صلوات شمار مسافرشمار

سفرنامه چين و ماچين ـ بخش پاياني
کد خبر: ۱۳۹۴۶
|
۲۷ تير ۱۳۸۷ - ۱۶:۲۵ 17 July 2008
|
9518 بازدید
دکتر غلامعلي رجايي
gholamalirajaee@yahoo.com
 
باز هم دانستني‌هايي از چين
بنا بر آمار، ساليانه هفده ميليون نفر به جمعيت كنوني چين اضافه مي‌شود؛ يعني هر سال، يك كشور كوچك از دل اين كشور قاره مانند بيرون مي‌آيد و آب از آب هم تكان نمي‌خورد. جمعيت زياد كنوني كشور چين، نمايانگر چند چيز است كه نخستين آن به علاقه چيني‌هاي گذشته به داشتن اولاد زياد برمي‌گردد. اگر دولت كمونيستي اين كشور، نقش بازدارنده‌اي در اين باره نداشت، شايد هم‌اكنون در كره خاكي ما، از هر دو سه نفر، يك نفر چيني بود! درست مانند برخي از قوميت‌هاي جنوب كشور خودمان كه داشتن اولاد زياد نخستين ويژگي آنهاست.

براي نمونه، در پايان جنگ، سربازي را در اهواز ديدم كه از اهالي اين شهر بود و با چند سال تأخير به سربازي آمده بود و با بيست و چند سال سن 9 فرزند داشت! به خاطر سياست تك فرزندي تا ده سال ديگر تعداد چهل ميليون جوان بدون همسر مي‌مانند و لابد دختري براي زناشويي پيدا نمي‌كنند. دولت چين سونوگرافي را ممنوع اعلام كرده است. به اين جهت كه اگر در سونوگرافي، جنس فرزند دختر تشخيص داده شد، سقط مي‌شود. معلوم است اين چشم باريك‌ها در داشتن فرزند ذكور از آن جهت كه طبق سنت چيني‌ها پسر وارث خانواده است، نه دختر تأكيد دارند. هرچند هم اكنون دختر و پسر در كنار هم كار مي‌كنند، درس مي‌خوانند، ولي براي آنها پسر چيز ديگري است! جاهليت، قديم و جديد ندارد اگر عرب جاهل دوران بعثت رسول خدا (ص) دختر را زنده به گور مي‌كرد و دختر داشتن را مايه ننگ خانواده‌اش مي‌دانست كه يك جهت آن اين بود كه در آن هنگامه، فساد و فحشا بيشتر دختران از شدت فقر به فحشا كشيده شده و مايه ننگ مي‌شدند، در قرن حاضر هم وضع همين است، منتها با رويه‌اي جديد.
كاش چيني‌ها اين حديث پيامبر را مي‌شنيدند كه دختر نشانه رحمت الهي است. سياست كنترل جمعيت توسط دولت چين البته مشكلاتي را هم پديد آورده است. با كم شدن تعداد فرزندهاي يك خانواده جامعه چين به سمت پير شدن در حال حركت است تا جايي كه مي‌گويند چين يكي از چند جامعه پير جهاني است. محدوديت زاد و ولد بالا، موجب آن شده است كه هر زوج چيني، نگهداري هفت نفر را عهده‌دار شوند؛ پدر و مادر دختر؛ پدر و مادر پسر؛ خودشان و يك فرزند.

بنا بر آمار نسبت تعداد دختران به پسران 100 به 117 است. در جامعه چين، سياست تك‌همسري حكمفرماست كه البته احتمالا در آينده به سمت تعدد زوجات پيش برود. به تازگي، يك انديشمند چيني فرضيه و نظريه دو همسري را مطرح كرده است و لابد براي كساني كه زنانشان دچار مشكلات خاصي هستند.

عادات خوب و بد چيني‌ها
شايد چيني‌ها از سيگاري ترين مردم دنيا باشند. در برخي جاها، اماكن خاص سيگار كشيدن دارند. به دليل رواج تمدن و فرهنگ و آداب و عادات غربي و غير غربي و دوري از مذهب، بنيان خانواده به سمت فروپاشي پيش مي‌رود. در روند جديد جامعه چين، مردها و زنها از ازدواج خودداري مي‌كنند و تن به روابط آزاد مي‌دهند؛ از يك سو قانون هم در اين راستا، محدوديتي برايشان ايجاد نمي‌كند و از سوي ديگر، دين هم كه بزرگترين سد و مانع اين امر است، وجود ندارد. بنابراين، درصد طلاق در جامعه كنوني چين رو به ازدياد است و دولت با توجه به رشد صعودي آمار طلاق در شرايط آن، كه پيچ و خم‌هاي زيادي داشت، تغييراتي ايجاد و روندي شبيه به طلاقهاي توافقي خودمان حاكم كرده است. چيني‌ها به دليل كار زياد، بيشتر در خارج از خانه هستند و بر اين مبنا، غذاي حاضري و آماده بيرون صرف مي‌كنند. اين امر باعث شده كه بيشتر خانواده‌هاي چيني همچون ما، آن همه ظروف غذا در خانه نداشته باشند. دوستي مي‌گفت يك بار كه يك خانواده چيني را به منزلمان مهمان كرده بوديم، از تعداد ظرف‌هايي كه در سفره مي‌گذاشتيم، انگشت به دهان مانده بودند كه حتي پرسيدند اين همه شما ظرف داريد! او مي‌گفت شايد بشود فرض كرد حداكثر براي هر عضو خانواده يك يا دو ظرف در منزل چيني‌ها بيشتر يافت نشود. البته عادت غذاخوري در بيرون از خانه، موجب رشد شديد صنعت رستوران‌داري در اين كشور و همين امر باعث شده كه حتي مسلمانان نيز در اين صنعت راه يافته و تنها در شهر پكن بيش از دو هزار رستوران و غذاخوري اسلامي وجود داشته باشد.
از عادات ناپسند برخي از چيني‌ها كه در بين خودشان هم زبانزد است، عادت انداختن آب دهان در پيرامون خود است. اين امر موجب آن شده است تا وزارت توريسم چين، به كساني كه به خارج مي‌روند، بخشنامه كند حتما از اين كار خودداري كنند.

گفته مي‌شود براي رفع اين مشكل در زمان برگزاري مراسم المپيك، نيز مقرراتي وضع و جريمه‌هايي پيش بيني شده است. مي‌گويند عادت ديگر چيني‌ها كه نزد خودشان هم معروف است، بلند بلند صحبت كردن است، البته من در اين چند روز، چيزي نديدم كه شايد دليلش اين بود كه براي ما اختلاطي با مردم پيش نيامد. عادت ناپسند ديگر آنها كه خيلي به چشم غيرچيني‌ها مي‌آيد، اين است كه پايتان را از كفش در آورده و بصورت غير متعارف روي صندلي مي‌نشينند.

چهار عدد نحس چيني‌هاست
چيني‌ها كمي تا قسمتي هم خرافي هستند. بد نيست بدانيد ساعت هديه دادن به چيني‌ها ناخوشايند است، چون به اين معني است كه زمان مرگ هديه گيرنده نزديك شده است. نكته ديگر آن كه عدد چهار نزد چيني‌ها مثل عدد سيزده خودمان نحس است كه يك جهت نحسي آن اين است كه تلفظ عدد چهار از نظر گويش با كلمه مرگ هم‌آواست، بر اين اساس در ساختمان‌هاي بلند چين، طبقه‌اي به شماره چهار يا مضربي از چهار مانند 14 و 24 وجود ندارد. بدين معني كه شماره طبقه پس از سه طبقه پنجم است.

صلوات شمار مسافرشمار
از شهر «شن جن» که برمي‌گشتيم در اواسط راه، صداي آشنايي که شبيه صلوات شمارهاي خودمان بود، به گوشم رسيد. سرم را که به عقب برگرداندم، يکي از مهماندارهاي مرد هواپيما را ديدم که از انتهاي هواپيما به سمت جلو مي‌آمد و با صلوات شمار مسافرها را شمارش مي‌کرد. شايد هم صندلي‌هاي خالي را مي‌شمرد. اين که چيني‌هاي کمونيست بي‌خدا و بي‌مذهب براي ما مسلمانها صلوات شمار مي‌سازند و زيارت عاشورا در لايي خودکارهايي براي بازار مصرف ما شيعيان ايران تهيه ديده‌اند، نشانه هوش اقتصادي آنان است و بيانگر اين نکته که تنها به کسب و کار مي انديشند و ديگر هيچ. سال‌ها پيش که با يکي از دوستان دل و جرأت‌دار آذري که مديرعامل يک بانک در استاني شده بود، صحبتي داشتم، مي‌گفت به دليل سوءمديريت مدير پيشين، بانکش نزديک به يک ميليارد ضرر داده است. وقتي از او پرسيدم حالا چگونه مي‌خواهي اين بدهي‌ها را صفرکني، با خنده گفت: حتي اگر ابن زياد ملعون زنده شود و کار اقتصادي بکند، با او قرارداد مي‌بندم تا از معامله با او سود ببرم و بدهي‌هاي بانک را صفر کنم؛ خودمانيم بعضي‌ها از ماها هم در عمل چه فرمول‌هايي داريم!

عروسي‌هاي خالي بندي
در راهي که عازم ديوار چين بوديم، در سمت راستمان، هشت ماشين شش‌دره سورمه‌اي ديديم که همه خالي از مسافر بودند. از يکي از همراهانمان علت اين را که پرسيدم، با خنده گفت: اين براي چيني‌ها، نوعي تفاخر است و هر چه تعداد ماشين‌هايي که دنبال ماشين عروس و داماد حرکت مي‌کنند، بيشتر باشد، دليل کلاس بالا بودن آقاداماد است. آن همه جمعيت در چين و اين همه ماشين خالي؟ اگر بعضي ايرانيها چين باشند، فوري يک شرکت ثبت مي‌کنند تا در اين گونه مراسم، شماري سياهي لشکر تحويل آقا دامادهاي خالي بند بدهند.

تلويزيون‌هاي شصت متري
چيني‌ها، به رغم آن همه درگيريها ومشکلاتي که بعداز زلزله دامنگيرشان شده است که تمامي هم ندارد همچون برق و باد دارند خودشان را آماده برگزاري بازي‌هاي المپيک مي‌کنند. در خيابان «وان فوجينگ»، تلويزيون‌هايي نصب کرده‌اند که مساحت صفحه آنها به شصت متر مي‌رسد. در اين خيابان، صحنه جالبي که ديدم اين بود که عده‌اي بدون تکلف روي زمين پياده‌رو عريض و طويل خيابان نشسته بودند و درست مثل کساني که به يک سخنراني گوش مي‌دهند، اخبار زلزله را اگاه مي‌کردند.

توسعه توريسم داخلي
در اين چند روز که از برخي مناطق پکن مانند ميدان «تيان آن من» و ديوار چين و معبد آسماني بازديد داشتيم، در کنار ما آنقدر از خود چيني‌ها جمعيت ديده مي‌شد که ما غير چيني‌ها در ميان آنها گم مي‌شديم. آن‌گونه که شنيدم، اين جمعيت با برنامه به اين مناطق مي‌آيد و دولت چين براي گسترش توريسم و اين‌که پول چيني‌ها در داخل گردش کند و سرازير جيب‌هاي اروپايي‌ها و آمريکايي‌ها نشود، برنامه تقويت توريسم داخلي را به اجرا گذاشته است؛ راست است که هر کس نان عقلش را مي‌خورد.

کشور عزيز و باستاني ما اين همه مناطق زيبا و جذاب ديدني دارد که بعضي در همه عمر، پايشان به آنجا نمي‌رسد. چند هفته پيش در جلسه‌اي درباره کار فرهنگي در عتبات يکي از اعضاي روحاني جلسه از مرقد منسوب به سکينه، دختر حضرت علي که چند سالي است سوري‌ها آن را علم کرده‌اند و صحت تاريخي ندارد، چرا که حضرت دختري به نام سکينه نداشته‌اند، شکايت داشت که نمي‌داند‌ پاسخ مردمي را که از او در اين باره مي‌پرسند، چه بدهد. هيچ بعيد نيست سوري‌ها براي افزايش مناطق زيارتي خود،‌ اين تدبير زشت را به کار گرفته باشند!
حدود ده سال پيش که براي شرکت در مراسم افتتاح مسجدالزهراي جمهوري نخجوان به اين منطقه در کشور آذربايجان که بنياد مستضعفان هزينه ساخت آن را کاملا متقبل شده بود و با حضور رئيس‌جهور آذربايجان، «حيدر علي اف» آن را تحويل مقامات نخجواني که خود او هم اهل همان شهر بود، داد دعوت شده بودم. ما را به بيرون از شهر بردند تا در ميان ارتفاعات نه چندان بلند اطراف شهر، غار اصحاب کهف را ـ که در اين که محل آن در اردن است، هيچ جاي شک و ترديدي نيست ـ به ما نشان بدهند. هر کس دارد براي خودش تاريخي دست و پا مي‌کند، حالا اگر هم شده از تراشيدن تاريخ اطرافشان.

مثل همين عرب‌هاي همسايه خودمان که تا چند صد سال پيش بنا بر اسنادي که خودشان هم دارند، رسما تابع حکمراني بوشهر ما بوده‌اند و به نادر شاه خراج مي‌داده‌اند و با اخطار او زهره ترک مي‌شده‌اند، اما حالا به اشاره انگليسي‌هاي مارمولک مرموز که هدفشان پس از حکمراني مرحوم کريم خان زند که از آنها انتظار همکاري داشت، ولي جز کارشکني از آنها نديد و رويه‌اي ضدانگليسي در پيش گرفت، القاي ميل استقلال از حکومت ايران در ميان اعراب پس‌کرانه‌هاي جنوبي بود، به جعل نام هميشه فارس خليج فارس دست مي‌زنند. به رغم همه شيطنت‌هاي اين چند دهه اخير آمريکا پس از کودتاي 28 مرداد1332 که با پا در مياني انگليسي‌ها عليه دولت مرحوم دکتر مصدق صورت گرفت، من در اين که ضربات سياست‌هاي اين چند صد ساله انگليسي‌ها به مراتب زيانبارتر از سياست‌هاي آمريکايي‌ها براي مردم و دين و کشورمان بوده است، هيچ ترديدي ندارم؛ از فتنه بابي‌ها و بهايي‌سازيها در دوران قاجار گرفته تا قضاياي سه جزيره ايراني و جدا شدن بحرين از ايران به دست ناپاک پهلوي دوم تا... .

سياست کنترل جمعيت
از مباحث مهمي که دولت‌هاي چين در هر دوره با آن روبه‌رو بوده و هستند، «کنترل جمعيت» است. در چين، بيش از يک ميليارد و چند صد ميليوني، شايد کمتر مسأله‌اي به اندازه کنترل جمعيت اهميت داشته باشد. کافي است براي درک اين مهم تصورکنيم قانون هر خانواده بايد يک فرزند بيشتر نداشته باشد، در چين که ابلاغ دولت است ناديده گرفته شود، آن وقت در کمتر از ده سال، جمعيت اين كشور به طرز انفجاري بالا مي‌رود. اين بخشنامه تک فرزندي براي زوج‌هايي که تک فرزند بوده‌اند ناديده گرفته مي‌شود با اين تفاوت که آنها مجازند دو فرزند داشته باشند. در مناطق مسلمان نشين نيز اين محدوديت وجود ندارد و براي همين، رشد جمعيت مسلمان‌ها نسبت به غير مسلمان‌ها تفاوت اساسي دارد. به نظر مي‌رسد چيني‌ها توانسته‌اند اين تهديد را به يک فرصت تبديل كنند؛ امري که صحبتش آسان است، اما در عمل افتاد مشکل‌ها.

پايان سفر
ساعت به وقت تهران 30/18 است. در فضاي كوچك نمازخانه هواپيما در سمت راست من، تابلوي كوچكي است كه مسير هواپيما را به طرف ايران، در حالي نشان مي‌دهد كه فلش سياه رنگي از زير بال وسط هواپيما به سمت مكه اشاره مي‌کند. الان ارتفاع هواپيما 5846 متر است و با سرعت 1200 كيلومتر در ساعت ادامه مسير مي‌دهد. به اين راحتي به كمك رشد تكنولوژي كه ذره‌اي از توانايي‌هاي ذهن بشر ـ كه حضرت علي (ع) او را به عالم اكبر و بزرگي تشبيه مي‌فرمايد ـ هم به شمار نمي‌آيد، به سمت تهران در حركت هستم. پس از نماز چون امروز نتوانسته‌ام زيارت امين الله را بخوانم، به مولايم علي كه عشق هميشه من است، سلام مي‌كنم؛ السلام عليك يا امين الله في ارضه و حجته علي عباده السلام عليك يا امير المومنين.
شب جمعه است؛ زيارت وارث را هم در ارتفاع شش هزار متري مي‌خوانم و دلم را به سفر كربلايي كه ماه‌هاست برايش پر مي‌زند، مي‌فرستم. پس از نماز زيارت برمي‌خيزم تا اين گزارش را بنويسم. چند ساعت ديگر هواپيما در فرودگاه بين‌المللي امام خميني از تهران كه بعضي اين روزها آن را پايتخت ايران اسلامي مي‌خوانند! و نمي‌دانم كدام تخت به زمين خواهد نشست.

فردا جمعه است و پس از آن شنبه و روز از نو روزي از نو! و هفته‌اي ديگر از پس هفته‌اي كه در چين گذشت، فرا مي‌رسد و من به يك ميليارد و چند صد ميليون جمعيت در چين مي‌انديشم كه در قرن 21 به معابد گوناگون در اين كشور پهناور كه مي‌روند و با چه خلوصي به پاي مجسمه‌هاي بودا و غير بودا گل و عود نذر و نياز مي‌كنند و در صندوق صدقات معابد اعانه مي‌ريزند و عود آتش مي‌زنند و به پاي مجسمه‌هاي جور واجور بودا و غير بودا گل و ميوه نثار مي‌كنند و پس از چند لحظه تمركز و سكوت و نيايش خارج مي‌شوند. بشر را نمي‌شود از پرستش جدا كرد، نياز او به پرستش، روح برتر عالم هستي را با هيچ نياز ديگر نمي‌توان برآورد كرد. چه مي‌شود اين همه مشرك ظاهري موحد شوند و به مشهدالرضا و عتبات و طواف خانه خدا بيايند؟! حالا مي‌ماند مشكل سعودي‌ها و درست كردن مطافي كه بايد اين همه جمعيت را لاجرم در آينده جاي دهد.

سفر من هر چند به چين به پايان رسيد و نمي‌دانم دوباره آيا به اين سرزمين متمدن كهن و پر فرهنگ خواهم آمد، يا نه، اما غصه‌ام نسبت به بشريت گمراه و دور از خدا ـ هر چند عشق خدا در دل او هنوز سوسوئي مي‌زند ـ بيشتر از گذشته شد و به منجي جهان حضرت مهدي ـ عج الله تعالي فرجه ـ مي‌انديشم و راه درازي كه ياران او بايد پشت سر گذراند تا در اين گيرودار حكومت‌ها و حاكم‌هاي چين و ماچين، ملت‌هايي با نام مبارك آخرين بازمانده از رسول خدا محمد مصطفي ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ آشنا شوند تا جهان آماده پذيرايي از ظهور آن وجود سراسر فيض و بركت و نور شود.

در اين چند روز كوتاه در چين، گاه كه به اين مظاهر كفر و شرك و مردم پركار و منفعت‌گرا مي‌نگريستم و مي‌انديشيدم، انگار كسي با من نجوا مي‌كرد كه آقا امام زمان در اين دوران دراز غيبت تا به حال چند بار و در كجا قدوم نوراني‌شان سرزمين چين را متبرك كرده است و ياران مخلص آن حضرت كه در همه جاي زمين حضور دارند تا اگر جان تشنه‌اي لياقت فيض ديدار محبوب را پيدا كرد، از او دستگيري كنند و اين‌كه آنها اکنون در كدام شهر و روستاي چين به عشق ديدار و مكالمه با مولايشان در اين ديار كفر و شرک زده، شب را به صبح و صبح را به شب مي‌رسانند؟!
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
مطالب مرتبط
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟