حميد انصاري، قائم مقام مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) در گفتوگو با ماهنامه «يادآور» متعلق به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، با صراحت بيشتري به بيان برخي مواضع مؤسسه و نيز آسيب شناسي انقلاب و خط امام (ره) پرداخته است.
در این گفتوگو آمده است:
• و اما حرفهايي در باره نقل خاطرات مطرح شده كه سوال شما شايد بيشتر ناظر بر اين موضوع باشد. افرادي مطالبي را به عنوان خاطره از مذاکره خصوصي با امام نقل ميکنند و گاهي هم ذكر ميكنند كه فرد ديگري هم حضور داشته و يا تنها بودهاند و امام مطلبي را به شخص ايشان گفتهاند. در چنين مواردي که سند قاطع و روشني براي اثبات يا نفي اين خاطرات نداريم.
• در مورد خاطرات، سياست مؤسسه اين است كه ما نميتوانيم با يك متر و معياري اعلام كنيم كه اين خاطره دروغ است.در واقع ميزان صحت و سنديت خاطره،در عنوانش مستتراست يعني خاطره، خاطره است و صحت آن بستگي به پايبندي گوينده و اسناد و مداركي كه ارائه ميكند.
• نكته ديگر برداشت و تفسير است و بايد بين اين چند عرصه يعني عرصه توهين و اتهام و عرصه انتساب نوشته و حکم و سخني به امام با عرصه نقل خاطرات و عرصه تفسير و شرح و برداشت از مواضع امام حتماً تفاوت قائل شويم. متأسفانه بعضاً سعي شده اين عرصهها با هم خلط و مواضع قاطع و روشن مؤسسه، احتمالاً با انگيزه هاي سياسي،از همين ناحيه زير سئوال برده شوند.
• فکر کنم که دامنه سوالات شما به خاطرات آقاي هاشمي رفسنجاني، فرمايشات حضرت آيتالله صانعي، و بحثهايي كه برخي از روزنامهها مطرح کرده و دامن ميزنند نيز کشيده ميشود.
اما در مورد آن كتاب [خاطرات آقاي منتظري] که نسبت به تاريخ انقلاب، احجاف شده و گوينده خاطرات يا كساني كه از طرف ايشان خاطرات را نوشتهاند، در مقاطعي دقيقاً خلاف آنچه را كه در اين كتاب اظهار داشتهاند، بيان ميكردند. خوشبختانه اسناد آن موجود است و توسط نشريات و مراكز مختلف هم ـ غالبا با حمايت موسسه ـ چاپ و منتشر شده كه اين تناقضات را نشان ميدهد و حقايق را اثبات ميكند.
• مواجهاتي از قبيل انتشار خاطرات آقاي منتظري، نوعي مواجهه با انگيزههاي سياسي خاصي است كه شايد انتشار آن هم به اين دليل بوده كه به نوعي بزرگنمايي و شخصيتپردازي شود و مؤسسه، بسيار هوشمندانه موضع گرفت كه اين اتفاق نيفتد و به زيان خود آن مجموعه تمام شود كه شد، بنابراين ميدان ورود به اين عرصهها فرق ميكند. تنظيم کنندگان خاطرات آقاي منتظري در مسائل مورد بحث ما خاطره نقل نکردهاند و بحث نظري و انديشهاي نيز نکردهاند بلکه صحبت از تهمت و افترا و جعل و خلاف واقع گويي است. اين موضوع ربطي به اختلاف نظر موسسه با برخي از نظريه پردازان روحاني و غير روحاني ندارد. نكته ديگر هم اينكه در نقدي كه بنده بر ديدگاههاي حضرت آقاي مصباح يزدي داشتم، در چندين جا به صراحت گفتهام كه اين ديدگاه شخصي بنده است و نه نظر مؤسسه نشر آثار امام. شخصيت حقيقي و حقوقي انسان نبايد با هم متداخل و از سوي ديگر هم نبايد مانع اظهارنظر وي شود. در آنجا من به عنوان يک شخص حقيقي، ديدگاه آقاي مصباح يزدي در باره جمهوريت نظام و نقش مردم در انتخابات را نقد كردهام، ضمن اينكه همان طور که در آن نقد هم به صراحت آوردهام، علت مكاتبه من اين بود كه نظريه صاحب آن ديدگاه به امام نسبت داده شده بود، درحالي که آنچه ما از مسلّمات انديشه و آثار امام در اختيار داريم، خلاف آن است. بعد هم عيناًاز وصيتنامه امام و ديگر آثار ايشان،نه يک کلمه کم نه يک کلمه زياد، مطالبي را نقل كردهام. در آنجا گفتهام كه اين متن دقيق وصاياي امام در باب اين موضوع خاص است. نوشته من متوجه نقد مصاحبه جناب آقاي غرويان هم بود كه گفته بودند قالب «جمهوري اسلامي» برگرفته از شرايط اول انقلاب بود و تاکيد امام بر جمهوريت نظام بخاطر فشار مخالفين بوده است؛ بنده – بعنوان شخص حقيقي و نه از موضع موسسه - اين تفکر را که خلاف صدها نص امام و خلاف سيره امام بود بصورت مستند و با ادبيات تحليلي و بسيار محترمانه نقد کردم. فكر نميكنم در اينجا ايرادي به موضوع، وارد باشد.
• بحث جناب آقاي حسينيان متفاوت است كه بعد مشخص شد نوشته مربوط به ايشان نبوده و مسئول گروه تاريخ مرکز اسناد انقلاب اسلامي که رياست آنرا آقاي حسينيان برعهده دارند منتشر کرده است؛البته تفاوتي نميكند، چون نوشته را نقد كرده بوديم نه شخص ايشان را. در اينجا به صورت رسميتر از موضع مؤسسه اظهار نظر شد، چون نكتهاي خلاف نص صريح وصيتنامه امام كه مكتوب و موجود است، ارائه شده بود. دست كم برداشت ما از نوشته مرکز اسناد اين بود كه نيروي نظامي، ميتواند براي حفاظت از انقلاب، به نفع يک جريان سياسي و جناحي خاص در انتخابات وارد عمل شود. امروزه شما از هر كسي در ايران بپرسيد كه وقتي واژه لزوم حمايت نيروهاي نظامي از جريان اصولگرايي آنهم در آستانه انتخابات مجلس به كار ميرود، به چه معناست؟ به شما خواهند گفت اصولگراها يکي از دو جناح سياسي کشور هستند، جرياني شناخته شده با شعارها و اسامي و عناوين حزبي خاص در برابر جريان اصلاح طلب و احزاب درون آن. اينجا شبهه اينكه تخطي از وصيتنامه امام که صراحتا ورود نيروهاي مسلح به عرصه مسائل سياسي و حزبي و انتخاباتي به نفع اين يا آن جناح را شديدا نهي کرده است، مطرح بود و ما در دفاع از وصيتنامه امام، موضع گرفتيم و به نظر ما موضع كاملا صحيحي هم بود و از اين به بعد نيز فرقي نميكند كه گوينده آن سخن، مركز اسناد، دوست امام و از جناح چپ يا راست باشد.
• نامه امام درباره نهضت آزادي، به طور متوسط سه بار در سال در عرصه سياست كشور مطرح ميشود، مؤسسه موضع ميگيرد، بعد نهضت آزادي پاسخ ميدهد، ادعا ميشود اين مسئله قضايي و پيگيري هم شده، حتي مرحوم حاج احمد آقا تا آخر هم پيگيري كرده، آن فرد هم محكوم شده، اما قضيه به عنوان يك امر مسلم خاتمه پيدا نميكند و دوباره آنها مينويسند و مؤسسه بيانيه ميدهد و در اين ميان فقط جنگ بيانيهها اتفاق ميافتد و مسئله تمام نميشود.
• نگاه امام هم در مورد جريان مليگرايي و نقاط قوت و ضعف آن مشخص است، اما جاي اين سوال اساسي باقي است که آيا خدشه در اسناد، آثار و خط و انديشه امام فقط از ناحيه همينها صورت گرفته؟ آيا در متن گفتمانهايي كه در جناحهاي مختلف چپ، راست، اصولگرا، اصلاحطلب و گروه هاي ديگر هست، فقط امثال اين خدشههايي که شما اشاره کرديد بوده يا خدشههاي ديگري هم هست؟آيا از وصاياي امام دفاع و حمايت ميشود؟ آيا برداشتهاي انحرافي كه خلاف نص صريح اين وصاياست، صورت نميگيرد؟ به نظر ما اين موارد مهجور ماندهاند و بايد به آنها پرداخته شود.
• من فكر ميكنم در مورد اسلاميت نظام، به دليل سابقه طولاني و ريشهدار دين در كشور، نگراني وجود ندارد،يعني اگر تمام كشورهاي جهان هم گرد هم جمع ميشدند، اسلاميت را نميتوانستند از اين مردم بگيرند. اصل دين و ديانت به قدري در كشور ما ريشهدار است كه از بين بردن آن محال است، اما خطري آن را تهديد ميكند و آن هم قرائتهاي انحرافي از دين است.آسيبپذيري جامعه از قرائتهاي انحرافي مسئله بسيار مهمي است. ما اعتقادمان اين است كه خط امام، موضع و وصاياي امام و آنچه كه در تبيين اسلام ناب داريم، اين حجّت است، چون اسلام حقيقي نياز به مفسّري دارد كه هم مقتضيات امروز را بشناسد و هم خودش در عمل، توفيق حاكميت بخشيدن به اين نظام را يافته باشد.
• شاهد بحث من ميزان مشاركت مردم در انتخابات دور اول مجلس هشتم در شهرهاي بزرگ است. من در اينجا بحثم به هيچ وجه سياسي نيست. اين به نظر من زنگ خطري براي تمام دوستان انقلاب است و بحث من فقط و فقط بحث انقلاب، خون شهدا و اهداف و آرمانهاي امام است. من معتقدم نيروهاي اصيل، هم در جناح اصولگرا و هم اصلاح طلب،مدافع خط امام هستند و امام هم هر دو را تاييد كرده و بصراحت، وجود هر دو جريان را براي پيشرفت کشور ضروري دانسته است. ديدگاههاي متفاوت اين دو جناح امري طبيعي است.
اصل انقلاب و پاگرفتن آن و چيزي كه كمر نظام طاغوت را شكست، حركتهاي حساب شده با تراكم وجود نخبگان اعم از روحاني و روشنفكري و دانشگاهي در شهرهاي بزرگي چون اصفهان، شيراز، تبريز، مشهد و تهران بود.هنگامي که با عدم مشاركت مردم در اين شهرها مواجه ميشويم، بررسي علل آن به نظر من يكي از بزرگترين وظايف نهادها و رسانهها.
• منکر ناخالصيها و نفوذيها نيستم هم در بين اصولگراها و هم در اصلاحطلبها، عدهاي آمدهاند و منافقانه سينه ميزنند. زير لواي اصولگرايي طيفي از حجتيّه هست تا نيروهاي متحجري كه از بيخ و بن با امام مخالف بودند و به تعبير امام، ولايتيهايي كه پشت ولايت را شكستند، انواع و اقسام گرايشها با عنوان دفاع از ارزشهاي دين خدا ادعاي دينمداري و اصولگرايي ميکنند.از آن سو هم در طيف اصلاح طلبان، عدهاي تحت عنوان روشنفكري، تجددخواهي و اصلاح طلبي و جمهوري خواهي حضور دارند كه از بيخ و بن لائيك هستند. بحث ما در مورد نيروهاي اصيل درون نظام و ملتزم به ارزشهاي نظام است.
• از آن سو هم جرياناتي که انديشه امام را در حوزه جمهوريت نظام نفي ميکنند و همچنين جريانهاي موهوم و بيريشهاي که تحت عنوان ارزشهاي ماورايي ديني و مسائل انحرافي عجيب و غريبي كه در بحث مهدويت مطرح ميشود، مثل قارچ روئيدهاند. اينها از جمله خطرهايي هستند كه ممکن است به سرعت جرياني را پديد آورند كه در آينده، نظام را با دشواريهاي جدي روبرو کند.
• شما مصداقها را كنار بگذاريد و فقط موضوع مشاركت پرشور و گسترده مردم در انتخابات را در نظر بگيريد. اين يك پايه بسيار مهم براي استمرار نظام جمهوري اسلامي است. اگر اين پايه، متزلزل شود، پيشبيني حضرت امام اين است كه نظام اسلامي باقي نخواهد ماند و نظامي خواهد آمد كه حتي اگر اسماً هم اين باشد، اصلش اين نيست و چه بسا اسماً هم نباشد.
• بحث ايشان (سيد حسن آقا) بحث جديدي نبوده و همان بيان مؤكد ديدگاه امام و ديدگاه شيعه است. همان طور كه در آغاز سخن بيان كردم، حتي در متون معتبر اصيل ديني كه حجّت شرعي ما هستند، مثل آيات قرآن كريم و روايات اهل بيت (ع)هم باب اجتهاد باز است و اين از افتخارات فقه شيعه است.
ديدگاه حاج حسن آقا هم برگرفته از نگاه امام است كه من روي آن تاكيد ميكنم. امام دو خطر عمده را همواره متذكر ميشدند. يكي نفوذ تفكر غرب و شرق زدگاني كه اساس ماهيت و هويت انقلاب را در درازمدت زير سئوال ميبرند و افكار و ايسمهايي را كه در فرهنگ اصيل ديني ما هيچ ريشهاي ندارند،وارد اين حيطه ميکنند و ديگر تحجّر و مقدسمآبي است كه اگر از خود امام هم بپرسيد و پاسخ آن را در آثار ايشان جستجو كنيد،آن را بسيار خطرناک تر از جريان نخست ميدانند.
• اصولا اجتهاد در انديشه امام يعني تلاش ضابطه مند براي تطبيق آرمانها و اصول خط امام با نيازها و شرايط روز با توجه به تبدل موضوعات و دگرگوني شرايط؛ و اين همان چيزي است که امام به عنوان تأثير عنصر زمان و مکان در اجتهاد بر آن تأکيد کردهاند. مقام معظم رهبري نيز در تبيين افقهاي آينده و ضرورتهاي حوزه علميه قم اخيرا و با صراحت بر لزوم استمرار اجتهاد آزادانه فقها و مقابله با کساني که چنين مبنايي را بر نميتابند تأکيد داشتهاند.
• منظورتان کيست؟ اگر نزديکترين ياران امام نتوانند انديشه امام را معرفي كنند،چه کسي ميتواند؟ مبيّن انديشه امام چه كسي بايد باشد؟ آن كسي كه چهل سال وكيل و امين امام بوده و امانتدار ميلياردها تومان وجوه شرعي مردم بوده که امام از 50 سال پيش، پيوسته بر امانتداري، صداقت و چيز فهمي او تاكيد كرده، و تا آخرين لحظه هم دم از درستي راه امام زده است، او ميشود خارج از گردونه انقلاب، اما كسي كه احياناً يك بار با امام مكاتبه كرده و گفته كه به مؤسسه ما كمك كنيد، ميشود مبيّن خط امام!
• نظر رهبري در مقام عمل و بعنوان حکم حکومتي فصل الخطاب است اما در حوزه انديشه و اجتهاد همانگونه که امام و خود مقام معظم رهبري تصريح کردهاند و از مباني اصول فقه شيعه است همه افراد ذي صلاح با تکيه بر اصول اجتهاد ميتوانند نظر دهند و تقليد بر مجتهد حرام است.
متن کامل را در ستون سمت راست بخوانيد.