پژوهشگران درصددند با استفاده از زباله گياهي و تغيير ژنتيکي ميکروب، بنزين و نفت توليد کنند
به گزارش سرويس بينالملل «تابناك»، پژوهشگران شرکتهاي بيوتکنولوژي در «دره سيليکون» که منطقهاي در جنوب شرقي سانفرانسيسکو است، درصددند با استفاده از زبالههاي گياهي و تغيير ساختار ژنتيکي باکتريها و مخمرهاي آبجو از طريق فناوري ژنتيک، بنزين و نفت توليد کنند.
دره سيليکون، 80 کيلومتر بين سانفرانسيسکو و سان خوزه و 20 کيلومتر بين اقيانوس آرام و خليج سافرانسيسکو وسعت دارد. انقلاب ديجيتالي از اين منطقه آغاز شد و بالغ بر هفت هزار کنسرسيوم بزرگ الکترونيکي، نرمافزاري و اينترنتي از جمله اينتل، آپل، هولت پاکارد، ابي، ياهو، گوگل جهان را از اين منطقه متحول کردند.
هم اکنون اين احتمال نيز هست که در سالهاي آينده انقلاب بعدي نيز از دره سيليکون آغاز شود.
سرمايه داران دره سيليکون اين بار رؤياي توليد نفت و بنزين در سر ميپروانند و شرکتهاي بيوتکنولوژي درصددند با استفاده از زبالههاي گياهي و تغيير ساختار ژنتيکي باکتريها و مخمرهاي آبجو از طريق فناوري ژنتيک بنزين و نفت توليد کنند.
از آنجا که هماكنون هيچ کس نمي داند ذخاير نفت جهان با چه سرعتي پايان خواهند يافت و اطلاعات دقيقي در مورد ذخاير واقعي نفت در کره زمين نيز وجود ندارد و کشورهاي صادرکننده نفت (اوپک) نيز دقيقا ميزان ذخاير خود را اعلام نميکنند، جهان به دنبال جايگزيني براي نفت و بنزين است.
اين در حالي است که تلاش براي توليد و عرضه انرژيهايي چون «سوخت هيدروژني»، «اتانول»، «سلولهاي سوختي» و برق نيز هنوز پايان نيافته است و از سوي ديگر، اينگونه انرژيها نيز عيوب و نواقص خاص خود را نيز دارند.
از يک طرف حمل و ذخيره سوخت هيدروژني سخت است و از سوي ديگر، توليد اتانول نيز در رقابت با کشت مواد غذايي است و خودروهاي برقي نيز هنوز از يک دستگاه شارژ برخودار نيستند که راندمان مورد نظر را داشته باشد.
از سوي ديگر، مشکل اصلي در اينگونه انرژيها، اين است که براي مصرف و عرضه آن به يک ساختار زيربنايي کاملا جديد از جمله لولهها و خطوط انتقال جديد، پايگاههاي جديد عرضه و موتورهاي جديد خودرو نياز است.
بدين خاطر، شرکتهاي بيوتکنولوژي چون «آميريس» و «ال.اس.9» بر اين باورند که در برابر نفت، ماده سوختي ايدهآلتري نيست.
نفت به آساني قابل حمل بوده و ميزان انرژي آن بسيار بالاست و قرنهاي متمادي در اختيار انسان بوده است، اما چنانچه اين ماده در حد بينهايت در اختيار بود و به علاوه، مصرف آن همراه با ضرر براي محيط زيست انسان نبود، ايدهآلترين ماده سوختي بود.
مؤسسات «آميريس» و «ا ل.اس.9»، ميکروبها را به گونهاي تغيير دادند تا بتوانند با استفاده از شکر، مواد سوختي و انرژيزا براي سوخت خودرو توليد کنند، در حالي که «ا ل.اس.9» به ويژه از باکتريهاي «اشريشيا کولي» که تغيير ژنتيکي داده شدهاند، به عنوان توليدکنندگان مواد سوختي استفاده ميکند، «آميريس»، مخمر آبجو را براي توليد چنين موادي در اختيار گرفته است.
«اووه زاور»، ميکروب شناس که در دانشگاه فني زوريخ بر سيستم متابوليسم ميکروبها تحقيق ميکند، ميگويد، کيفيت روغن توليد شده از طريق ميکروبي بسيار مطلوب است.
«زاور» که مشاور علمي مۀسسه «ال.اس.9» نيز هست، افزود: اين نوع «روغن سينتيک» حتي بهتر از روغن و نفت خام معمولي است.
به گفته اين کارشناس، در حالي که نفت خامي که از زمين بيرون آورده ميشود، کيفيتهاي متفاوتي دارد، اما در روش توليد ميکروبي نفت و ماده سوختي، ميتوان نوع مورد نظر ماده سوختي را در شکل خالص آن توليد و عرضه کرد.
از آنجا که توليد اتانول از چغندر قند و يا ذرت، باعث گراني قيمت مواد غذايي و در نتيجه اعتراضات در برخي از کشورهاي در حال توسعه و در آستانه توسعه شده است، آميريس و ال.اس.9، تلاش دارند تا به جاي تغذيه ميکروبهاي مورد نظر با شکر و تبديل اين ماده خوراکي به سوخت و انرژي، در آينده از سلولز و زبالههاي گياهي بخش کشاورزي به عنوان خوراک ميکروبها استفاده کنند.
از سوي ديگر به گفته زاور، زبالههاي گياهي که در حد بالايي سلولز دارند، تنها ماده خامي هستند که به اندازه کافي و مورد نياز براي توليد سوخت و انرژي از طريق ميکروبها وجود دارند. سلولز يک مولکول بزرگ از «پليساخاريد» است که از تعداد بيشماري از واحدهاي قند تشکيل شده است.
پيش از اينکه باکتريهاي توليد کننده نفت بتوانند از سلولز تغذيه کنند، سلولز بايد به عناصر تک قندي تبديل شود. به گفته زاور هماکنون نيز راهكارهاي مطلوبي براي اين تبديل هست، اما اين روش در مقايسه با استخراج و توليد نفت معمولي از زمين، پرهزينه است.
بدين خاطر امکان تبديل ارزان و بهينه سلولز و زبالههاي گياهي به تک قنديها، نقش مهمي در تعيين قيمت يک بشکه نفت سينتيک دارد.
«آلکساندر اشتاين بوشل»، ميکروب شناس مؤسسه ميکروب شناسي مولکولي و بيوتکنولوژي دانشگاه مونستر ميگويد: ما روي توليد باکتريهايي کار ميکنيم که از زبالههاي گياهي تغذيه کرده و بنزين توليد کنند.
اشتاين بوشل افزود: هر کس بتواند چنين باکتري توليد کند، تحولي ايجاد کرده است که براي وي ميلياردها سود همراه خواهد داشت.
اين کارشناس دانشگاه مونستر با ابراز اميدواري از اينکه اين امر در پنج سال آينده رخ خواهد داد، ميگويد: اين امر به ميزان سرمايهگذاري در اين تحقيقات و پژوهشها بستگي دارد.
از ديدگاه اشتاين بوشل، تحقيقات و پژوهش در اين بخش، در آمريکا و چين که تقاضاي بنزين آن رو به افزايش است، بيشتر از آلمان هست.
شرکت «ال.اس.9» هماكنون يک راکتور و تانک 1000 ليتري دارد که هر هفته به اندازه يک بشکه نفت معمولي توليد مي کند.
با توجه به اينکه اين راکتور در 7/3 متر مربع مستقر است، براي تأمين نفت مورد نياز آلمان از طريق ميکروبي و سينتيک (حدود 747 ميليون بشکه در سال 2007 ميلادي)، بالغ بر 53 کيلومتر مربع زمين براي استقرار راکتورها، مورد نياز است.
شرکت آميريس قصد دارد تا سال 2010 ميلادي، يک نوع سوخت ديزلي توليد کند که نسبت به ديزل معمولي با ثباتتر است و 80 درصد کمتر گاز گلخانه اي دارد. بنا بر ادعاي اين شرکت، اين نوع ديزل و بنزين را ميتوان در تأسيسات کنوني توليد بيواتانول توليد کرد.
آميريس ميخواهد بدين خاطر يک قرارداد با شرکت برزيلي «کريستالسو» که يکي از بزرگترين شرکتهاي توليد کننده بيواتانول در اين کشور است، ببندد.
به گفته زاور، توليد ديزل از قند، صرفا گام موقتي است و شرکتها قصد داشتند از اين طريق در حد امکان سريع نشان دهند که فناوري آنها موفق و قابل استفاده است.
زاور افزود: از آنجا که برزيل تصميم سياسي براي پايان وابستگي نفتي خود و رويکرد کامل به توليد بيواتانول با استفاده از قند و شکر را گرفته است، اين کشور از مشخصههاي مطلوبي برخوردار است، اما هدف اصلي همچنان توليد نفت از زبالههاي گياهي است.
شرکت « ال.اس.9» نيز اهداف بلندپروازانه اي دارد و ميخواهد در سه تا پنج سال آينده يک ماده سوختي توليد و آن را با قيمت رقابتي هر بشکه چهل تا پنجاه دلار به بازار عرضه کند.
با توجه به قيمت هر بشکه نفت خام که به سمت 140 دلار رو به افزايش است، زمان به سود شرکتهايي چون آميريس و ال.اس.9 پيش ميرود.
مؤسسه فرانسوي «آي.پي.پي» پيشبيني ميکند که قيمت هر بشکه نفت خام تا سال 2015 ميلادي حتي تا سيصد دلار افزايش يابد، اما اين امکان هست که تا آن زمان شرکتهاي مستقر در دره سيليکون، نفت سينتيک خود را به بازار عرضه کنند.
منبع: مجله اشپيگل
ترجمه: مرتضي جواديان