در روزهایی که رکوردشکنی مرگ و میر کرونا به عادت تکراری این پدیده نسبتا نوظهور در کشورمان بدل شده، وزیر بهداشت تاکید دارد که افزایش تلفات کووید-۱۹، نتیجه بی توجهی مردم به خواهش و تمنای وی در ماههای گذشته است و در ادامه هشدار میدهد که اگر مجبور شود، مسائلی را بازگو خواهد کرد که در اندیشه برخی نمیگنجد!
اما ماجرا از چه قرار است و به راستی چه شد که از قدرتنمایی تمام عیار در مقابله با این بیماری در ماههای ابتدایی و کاهش آمار جان باختگان به حدود ۳۰ تن در روز به اینجا رسیده ایم که یک روز ۱۶۳ تن را از دست میدهیم، چند روز بعد به ۲۰۰ جان باخته میرسیم و حالا با ۲۲۱ فوتی در شبانه روز اخیر، همه رکوردها را شکسته شده مییابیم و به اوج هراس میرسیم؟
اینها بخشی از پرسش هایی هستند که برای یافتن پاسخ. شان به سراغ دکتر عبدالحسین روح الامینی، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس یازدهم رفته و با وی به گفتوگو نشستهایم؛ گفتوگویی تفصیلی که پیش رویتان قرار دارد.
* چه اتفاق یا اتفاقاتی رقم خورد که به رغم حدود پنج ماه مقابله تمام عیار با کرونا در کشورمان، اکنون فاصله مان با شعار «کرونا را شکست میدهیم» به بیشترین میزان خود رسیده و به رغم توفیقات اولیه، از تحقق این شعار دورتر شدهایم؟
این شعار شعار خوبی بود، اما بعدها ویرایش بهتری از آن ارائه شد که «به مدد الهی کرونا را شکست میدهیم» بود. من فکر میکنم کمی به خودمان غره شدیم و این مغرور شدن موجب شد از «مدد الهی» در این مسیر غافل شویم و همین موجب شد که مسئولان و مردم به تصور اینکه اوضاع به کنترل درآمده، رعایت مواردی مانند بهداشت فردی، فاصله فیزیکی و مراقبتهای دیگر را آن چنان که باید جدی نگیرند و حساسیتهای به وجود آمده کاهش پیدا کند.
اوضاع خوب پیش میرفت، تا جایی که دیدیم بعد از صدها سال که سیزده بدر برگزار میشود، امسال مردم رعایت کردند و در آن روز، خروج از منزل نداشتند و نتیجه آن، کاهش آمار مرگ و میر کرونا به حدود سی و چند جان باخته در روز بود. به مدد این کاهش، نزول رتبه کشورمان در میزان ابتلا و مرگ و میر کووید-۱۹ در جهان را شاهد بودیم، تا جایی که از جمع ده کشور اول جهان در این آمار خارج شدیم، اما متاسفانه در هفتههای اخیر در مسیر بازگشت قرار گرفتهایم و شاهد رکوردشکنی شمار جان باختگان هستیم.
نکته اصلی این است که دست اندرکاران، خصوصا دولت که مسئولیت بیشتری در این خصوص دارند، یک فرصت تاریخی در محدوده ۲۰ اسفند ۹۸ تا ۲۰ فروردین ۹۹ پیش روی داشتند که از آن خوب استفاده نکردند؛ پنجره طلایی یک ماههای که فعالیتها در کشور به طور طبیعی کمتر میشود و فرصتی تاریخی برای مقابله با کرونا پیش رویمان قرار میداد که رعایت الزامات در آن هزینه کمتری به دنبال داشت.
به طور ویژه در اوایل این پنجره و در روزهای پیش از عید نوروز، غفلت بیشتری صورت گرفت؛ یعنی در روزهایی که میبایست بسیاری از رفت و آمدها میان شهرها را قطع میکردیم، چون سیاری از صاحب نظران و دست اندرکاران تاکید داشتند که در ماههای بعدی مشکلات بیشتری خواهیم داشت. البته به رغم این غفلت، با حضور جدی مردم در عرصه کنترل بیماری و در سایه مراقبتهای جدی و رعایت الزامات، کنترل ترددها، آموزشهای فراوان و خوبی که ارائه شد و از همه مهمتر تلاش ها، مجاهدتها و نهضت شبانه روزی جامعه سلامت و کادر درمانی، توانستیم به دستاوردهای خوبی برسیم.
* و بعد بازگشاییها را شاهد بودیم که به اذعان بسیاری از جمله مسئولان بهداشت و درمان، در بازگشت بحران سهم ایفا کرد؟
ناچار به بازگشاییها بودیم، چون نمیشود اقتصاد جامعه را برای طولانی مدت درگیر کرونا و تصمیماتی مانند تعطیلیها برای مهار آن کرد، الا اینکه مردم تامین بشوند. همه که کارمند و حقوق بگیر نیستند و بسیاری از مردم از طبقات و قشرهای متوسط و ضعیف و متکی به درآمد روزانه شان هستند. با این ملاحظات، باید بازگشاییها در دستور کار قرار میگرفت، اما اینجا هم یک اشتباه تاریخی رخ داد و آن هم سرعت بالای بازگشاییها بود.
سرعت بازگشایی و بازگشت به شرایط عادی آنقدر زیاد بود که مردم آن حساسیتهایی که به وجود آمده بود را از دست داده و مسئولیتهایی را که در دستورالعملها بر عهده شان گذاشته شده بود، تا حدودی نادیده گرفتند. حتی مسئولین کشور در جلساتشان ماسک را ـ که برای جلوگیری از ورود ویروس از طریق بینی و دهان هست ـ روی چانه شان میگذاشتند. البته بعضی هم اصلا ماسک را کنار گذاشته بودند تا اینکه برخی مسئولان، به ویژه مقام معظم رهبری این موضوع را با جدیت یادآور شدند که بایستی رعایت کرد.
اساسا عمده کار هم همین است که از ماسک استفاده و فاصله فیزیکی را رعایت کنیم و شستوشوی مرتب دستها را در دستور کار قرار دهیم، چون هنوز نه دارویی هست و نه واکسن ساخته شده است. مقابله با ویروس کرونا از این حیث خیلی ساده است. البته ممکن است برخی کشورها با اقتدار و یا بهره بردن از قدرت دیکتاتوری این کار را پیش ببرند و مثل چین بتوانند شیوع بیماری در جمعیتی بالغ بر یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون و خردهای را کنترل کنند، در حالی که به قول یکی از اساتید، جمعیت کشور ما همان خردهای که درباره جمعیت چین گفته میشود هم نیست.
اینکه آنها یا به عنوان مثال چند کشورهای اروپایی موفق شده اند مرگ و میر و شیوع بالاتر از کشور ما را چه با قرنطینه یا حتی لاک داون و تدابیر دیگر، کنترل کنند و مایی که از آنها جلوتر بودیم و زودتر از آنها موفق به کنترل شدیم، دستاوردهایمان و موفقیت در فاز اول و دوم را از دست بدهیم، قابل قبول نیست.
* به نظر شما دلیل بروز اشتباهاتی مانند از دست دادن فرصت طلایی که اشاره کردید یا شتابزدگی در بازگشاییها چیست؟ چه اشتباه کلیدی منجر به این دست تصمیمات شد؟
نکته اصلی که باز هم اساتید مطرح میکنند این است که ما به جای مدیریت بحران، به بحران در عرصه مدیریت گرفتار شدیم؛ به اینکه چه نظریهای را برای مقابله با کرونا در دستور کار قرار دهیم؛ برای مثال در ابتدای راه میدیدیم که دکتر ملک زاده، معاونت تحقیقات وزارت بهداشت، در رسانه ملی، بحث ایمنی گلهای را مطرح کردند؛ به این معنا که باید عده زیادی مبتلا شوند تا از بحران عبور کنیم، در حالی که برخی نظر متفاوت داشتند. یا در بحث ضرورت استفاده از ماسک یا در روش شناسایی مبتلایان، به ویژه آنهایی که علایم ندارند و میتوانند بسیاری را مبتلا کنند و ضرورت دارد ایزوله یا قرنطینه شوند. در این مباحث اختلافات خیلی زیادی در مسئولان دیده میشد که موجب گشت که مدیریت هوشمند، یکسان و یکپارچهای را شاهد نباشیم.
البته این در اوایل راه بود و بعد به سرعت اصلاح شد و در نتیجه این اصلاح بود که دستاوردهای خوبی حاصل آمد. البته اکنون وقت طرح این مسائل نیست و تنها درس و عبرتی که از آنها گرفتیم اهمیت دارد؛ اینکه ستاد ملی مبارزه با کرونا باید در بالاترین سطح در کشور مسئولیت داشته باشد، چون کرونا موضوعی چند ساحتی است و تنها به موضوعات بهداشتی و درمانی محدود نمیشود و موضوعی اقتصادی و اجتماعی هم هست، حمل و نقل را هم شامل میشود و غیر از جامعه بهداشت و درمان را هم در بر میگیرد.
در نتیجه همین دانسته هاست که میگوییم دولت باید در بالاترین سطح پای کار بیاید، همان گونه که دیدیم نیروهای مسلح هم برای آنکه یاری کنند و بتوانند بار مشکلات را کاهش دهند، پای کار آمدند و چه در تامین نیروی انسانی، دایر کردن بیمارستانهای صحرایی، دایر کردن نقاهتگاهها و مراکز نگهداری ۱۶ ساعته، در امور تدارک، تهیه و توزیع ملزومات مقابله با کرونا و حتی تولید ضدعفونی کننده انصافا کمکهای خوبی کردند، اما متاسفانه در ادامه مسئولان دولتی و مردم شرایط را عادی تصور کردند و یا مغرور شدند و یا فراموش کردند که ممکن است مدتهای طولانی با این مساله درگیر باشیم.
این نکته را نباید فراموش کنیم که هر فعل و انفعالی که در رفتار اجتماع رقم بخورد، آثار آن در ابتلای افراد به کووید-۱۹ در هفتههای بعد مشخص میشود و در مرگ و میر ناشی از این بیماری، حدود یک ماه بعد بروز و نمود پیدا میکند. اینکه اخیرا دیدیم شمار جان باختگان به ۲۰۰ تن رسیده، نتیجه رفتار یک ماه قبل است که حالا نمودار شده. اکنون نتیجه رفتار یک ماه قبلمان را درو میکنیم و آنچه امروز میکاریم، دو هفته تا یک ماه بعد نتیجه اش را خواهیم دید.
پس تداوم حساسیت نشان دادن، انجام دستورالعملها و غافل نشدن از رویه هاست که میتواند به مدیریت این بحران منجر شود. به قول یکی از بزرگان بهداشت و درمان در کشور، با «شل کن سفت کن» نمیشود این بحران را مدیریت کرد. اینکه امروز بگوییم ماسک نزن، فردا بگوییم بزن، ادارات باز شود/نشود، امتحان میگیریم/نمیگیریم، مترو بسته است، مترو باز است، مراسم با حفظ فاصله گذاری و پروتکل مجاز است/به هیچ وجه مجاز نیست و...؛ این گونه نمیشود کرونا را شکست داد و نتیجه همین میشود.
* آیا ستاد ملی مبارزه باکرونا در راس امور هست یا خیر؛ چون برخی بر این باورند که این ستاد در راس امور نیست و تصمیم گیریها صرفا از مسیر این ستاد صورت نمیگیرد؟
در خصوص اینکه چه باید کرد، باید اشاره کنم که قرار بود وزیر به مجلس بیاید و گزارش دهد؛ اما در واپسین ساعات این برنامه لغو شد. ما در کمیسیون بهداشت و درمان این موضوعات در دستور کارمان قرار دارد و ماجرا را دنبال میکنیم، تا جایی که در روز چهارشنبه، ۱۸ تیر مجمع نمایندگان تهران برای بررسی شرایط خاص تهران تشکیل جلسه دادیم چراکه شرایط در تهران بحرانی و نگران کننده است. باید تاکید کنم که ما همه در یک کشتی هستیم؛ مجلس، دولت، خانواده بهداشت و درمان و ملت عزیزمان. هر جا آسیبی باشد به همه مان مربوط است.
باید همدلی و همراهی را در دستور کار قرار دهیم، جدی بگیریم، مراقبتها را تشدید نکنیم و برای موج دوم آماده سازی را در دستور کار قرار دهیم. باید کمبودها جبران شود و به کادر درمان فرصت استراحت داد. نیروها باید رفرش شوند. بعضی از همکاران ما ماه هاست که به خانوادهها سر نزده اند یا بیمار شده و بعد از قرنطینه بار دیگر به محل کار بازگشته اند. مدافعین سلامت مثل رزمندگانی که مجروح میشدند و باز به جبهه باز میگشتند، رشادت و ایثار نشان داده اند.
* درباره اظهار نظر وزیر بهداشت که گفته وضعیت فعلی نتیجه و تاوان بی توجهی مردم به خواهشها و تمناهای وی است چه نظری دارید؟ آیا مردم مقصرند که همه هزینههای مراقبت به دوش خودشان گذاشته شده است؟
نباید همه تقصیرها را گردن ملت انداخت. بالاخره مسئولان هم موثر بودند و نباید میگذاشتند این تلاش و کوشش و همت وسیع اجتماعی که شکل گرفته بود، به سردی بگراید. باید به مردم خاطر جمعی نمیدادند تا الان آنها را مقصر بدانند. این تقصیر مردم نیست که میبینند اولویت مسئولان جامعه در این بحث کاهش یافته است. پیرو این مسائل است که خاطرجمعی به وجود میآید و منجر به خسارت و مصیبتهای این روزها میشود.
اینکه بگوییم معاش مردم مهم است و بازگشاییهای وسیع و شتابزده را در دستور کار قرار دهیم و ملزومات مراقبتی را رعایت نکنیم، نتیجهاش این آمار میشود. برخی کشورهای اروپایی در هفتهها و ماههای ابتدایی، مبالغ هنگفتی -در مقایسه با ما- به حساب خانوارها ریختند و آنها را تامین کردند تا در خانه بمانند و این گونه نبوده که تنها به زور و اجبار متوسل شوند. البته درست است که ما مشکلات اقتصادی و مالی داریم، اما راههای درآمدی خوبی برای دولت به وجود آمده که میشود در بحث کرونا از وجودشان بهرهمند شد.
مثل سرمایه گذاریهای وسیع در بورس در هفتههای اخیر که موجب شده منابعی آزاد شود. میشود بخشی از این منابع از محل فروش سهام و واگذاریها را به این مقوله اختصاص داد. همه مبالغ که نباید به حلقوم بودجه جاری کشور سرازیر و صرف این بروکراسی عمیق دولتی بشود. حداقل میشود بخشی از آن صرف تامین ملزومات ابتدایی خانوادهها شود. مگر یک خانواده چقدر توان دارد که صرف این موارد کند؛ آن هم وقتی میدانیم بسیاری در معاش شان دچار مشکل هستند؟ اینها باید تامین شوند نه اینکه به امان خدا رهایشان کنیم یا مثلا بگوییم خیرین پای کار بیایند و جور بکشند.
بله مردم به هم کمک میکنند و خیرین، بسیج محلات و دیگران هم هستند، اما اینها همه حدی دارد و بایستی برای اموری مانند در اختیار گذاشتن ملزومات اولیه مانند ماسک و ضدعفونی کننده و یا تامین آنهایی که در قرنطینه قرار میگیرند یا حتی هزینههای تست که برای خانوادههای متوسط و فقیر بسیار سرسام آور است و گاهی لازم است چندبار تکرار شود، دولت پا پیش بگذارد. این که نمیشود فقط مردم را نصیحت بکنیم و بگوییم که لطفا رعایت کنید و خودمان بنشینیم و نگاه کنیم.
برای این کار حتی میشود از منابعی که از صندوق توسعه در اختیارشان قرار گرفته هم استفاده کنند، یا حتی از محل افزایش قیمتهایی که مصوب شده است. اگر این مواسات (کمک) اجتماعی که مردم با خودشان دارند، دولت هم کنارشان قرار گیرد، قطعا نتیجه بهتری حاصل خواهد شد. ممکن است برای کنترل بیماری، با فرمولهایی مردم را به خانه نشینی یا قرنطینه خانگی و ایزولاسیون دعوت یا وادار کنید، اما آیا نباید به افرادی که مثلا ناراحتی تنفسی دارند و ملزم به خانه نشینی شده اند، یک کپسول اکسیژن یا دستگاه اکسیژن ساز داد؟ آیا تامین هزینههای این کار برای همه مقدور است؟
اگر این اقدامات را در دستور کار قرار دهیم، میتوانیم انتظار داشته باشیم که لود بیمارستانها کم شده و شرایط برای مراقبت از برخی در منزل فراهم شود تا کمبود تخت بیمارستانی و تختهای مراقبتهای ویژه جبران شود. البته دقت کنید که تنها درباره تامین مخارج درمان و داروهای این افراد سخن نمیگوییم و تامین معاش و مایحتاج روزانه افراد هم مهم است. اینکه میگوییم اولویتها را باید رعایت کنند، هم ناظر به همین بحث است و در این خصوص به وزارت صمت و بانک مرکزی و دولتمردان تذکر داده ایم و مراقبت میکنیم که اولویتها در تخصیص منابع رعایت شود.