مجيد مجيدي، كارگردان برجسته و مستقل ايراني كه اكنون آوازه او در سراسر جهان پيچيده، با انتقاد شديد از هتاكي اخير عبدالكريم سروش به پيامبر اكرم(ص)، او را همنوا با كاريكاتوريستهاي دانماركي دانست.
به گزارش خبرنگار «تابناك»، در حالي كه مدعيان ديانت و اصولگرايي بيش از هر چيز در پي مقاصد سياسي خود و حذف رقيب هستند، مجيدي كه به تازگي با «آواز گنجشكها» برنده جشنواره بينالمللي برلين شد، با بيان هنرمندانه خود پاسخ «برداشتهاي سال 86» سروش را داد كه با تشبيه دريافت پيامبر اكرم(ص) از وحي به برداشت شاعران گفته بود: پیامبر نقشی محوری در تولید قرآن داشته است.
گفتني است، سروش كه حدود يك سال پيش عصمت امامان شيعه را زير سؤال برده بود، به تازگي در برداشت جديد ديگري از اسلام، وحي و قرآن را توليد پيامبر(ص) خوانده و گفته بود: آنچه قرآن درباره وقايع تاريخي، ساير اديان و ساير موضوعات عملي زميني ميگويد، لزوماً نميتواند درست باشد!
سال گذشته حجتالاسلام بهمنپور در يك مناظره قلمي پاسخ زيرسوال بردن عصمت امامان توسط سروش را داد و اين بار هم تاكنون درباره اين اظهارات، آيتالله سبحاني، بهاءالدين خرمشاهي و عطاءالله مهاجراني واكنشهايي نشان دادهاند.
كارگردان فيلم «آواز گنجشكها» شب گذشته در مراسم انجمن روزنامهنگاران مسلمان، گفت: خداي را شاكرم كه در هياهوي نغمههاي ناساز، «آواز گنجشكها» بر گوشهاي بسياري شنيدني آمد و بر چشمهاي فراواني ديدني. از انعكاس مثبت فيلم در اين مدت كوتاه در ميان گروههاي مختلف و مخاطبان گوناگون سخن نميگويم، اما در مقابل آنان كه از تكرار و پيام تكرار ي فيلم سخن گفتهاند ميگويم، كه هيچ ابايي ندارم كه اعلام كنم، اين فيلم مانند آثار قبلي من، بچههاي آسمان، رنگ خدا، باران و بيد مجنون بازهم بر فطرت و نهاد پاك انساني تأكيد ميكند.
مجيدي ادامه داد: بدون تكيه به معنويت، آنچنان كه در جايجاي جهان ميبينيم انسانها، گرگهاي درندهاي خواهند شد كه درندگان وحشي نيز شرمنده ددمنشيهاي آنانند. در شرايطي كه جاي خالي «خدا» بيش از هر زمان و عصري احساس ميشود و تاريخ گواه آن كه بدون خدا، هر عملي مباح و آزاد است، بايد آزادگان نگران باشند، و از آن ميان، هنرمندان آزاده. در اين صورت چه باك از برچسب «تكرار» كه اگر تكرار «مذموم» بود و ناپسند بايد اولين اعتراض و بزرگترين اعتراض را به پيامبران نمود كه در طول اعصار و قرون، همه، سخن تكراري بر زبان راندهاند و پيام تكراري «بازگشت به معنويت» را سر دادهاند.
وي گفت: وقتي «آواز گنجشكها» در برلين به نمايش درميآيد و استقبال تماشاگران گوناگون و منتقدان ريز و درشت، اينچنين بهتانگيز و حيرتآور ميشود، من بر اين باور استوارتر ميگردم كه، اخلاق و معنويت گمشده عصر ماست و اين مهم، جغرافيا و مكان نميشناسد.
مجيدي يادآور شد: اعتراف ميكنم كه نگاه اينچنيني و موفقيت و اقبال آنچناني را وامدار مكتبي هستم كه در آستانه رحلت بزرگ پيامدارش رسول گرامي اسلام هستم. وامدار پيامبري كه از پس قرنها، ندايش را ميشنوم كه فرمود: من مبعوث شدم تا برتريها و مكارم اخلاق را به اتمام رسانم. وامدار رسول رحمتي كه بر نهاد و فطرت پاك انساني تكيه ميكرد و ميفرمود: هر انساني برفطرت پاك زاده ميشود، حتي اگر پدران و مادراني كافر و مشرك داشته باشد. وامدار پيامبري كه نه تنها در عصر خود، كه امروز نيز مظلوم و جفا ديده است.
اين هنرمند سينما تصريح كرد: اگر روزگاري كودكان و ديوانگان سنگش ميزدند و دندان و پيشاني مبارك را ميشكستند و در برابر انديشمندان دور از خدا، شاعر و نادانش ميخواندند، در جاهليت نوين نيز مانند جاهليت اُولي داستان تكرار ميشود. نابخردان و كودكصفتان، با هَجو و كاريكاتور با او به ستيز برميخيزند و انديشهورزانِ دنياطلب، شاعر و نادانش ميخوانند و چون جاهليت پيشين، قرآن را «اساطير الاولين» ميدانند. آن روز كه جشنواره فيلم دانمارك را به خاطر بيحرمتي به پيامبر مهرباني كنار نهادم، بسياري آن اقدام را سياسي و حكومتي خواندند. در دنياي آلوده امروز، كار به جايي رسيده است كه ارزشها ضد ارزش شمرده ميشود و ضد ارزشها، ارزش. هر عملي چون به مزاج ما خوش نيايد در توهم خويش، به جايي منسوبش ميكنيم.
مجيدي افزود: اگر كسي از اعتقاد و باورش دفاع كند، وابسته خوانده ميشود، و اگر آسوده بنشيند تا به مقدساتش بدترين توهينها و نارواييها صورت گيرد، آزاده است. اينجا ميگويم كه من نه از موضِع دفاع از حاكميت و دولت، كه ميدانيد مرا با سياست و سياستپيشگي كاري نيست، كه از موضع يك مسلمان، يك هنرمند پيرو مكتب اهل بيت، انزجار خود را از آنچه يك به اصطلاح روشنفكر گفته است اعلام ميكنم، و از همه آنان كه در مقابل اين جفاي بينظير، سكوت پيشه كردهاند، گلهمندم.
وي ادامه داد: حالا بايد پرسيد اگر سياستپيشه نيستيم، چرا وقتي چند كودك صفت و ديوانهرفتار با كاريكاتور، به پيامبر ما توهين ميكنند، آن موج به راه ميافتد، اما امروز كه از زبان خودي، ناپسندترين نسبتها به آن بزرگ و كتاب هدايتش قرآن داده ميشود، سكوت همهجا را در برميگيرد و جز يكي دو صداي كمجان هيچكس فرياد نميزند كه چرا دوباره از پس قرنها، به پيامبر نسبت به شاعري ميدهند و قرآنش را احساسات شاعرانه و خطاپذير ميخوانند؟
به گفته مجيدي اگر آن روز كه روشنفكران مذهبي، عصمت و علم غيب ائمه را زير سؤال بردند و نفي كردند، يا مُسَلّمات تاريخي چون غدير و شهادت حضرت زهرا (س) را افسانه خواندند يا مانند همين قلمِ منحرف، زيارت جامعه كبير را (مرامنامه شيعه غالي) برشمردند، سكوت نميكرديم، امروز جسارت را به مرحله پيامبر و قرآن نميرساندند، تا علناً پيامبر را فردي عامي و ناآگاه و همسنگ افراد جاهلي بخوانند و قرآن، كلام الهي را محصول بشري بخوانند.
اين كارگردان در پايان اظهاراتش گفت: كسي كه ادعاي مولويشناسي ميكند، و براي او بيش از معصومان ارج و اعتبار قائل است، بداند كه به حكم مُرادش مولوي، كافر است.
گرچه قرآن از لب پيغمبر است
هركه گويد حق نگفت، آن كافر است
اين همه آوازها از شَه بُوَد
گرچه از حلقوم عبداله بود