به گزارش «تابناک» به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده از سال ۹۷ با گزارش یک درگیری منجر به ضرب و جرح در منطقه بازار تهران آغاز شد و مأموران پس از مراجعه به محل نزاع متوجه جوانی به نام نادر شدند که از ناحیه صورت بشدت آسیب دیده بود دقایقی بعد با حضور امدادگران اورژانس نادر به بیمارستان منتقل شد. در ادامه تحقیقات دوستان نادر به مأموران گفتند: فردی به نام پیام با نادر درگیر شده و او را با ضربه چاقو مجروح کرده است.
پس از آن پیام بازداشت شد و در دفاع از خودش گفت: من در بازار کفش کار میکنم و درآمد خوبی هم دارم. روز حادثه بعد از تعطیلی بازار کل مبلغ فروش آن روز را جمع کردم و با دوستانم به یک قهوه خانه رفتیم تا پس از کشیدن قلیان به خانه بروم. حدود یک ساعت در قهوه خانه بودیم و وقتی از آنجا خارج شدم چند جوان به قصد سرقت کیف پولم به من حمله کردند؛ از آنجا که مبلغ زیادی پول و تعدادی چک داخل کیفم بود مقابل سارقان مقاومت کردم. جوان مجروح که بعدها فهمیدم نامش نادر است آن روز با خشونت زیادی به من حمله کرد و دوستانم که این صحنه را دیدند در حمایت از من وارد دعوا شدند یکی از آنها دستم را گرفت و مرا بلند کرد، دوستم چاقو کشید که سارقان بترسند و بروند، اما آنها دوباره حمله کردند من هم چاقو را از دوستم گرفتم و به سمت نادر پرت کردم که چاقو به چشمش خورد.
بعد از بهبودی نسبی نادر او نیز مورد بازجویی قرار گرفت، اما اظهارات دیگری از روز حادثه بیان کرد و گفت:ما کاری به پیام نداشتیم، اما او به یکباره به ما حمله کرد و ما هم برای دفاع از خودمان با او درگیر شدیم،به همین خاطر هم از او شاکی هستم.
با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز محاکمه متهم برگزار شد.
در ابتدای جلسه رسیدگی بعد از قرائت کیفرخواست، شاکی به قضات گفت: پیام مدعی است که من قصد سرقت داشته ام، اما هیچ سرقتی صورت نگرفته و متهم به همراه دوستانش من را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند و اگر بعد از درگیری من را رها میکردند فرار میکردم، اما آنها دستهای من را گرفتند و متهم هم با چاقو به چشمم ضربه زد و همین مسأله موجب شد تا چشمم را از دست بدهم. با این وضعیت زندگیام نابود شد و دیگر نمیتوانم شغلی هم پیدا کنم. حتی هیچ کسی حاضر نیست با من ازدواج کند. من پیش از این اتفاق شغل خوبی داشتم، اما به خاطر کوری چشمم شغلم را از دست دادم، چون برای کار در آن شغل به هر دو چشمم نیاز داشتم. در حال حاضر تقاضای قصاص ندارم و درخواست دیه دارم و از دادگاه میخواهم علاوه بر دیه هزینههای درمان را که برای چشمم انجام گرفته است از متهم بگیرد.
پساز اظهارات شاکی متهم در دفاع از خودش گفت: من به عمد چشم شاکی را کور نکردهام. سوابق متهم نشان میدهد که او سارق است، آن روز هم آنها من را تحت نظر داشتند تا در فرصت مناسب به من حمله و کیفم را سرقت کنند. آنها به خوبی میدانستند که من هر روز با خودم پولهای داخل صندوق را به خانه میبرم و کاملاً مشخص بود این افراد با اطلاعات و آگاهی کامل به من حمله کردند.
متهم در پاسخ به سؤال قاضی که چرا با خودش چاقو حمل میکرده و چرا از چاقو استفاده کرده توضیح داد: من چاقو نداشتم، دوستم به خاطر شغلش همیشه چاقو همراهش است. ما برای دعوا نرفته بودیم، اما وقتی دیدیم نمیتوانیم از دست این مرد و دوستانش فرار کنیم دوستم برای ترساندن آنها چاقویش را بیرون آورد. با این حال از کاری که کردم پشیمانم و درخواست بخشش دارم. پس از اظهارات شاکی و متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.