعاری، وضعیت بغرنج اقتصادی کشور را درست کنید!» و «دولت منتظر از نصاب انداختن کابینه توسط مجلس است! / چرا نظارت جدی بر دولت، بهتر از برکناری بیش از دو وزیر است؟» در سایت تابناک نوشته شد که خطاب مستقیم آن با دولت و رئیس جمهور و همچنین رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی بود تا هرچه سریع تر راه حل های عملی برای رفع مشکلاتی که کشور با آن دست و پنجه نرم می کند، برگزینند.
در این نوشتارها، دلایل علاقه مندی و یا عدم علاقه مندی دولت و مجلس برای همکاری فی مابین به منظور حل مشکلات مردم و کشور مورد بررسی قرار گرفت و موضوعات مختلفی هم در ارتباط با چگونگی تعامل بین دو قوه به نحوی که در نهایت اقدام آنها به نفع منافع عمومی، مردم و کشور باشد، مورد اشاره قرار گرفت که می تواند حداقل در بخشی از تصمیمات مورد بررسی قرار گرفته و هدایت کننده باشد.
اکنون با بررسی تمام آنچه گفته شد، می توان اینطور بحث را جمع بندی کرد که دو راه پیش روی قوای مقننه و مجریه بیشتر باقی نیست؛ راه اول و بهتر این که همکاری مثمر ثمر و کارگشایی فی مابین مجلس و دولت در یک سال باقی مانده از عمر قوه مجریه شکل بگیرد که منجر به حل مشکلات در عین تعامل حداکثری شود. راه دوم هم این است که اگر هیچ یک از طرفین حاضر به پذیرش چنین مساله ای نیستند، هرچه زودتر دولت برکنار و زمینه روی کار آمدن یک دولت همسو با مجلس اصولگرا فراهم شود.
بدون شک، تنها را مثمر ثمر و کارگشا برای حل مشکلات کشور و همچنین جلوگیری از ایجاد مشکلات بیشتر، همان موضوع تعامل حداکثری قوای مجریه و مقننه است؛ بدین ترتیب که در یک سال باقی مانده از عمر دولت، هیچ تغییری صورت نگیرد و تنش بین قوه مجریه و قوه مقننه به حداقل ممکن برسد. در چنین شرایطی، افزایش هماهنگی فی مابین دو قوه فرصت لازم را برای حل مشکلات کشور و مردم فراهم خواهد کرد و انرژی موجود صرف دعواهای جناحی و سیاسی قوا نخواهد شد.
اگر به افزایش میزان نارضایتی در میان مردم دامن زده شود و شرایط نامساعد کنونی ادامه یابد، آثار اجتماعی این مساله باعث می شود که دیگر نه از اصولگرا اثری بماند و نه از اصلاح طلب، که بخواهند به بازی ها و دعواهای سیاسی خود برای کسب قدرت بیشتر ادامه بدهند! پس اینکه دو گروه سیاسی، در انجام امور کشور به خصوص در شرایط فعلی به فکر جناح بازی و انتخابات باشند، بدترین شیوه برای ادامه راه خواهد بود که عوارض و عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت.
از طرفی تنها راهی که بخواهد به جز همدلی و همکاری حداکثری بین دو قوه مجریه و مقننه در دستور کار قرار بگیرد، چیزی جز برکناری فوری دولت و استقرار یک دولت همسو با مجلس اصولگرا نخواهد بود. اتفاقات اخیر در سوال از وزیران کابینه هم نشان می دهد که دل برخی نمایندگان مجلس به چیزی جز این رضا نیست و هر اتفاقی غیر از این موضوع، دل و حساب آنها را با دولت تدبیر و امید صاف نخواهد کرد!
اگر برآورد مجلس اصولگرای یازدهم این است که دولت مستقر فعلی دیگر توانی بیش از این ندارد و در یک سال باقی مانده از عمرش هم اقدام خاصی بیش از این چیزی که این روزها شاهدش هستیم، نمی تواند بکند یا نمی خواهد انجام بدهد و البته برای اهرم های نظارتی مجلس هم دولت جایگاهی قائل نیست، طبیعتا بهترین راه این است که با توجه به فراهم آمدن زمینه سوال دوباره از رئیس جمهور که بیش از یکصد و چهل امضا دارد، دولت را کنار بزند.
در چنین شرایطی، فراهم کردن زمینه استعفا، استیضاح و یا برکناری دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام و روی کار آمدن یک دولت همراه برای انجام کارها به نفع مردم باید اقدام بسیار فوری و در دستور کار مجلس اصولگرای یازدهم باشد تا خیلی زود در ارتباط با ساماندهی وضعیت کشور تصمیم گیری و اقدام شود. این دو راهکار، اقدام بسیار فوری است که باید دولت و مجلس در مورد آن به نتیجه برسند و خیلی زود پیرامون آن اقدام کنند.
رسم و رسوم حکومت داری و مملکت داری این نیست که وقتی دولتی روی کار می آید، باید دوره چهار ساله و سپس هشت ساله اش را حتما تا پایان با هر نوع عملکردی و به هر قیمتی به پایان برساند؛ این اختیار در قانون اساسی و قوانین موضوعه کشور به صراحت مورد تاکید قرار گرفته است که در صورت عدم توانایی یک دولت در انجام امور محوله و بهبود بخشیدن وضعیت کشور، می توان مطابق با قانون چنین دولتی را کنار گذاشت.
بدون شک اگر دولتی نمی تواند وضعیت ممکلت و مردم را بهبود بخشد و مشکلات آنها را حل کند، باید کنار برود. چرا بعد از چهل سال کنار گذاشتن یک دولت همچنان باید تابو باشد و اینقدر از آن بترسیم؟ مگر شرایط امروز کشور از ابتدای انقلاب و زمان صدور عدم کفایت سیاسی بنی صدر بغرنج تر و نابهنجارتر است که موضوع را تا این اندازه برای خودمان سخت و آن را به یک معادله نامجهول لاینحل تبدیل کرده ایم؟
برکناری بنی صدر در حالی انجام شد که او اولین رئیس جمهور کشور انقلاب کرده جمهوری اسلامی بود، در آن برهه موضوع گروگان های آمریکایی وجود داشت، کشور درگیر یک جنگ سخت با رژیم بعثی صدام بود، تازه انقلاب به ثمر نشسته بود، کشور درگیر موضوع تجزیه طلبی بود و هزار و یک مشکل دیگر هم وجود داشت، اما وقتی دیدند که دولت پای کار انقلاب نیست، با شجاعت آن را برکنار کردند.
با توجه به همین ادله، اینکه امروز برخی می گویند شرایط برای برکناری رئیس جمهور و دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام مهیا نیست، حرف درستی نیست، چون چهل سال پیش از این در بحرانی ترین شرایط کشور، رئیس جمهور توسط مجلس برکنار شد؛ حالا که کشور بعد از 42 سال به ثبات سیاسی لازم رسیده است و بسیاری از مشکلات و گره های اول انقلاب را دیگر پیش روی خود نمی بینیم، پس حتما زمینه انجام چنین کاری نسبت به زمان برکناری بنی صدر مهیاتر است.
البته همانطور که پیش از این هم گفته شد، بهترین اقدام در حال حاضر، حل مشکلات از طریق به تفاهم و توافق رسیدن دولت برای همدلی و همکاری و در پس آن حل مشکلات مردم و مملکت است و نوشتن گزاره های فوق معنایش مقایسه دولت با دولت بنی صدر و تاکید بر برکناری نیست؛ اما اگر این همکاری برای حل مشکلات شکل نگیرد و هر روز به مشکلات مردم افزوده شود، طبیعتا باید شجاعت برکناری چنین دولتی و روی کار آمدن یک دولت همسو وجود داشته باشد.