در 30 دقيقه بامداد 31 خرداد ماه 1369، زمينلرزه مهيبي روي داد. جانمايي دقيق اين رويداد، مركز زلزله را در منطقه منجيل نشان داد. بعدا اين زلزله را به دليل مناطق تحت تأثير شديد آن زلزله منجيل ـ رودبار ناميدند، پس از روشن شدن ابعاد اين بلاي طبيعي و با توجه به وسعت خرابيهاي آن از اين زمينلرزه تحت عنوان زلزله گيلان ـ زنجان نيز نام برده شد.
يادآوري و بازخواني اين زلزله مهيب به دليل تأثيرگذاري قابل ملاحظه آن در سطوح و اركان مختلف كشور شايد نوعي تأكيد مجدد بر رعايت اصول و معيارهاي ساختوساز مقاوم در برابر زلزله و به طور كلي جدي گرفتن خطر زلزله در كشور لرزه خيزمان باشد.
به بهانه سالگرد اين رويداد، با دكتر علي بيتاللهي به گفتوگو نشستهايم، ايشان مدير بخش زلزله مركز تحقيقات ساختمان و مسكن، عضو هيأت مديره انجمن ژئوفيزيك ايران، عضو مركز مطالعات پيش نشانگرهاي زلزله در ايران و عضو كميته دايمي بازنگري آييننامه ساختوساز مقاوم در برابر زلزله ( آييننامه 2800) ميباشند.
دكتر علي بيتاللهي، عضو هيأت مديره انجمن ژئوفيزيك ايران، گفت: واقعيت اين است كه رفتار اجتماعي ما در مورد پديده زلزله در سطوح مختلف مديريت رده بالا و مياني، كارشناسي و عمومي يك رفتار، به شدت نوساني و تحت تاثير رخ دادن يا عدم رويداد يك واقعه لرزهاي است و مقدار دامنه توجهات ما به شدت متغير ميباشد. البته چنين رفتاري از عموم مردم شايد چندان غيرمنتظرانه قلمداد نشود، ولي انتظار بر اين است كه در ردههاي مديريتي و كارشناسي، لرزهخيز بودن كشورمان به عنوان مهمترين فاكتور درانتخاب و طراحي روشها و طرحهاي ساختوساز بايستي مد نظر قرار گيرد. براي عملي كردن ارتقاي سطح توجهات سطوح مختلف اجتماعي به امر زلزله و توجه پايدار و پيوسته به خطرپذيري لرزهاي، شايد پرداختن به رويدادهاي سترگ گذشته و بازخواني آنها بسيار مفيد و كارآ باشد، امري كه شما آن را مد نظر قرار دادهايد ـ و سپاسگزاري بنده نيز به همين دليل است ـ شايد مجموعه اين قبيل اقدامات (كه اميدواريم همكاران شما در ساير رسانهها نيز به آن بيش از پيش توجه كنند و به عنوان يك استراتژي ملي و رسالت پايدار و پيوسته اطلاع رساني خود بدان نگاه كنند)، در كاهش تلفات جاني و مالي زلزله در كشورمان موثر واقع گردد.
وي خاطرنشان كرد: كشور عزيز، زيبا و چهارفصل ما ايران، به دليل موقعيت خاص جغرافيايي و زمينشناختي خود، در معرض فشار و تنش دايمي در بين دو صفحه عربي در جنوب و جنوبغربي و اوراسيا در شمال و شمال شرقي قرار گرفته است. حركت صفحه يا سپر عربي به سوي صفحه شمالي، پوسته سرزمين ما را در معرض شكستگي و رويداد هميشگي زمينلرزههاي بزرگ و كوچك قرار ميدهد.
عضو كميته دايمي بازنگري آييننامه 2800 در ادامه افزود: در كاتالوگي كه ما تهيه كرديم، با حذف زلزلههاي كوچكتر، حدود 25000 رويداد لرزهاي براي كشور و حاشيههاي آن ـ اعم از زمينلرزههاي تاريخي يا دستگاهي ـ جمعآوري شده كه نشان ميدهد كشورمان از نظر نرخ لرزهاي، مقدار بالايي را داراست. ميتوانم بگويم كه از ميان اين زلزلههاي خفيف و بزرگتر، حدود 250 زلزله بزرگ با بزرگاي 6 و بزرگتر، در پهنه ايران به طور مستند جانمايي شده است. به طور مثال، از نخستين روز سال جاري ـ يعني اول فروردين ماه 1387 ـ تا 31 خرداد 1387، در گستره ايران، 2134 رويداد لرزهاي خرد و بزرگ داشتهايم كه بيشترين تمركز آنها در مناطق زاگرس، آذربايجان، البرز، خراسان و كرمان بوده است.
وي در ادامه افزود: نكتهاي كه در اين رابطه بايد اضافه كنم اين است كه بين توزيع زمينلرزهها و عوارض تكتونيكي با توزيع مراكز جمعيتي در كشورمان همخواني قابلملاحظهاي وجود دارد كه اين امر بالا بودن تلفات جاني زلزلههاي روي داده در كشورمان را توجيه ميكند. با اين اوصاف ميبينيم كه توجه دائمي به زلزله در كشورمان و فرهنگ سازي زندگي با زلزله يك مسئوليت بزرگ براي ما و مخصوصا مراكز اطلاع رساني و رسانهها ميباشد.
وي در پاسخ به اين پرسش كه در برخي از زلزلهها، علايمي پيش از زلزله رخ ميدهد كه به عنوان هشدار اوليه زلزله ميتوانند مطرح شوند، مثلا در زلزله بم، علايمي را مردم بم ذكر ميكنند از قبيل روي دادن چند زلزله خفيف، يا شنيدن صداهاي غيرطبيعي از چاهها، آيا زمينلرزه منجيل ـ رودبار از اين علائم نداشت؟ گفت: ما بلافاصله پس از زلزله به منطقه عازم شديم، علائمي كه مردم مناطق جيرنده و عمارلو، روستاييان كليشم و ويه ذكر ميكردند بسيار درسآموز بود، آنها ميگفتند كه از چند روز قبل از زلزله، دامهاي آنها در طويلهها آرام و قرار ندشتند، آب چشمههايشان گلآلود شده بود و در شب حادثه، نور زلزله را در آسمان مشاهده نمودهاند. حتي مردم مناطق زنجان نيز به اين نكته اذعان داشتند. خلبانهاي هواپيماهاي مسافربري به رئيس وقت مؤسسه ژئوفيزيك دانشگاه تهران ـ البته پس از زلزله ـ گفته بودند، به دليل آشفتگي در ميدان مغناطيسي زمين در آن ناحيه و تأثير آن بر عقربههاي مغناطيسي ناوبري هواپيما، ما مسيرهاي اشتباه را طي ميكرديم. در تنها ايستگاه ثبت ميدان مغناطيسي زمين در تهران نگاشت اين ايستگاه در حين رويداد زمينلرزه منجيل ـ رودبار بي هنجاري شگرفي را نشان ميدهد. همينطور در مورد اين زلزله اشاره شده به ابر لرزهاي قبل از رويداد زمينلرزه كه همه اينها دلالت وجود علائم هشدار زلزله دارد.
وي افزود: نكتهاي كه بايستي اشاره كنم اين است كه اگر بتوانيم در يك جو آرام رواني مردم و مسئولان اجرايي را به اين علائم حساس تر نماييم شايد بتوانيم از تلفات جاني زلزله بكاهيم، هر چند كه ميدانيم تاكنون هيچ روش مطمئني براي پيشبيني زلزله بدست نيامده است ولي داشتن يك سامانه پايش و اطلاع رساني منظم در مطالعات پيش نشانگرهاي زلزله بنظر اينجانب براي كشورمان لازم و ضروري است.
بيتاللهي درباره ابعاد خسارات و تلفات زلزله منجيل و رودبار گفت: زلزله منجيل ـ رودبار از زمينلرزههاي كم سابقه به لحاظ وسعت و شدت در اين منطقه و بطور كلي كشورمان در طي قرن اخير بود. مناطق وسيعي از استانهاي تهران، گيلان، آذربايجان شرقي، مركزي، زنجان، همدان، مازنداران، سمنان و شهرهايي از قبيل لاهيجان، رودسر، لنگرود، آستانه اشرفيه، تنكابن، سراب، اردبيل، مشكين شهر، كرج و شهركهاي اطراف بروجرد محور قزوين ـ رشت و روستاهاي رودبار الموت طالقان، فيروزكوه مهدي شهر، شهميرزاد، زيراب، بويين زهرا و دهها شهر و روستاي ديگر را به لرزه درآورد.
وي در ادامه افزود: در تهران به دليل اين رخداد لرزهاي، مردم دچار وحشت زيادي شدند و تا چند روز در بيرون از منازل خود ميخوابيدند، ولي به استثناي چند مورد جزيي در مناطق قديمي شهر آثار تخريبي سازهاي مشاهده نگرديد. شدت اين زمينلرزه در تهران 5 درجه مركالي برآورد شد. شهرهاي تبريز و خلخال به لرزه در آمدند و در خلخال چند ساختمان آسيب ديد، اين زلزله در لرستان در شهر بروجرد نيز حس شد ولي تلفات جاني در برنداشت. شهر قزوين و حومه آن به شدت لرزيدند و مردم سراسيمه به بيرون از خانه آمدند، شكسته شدن شيشهها و آسيب ديدن خانههاي مسكوني از عارضههاي زلزله در قزوين بود. در كوهين و روستاي حير از بخش الموت قزوين حدود 650 كشته و مجروح گزارش شد. روستاي آب بر و ده شير در زنجان تخريب زيادي داشتند و تعداد زيادي كشته و مجروح در منطقه زنجان داشتيم. زلزله در منطقه طالقان خسارات زيادي به منازل و احشام مردم رساند. شهرهاي رشت، رودبار، آستانه اشرفيه، لاهيجان، منجيل، لوشان و صومعه سرا در زلزله 31 خرداد ماه 1369 بيشترين خسارات را ديدند.
اين كارشناس ژئوفيزيك در ادامه با اشاره به حجم بالاي خسارات و تلفات ناشي از زلزله گيلان ـ زنجان گفت: برخي از ساختمانهاي بلند شهر رشت و منبع بزرگ تأمين آب مشروب رشت ـ انزلي ويران شد و تعدادي كشته و مجروح گرديدند. اين اثرات تخريبي همچنين در آستانه اشرفيه با تخريب منبع آب آشاميدني شهر و ويراني دهها خانه در اثر پديده روانگرايي، در فومن با تلفات مالي وجاني و در روستاهاي نصير محله و ماسوله و روستاهاي آن منطقه با تخريب دهها خانه و دهها كشته همراه بود. از ميان شهرهاي منطقه نيز رودبار و منجيل و لوشان بيشترين تلفات جاني و مالي را متحمل شدند.
بيتاللهي افزود: بنا بر آمار، بيش از 13000 نفر كشته در اين زمينلرزه داشتيم. حدود صد هزار واحد كاملا تخريب شد و حدود دويست هزار واحد نيز آسيب سازهاي ديد. بر پايه برخي گزارشها، در اين زلزله، حدود چهارصد هزار نفر بيخانمان شدند.
وي درباره چگونگي بازسازي مناطق زلزلهزده رودبار و منجيل گفت: همانطور كه ميدانيد، خرداد 1369 ما در دورهاي هستيم كه تازه از جنگ تحميلي رها شديم و كشور تمامي امكانات خود را صرف بازسازي مناطق جنگ زده مينمايد، تجربيات به دست آمده در بازسازي مناطق جنگي براي مديران اجرايي و ذيربط ما بسيار گرانبها بوده، تجربياتي كه در حين عمل و با توجه به خصوصيات اجتماعي و روانشناختي و قوميتي و قبيلهاي وساير عوامل ديگر به دست آمده، مجموع اين تجربيات همراه با مشاركت جهاني و از همه مهمتر مشاركت خود مردم آسيب ديده، روش بازسازي مناطق زلزله زده گيلان ـ زنجان را به عنوان الگويي از روش خوب و عملي بازسازي مناطق زلزلهزده نه تنها براي ايران كه براي كشورهاي منطقه نيز در آورد. سازمان ملل و ارگانهاي وابسته به آن با فيلمبرداري و مستند سازي اين روش تلاش كردند كه ساير كشورها را نيز در جريان اين تجربه مفيد قرار دهند، بنظر من يكي از مهمترين آموزههاي ما از زمينلرزه منجيل ـ رودبار در حيطه بازسازي آن بود كه در زمان سريع و آن هم در آن موقع كه ما از فشار جنگ تازه تازه بيرون آمده بوديم، توانستيم با موفقيت اين بازسازي مناطق وسيع زلزله زده را به انجام رسانيم.
وي در پاسخ به اين پرسش كه در حال حاضر وضعيت ساختوساز در كشور را با توجه به زلزلهخيزي بالاي كشورمان چگونه ارزيابي ميكنيد، گفت: از ديدگاه مديريتي و كلي من ميتوانم بگويم كه ما در حيطه ساختوساز عمومي در كشور دو معضل عمده از ديرباز داشتيم و داريم؛ 1- بافتهاي فرسوده در شهرها و 2- ساختوساز روستايي. اگر دقت كنيم ما در زمينلرزههاي گذشته كشورمان نيز بيشتر از اين دو منظر آسيب ديديم. اخيرا از سوي دولت تلاش بسيار خوبي در ساختوساز روستايي صورت گرفته، ساختوساز مناطق دور افتاده، روستاهاي محروم استانهاي دور افتاده، كه بصورت تاريخي در بوته فراموشي بودند، الان از ما ميخواهند كه مثلا روستاهاي استان چهار محال و بختياري را به ترتيب خطر زلزله اولويتبندي نماييم تا عمليات مقاوم سازي و يا بازسازي ساختمانهاي روستايي صورت پذيرد و اين واقعا گامي بسيار مهمي است. يادمان باشد كه ما ميراث دار وضعيت خوب و پسنديدهاي در عرصه ساختوساز كشوري نيستيم، اين ارمغان هم مال يكي دو سال پيش نيست، بلكه يك پديده تاريخي است كه از جندين دهه گذشته با روال غلط و غير نظارتي بدست ما رسيده و ترميم آن مسلما كار راحت و كوتاه مدتي نخواهد بود. ولي در همين راستا نيز در نظر داشته باشيم كه همين الان هم حجم انبوهي از ساختوساز در كشورمان را داريم، شما در كمتر كوچه و محلهاي بازسازي ساختمانها را در شهرها مشاهده نمي كنيد، اگر ما با يك فرهنگ سازي مناسب، توجه مهندسان و كارشناسان و مديران را به اثر تخريبي زلزله و آنچه مسئوليت مستقيم آنهاست جلب نماييم بي گمان كار شايستهاي را نجام داده ايم. در ساختوسازهاي روستايي هم ضوابط و معيارها را تا حد مقدورات در نظر بداريم و اين قبيل ساختوسازها را نظام مند نماييم. در ساختوسازهاي شهري نيز بايستي نظام مهندسي ساختمان و شهرداريها در حيطه صدور پروانه ساختوساز، نظارت بر ساختوساز و صدور پايان كار بيشتر احساس وظيفه نمايند. بايد بدانيم همين جدي گرفتن وظايف ممكن است باعث نجات يك خانواده در زلزله گردد.
بيتاللهي افزود: بايد مكان ساختوساز از نظر دوري و نزديكي به گسلها ، امكان رانش زمين، امكان روانگرايي و غيره مورد تاييد قرار گيرد، در محاسبات طراحي، شتاب ميناي طراحي و طيفهاي وابسته به آن بطور دقيق محاسبه و لحاظ گردد، روشهاي ساختوساز، صنعتي شده و تا حد ممكن از دخالتهاي عامل انساني به دور باشند، راه اندازي كارخانهها براي ساخت ساختمانهاي پيش ساخته كه اخيرا تبليغات زيادي با ديدگاه غلبه بر مشكل گراني مسكن، روي آن صورت گرفته بايستي حتما با در نظر گرفته لرزه خيزي كشور صورت پذيرد و اصولا مقاوم بودن آنها را در برابر زلزله مورد بررسي قرار دهيم. بنظرم اين مسائل از عمده ترين موارد قابل طرح در مورد وضعيت ساختوساز در كشورمان ميباشند. اين موارد بسيار مهم و خود مقولههاي مستقل براي بحث ميباشند، در نظر داشته باشيم كه اين نكته، يك اجماع جهاني در مورد كاهش خسارات زلزله ميباشد و آن ساختوساز منطبق بر ضوابط و آيين نامهها ي ساختوساز مقاوم در برابر زلزله ميباشد.