عنان به ميكده خواهيم تاخت زين مجلس كه وعظ بي عملان واجبست نشنيدن
«تابناک» ـ چند سال پیش، در يكي از محلات شرق تهران، روي ديوارها شعارهايي بود كه نشان از «ظهور منجی عالم بشریت ابراهیم میرزایی» خبر میداد! برگههاي تبليغاتي در ابعاد گوناگون نيز با اين موضوع در ميان مردم پخش ميشد كه همزمان با آن نيز هزاران ايميل و هرزنامه که در فضای مجازی از این موعود خبر میداد نيز توزيع ميشد. گويي، اين روند همچون سريالهاي تلويزيونی ادامه داشته كه چند روز پيش نيز يكي از اين برگههاي تبليغاتي به دستمان رسيد؛ برگههايي كه گويي روش تبليغاتي سازمانی است که رهبرش خود را یگانه منجی ملت ایران میداند؛ «سازمان عَلَم حق و عدالت»؟!
اما سازمان «علم حق و عدالت» چیست؟ آیا یک سازمان منبعث از یک سازمان سیاسی است یا حلقهای متشکل از اوهام که گرداگرد شخصی به نام ابراهیم میرزایی تشکیل شده؟!
اما اين «ابراهیم میرزایی» کیست؟ همين را بدانيم كه وی متولد 11/7/ 1318 شمسی در گرگان به دنیا آمده است، دیپلم را در دبیرستان بهرام تهران گرفته و به دانشکده افسری میرود و در گارد جاویدان شاه مشغول خدمت میشود با دقت به تاریخ تولد نامبرده پی میبریم و بر خلاف تصاویري که از او چاپ كرده و توزیع می كنند! عكسي كه حكايت از مرد جوانی با چهره ای مصمم و نگاهی گیرا دارد! ميرزايي اگر اكنون زنده باشد ـ گزارشهایی موجود است كه از مرگ او خبر ميدهند ـ پیرمردی است هفتاد و چند ساله و مجهولالمکان.
در بیوگرافی نامبرده آمده: دانش آموخته دانشکده افسری است و استاد کونگ فو، مبدع سبک «توآ» و جزو یازده استاد برتر این رشته ورزشی در جهان شناخته میشود. رهروانش مدعی هستند، نامبرده دارای دکترای فلسفه و فیزیولوژی است و از دولت فرانسه، نشان عالی لژیون دونور دریافت کرده است؛ مدارکی که تنها هوادارانش مدعی آن هستند و دریافت نشانهایی چون لژیون دونور نیز چیزی جز مزاح تبلیغاتی نیست.
نامبرده در رژیم پهلوی در گارد جاویدان خدمت میکرده که توسط هوادارانش به عنوان سوابق مبارزاتی پیش از انقلاب وی تلقی میشود و از دیگر ادعاهای پیروانش، میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- مسئولیت یک باشگاه ورزشی معروف پایتخت در اوایل انقلاب
2- کاندیدای نخستین دوره ریاست جمهوری
3- راهآندازی دانشگاه انشا در سال 58 با موافقت دولت آقای بازرگان
4- راهاندازی بیمارستان فيزیولوژی انرژی و روان پزشکی درد و درمان بیماریهای نادرمان» در ملارد شهریار
البته یکی دیگر از ادعاهای پیروان نامبرده، مجروح شدن وی در اوایل انقلاب توسط پاسداران است.
اما داستان واقعی مجروح شدن او این است که نامبرده در یکی از باشگاههای ورزشی در خیابان رودکی نرسیده به چهارراه آذربایجان کلاس آموزش کونگ فو دایر کرده بود. از شاگردان وی میتوان به شهید والامقام یاسر عیسی پور اشاره نمود ـ نامبرده علاوه بر قهرمانی جهان در این رشته مبدع سبک ببر خونین در کونگ فوست ـ وقتی در همان سالهای اولیه نامبرده مدعی امام زمان بودن مینماید، با همین شهید بزرگوار درگیر شده و مجروح میشود و از یک پا برای همیشه میلنگد.
بنا بر این گزارش، میرزایی در سال 66 از راه کوهستان به ترکیه رفته و بنا بر آخرین اطلاعات از نامبرده که به سه سال گذشته برمیگردد، ظاهرا وی فوت کرده و دوستان جاهلش، هنوز منصب خدایی برای او تعبیه میکنند.
وی همچنین در کشور آلمان یک پیتزا فروشی داشته و در صنف خدمات غذایی مشغول بوده است. زندگي و سرنوشت او به همين جا پایان یافته و بیش از این درباره سرنوشت میرزایی اطلاعی در جايي درج نشده است.
ساختارشناسی این فرقه:
1 ـ قداست بخشی: استفاده از القابی مانند مصلح، منجی یگانه، راهبر الهادی الحفیظ و حتی لقب آقا به جای آقای... در راستای قداست بخشی به رهبر اين سازمان نیز پیرو همین امر قابل طرح است. (شاید به این دلیل که استفاده از کلمه آقا معمولا به عنوان پیشوند بزرگان مذهبی استفاده میشود، در حالی که برای خطاب رسمی به شخصیتی علمی یا حتی سیاسی از لفظ آقای استفاده می گردد.)
2 ـ بنیانگذار فرهمند: استفاده از القابی چون پرفسور و داشتن مدارک علمی متعدد و نشان جهانی را میتوان در این باره مطرح نمود.
3 ـ توهم خدا شدن: همان گونه که به صورت صریح در بیانیههای آنها نیز آمده، نامبرده [نعوذبالله] مدعی قادر متعال بودن شده است.
4 ـ قداستزدایی از پیامبران: نامبرده با ایجاد شبهه در کتب و ادیان آسمانی، مدعی است که همه ادیان گذشته به خطا رفته و دینی که بنده مدعی هستم از همه آنها برتر است.
5 ـ هزار پاره کردن حقیقت: این سازمان مدعی است در هر یک از کتب آسمانی گذشته، تنها پاره ای از حقیقت آمده و به همین مناسبت، ابراهیم میرزایی با تجمیع کتب آسمانی گذشته، کتابی به نام التوحید را آورده است.
در ادامه گزارش به حقایقی اشاره میکنیم که در مرحله نخست، برای روشنگری جوانان عزیز کشور است تا در دام شیادانی چنین نیفتند و اگر شمار اندکی نیز گرفتار آمدهاند، با تدبر و تعمق، راه مستقیم را برگزینند.
آیا بهرهگیری از عبارات کلی و نامفهوم با مضامین گوناگون از آزادی انسان تا صلح جهانی و عدالت در پوشش کلماتی به ظاهر دینی برای پیشبرد یک آیین بدون داشتن برنامه دقیق و مدون میسر است؟ آیا مکتوبات و اطلاعیههای سازمان مربوطه که پر است از واژگان نادرست و عبارات نامفهوم و بی معنی نشان دهنده تبحر نامبرده در مسائل اعتقادی است یا نشان از روان پریشی نامبرده است؟
فهم مکتوبات میرزایی که خود را یگانه منجی عالم میداند، از عهده عوام که حتی خواص خارج است و این نه از پیچیدگی و عمق معانی اوست، بلکه حاصل پریشان گویی آنهاست.
لطفا به چند نمونه از سخنان نامبرده توجه نمایید:
ـ «پیكره تنگاهيِ آدم در واحده وجود منقسم به وظایف الاعضا است».
ـ «ذات و فطرتِ قلبِ عقل (همه سؤالات در يك جواب) و عقلِ قلب (همه جوابها در يك سؤال) در واحده وجودِ روانجاهي منقسم به وظايفِ دين و دانش از مشاهدات و كشفيات كه سؤالِ آدم ز كجا است و مفهوم زندگاني آدم چه معنا است؟»
ـ «السلام يومُالموعود يومُالشهادةِ يومُالفتح يومُالخُلُود مجاهدُالحقّ مؤمنين مجاهدِ نورِ يروُالصبرُالإستقامةُالأمانةُالفتحُالأطهرُالوجودِ مؤمنين مباركُالوجود».
ـ «راهبر الهنجار وحدت الوجود روان ِ اسفار»
البته ذکر همه خزعبلات نامبرده و پیروانش از حوصله این نوشتار بیرون است. در اين مورد، القاب اختصاص داده به خود نيز خالي از اين اشتباهات نيست؛ از جمله لقب «راهبر الهادی الحفیظ»؛ عبارتی مجعول و مبهم است که فاقد اصول صرف و نحوی است.
اما اين داستان در جايي شيرينتر ميشود كه نجات ایران به روش اين سازمان علم حق و عدالت، باوجود بی مایگی در اصول و مبانی و ابهام در مواضع و اهداف، طرفدارانی ـ هرچند اندک ـ در کشور پیدا کرده و برنامههایی نیز تدارک دیده است. این سازمان به تازگی با افزودن به حجم تبلیغات خود، وارد مرحله جدیدی شده است تا جايي كه اطلاعيههاي اين سازمان در شهرهای گوناگون کشور، بیش از گذشته خودنمایی كرده و توزيع ميشود.
اما آنچه هواداران این سازمان از آن سوءاستفاده میکنند، در مرحله نخست جهل مردم و بعد کم کاری ارگانهاي نظارتي است.
این سازمان تحت عناوینی چون انقلاب فرهنگی، دادگاه حق و عدالت، توجه به نقش زنان در مبارزه و... به هوادارانش وعده نصر مي دهد. وعده به این که پروفسور آقا ابراهیم میرزایی راهبر این منجی یگانه میآید و کشور را پر از داد و عدالت و آزادی میکند؟! پایههای سست گذشته را ویران و حکومتی استوار بنا میکند؟! آنانی را که علیه بشریت جنایت کردهاند محاکمه و به سزای اعمالشان میرساند و مدعي است جامعه ایران و مدعیان نجات، آن چه در مشی و روش سازمان علم حق و عدالت مهم است، اعتقاد وثیق رهبر و طرفداران این سازمان به این نکته است که رسالتی بر دوش دارند تا نجات دهنده ملت ایران باشند؟! ابراهیم میرزایی خود را مکلف به وظیفهای میداند که تاریخ بر دوشش نهاده؛ آن که یگانه منجی ایران باشد؟!
البته بر هيچ كس پوشيده نيست كه گروههايي با چنين اوصاف، هیچ جایگاهی در جامعه نداشته و با سالها تلاش همچنان در انزوا هستند.
ادعای آزادی، عدالت و ایدهآلگرایی به اضافه استدلال سست و ضعف شعور، ملغمه آشفتهای شده که نتیجه آن منجیزدگی ـ در برابر منجیگرایی رایج در ادیان گوناگون ـ را به جامعه تحميل ميكند كه شايد در نظر نخست اهميتي نداشته باشد، اما به مرور ميتواند براي جوانان اين مرز و بوم كه با ضمير پاك خويش به دنبال كشف حقايق هستند، اثرات نامطلوبي بگذارد، چنان كه تجربههاي بسياري تاكنون اين امر را ثابت كرده است.
با دقت در این موضوع و ظهور منجیها با گرایشهای گوناگون از سلطنت طلب و لس آنجلسی گرفته تا ملی گرا و مذهبی هر چند گاهی ظهور میکنند و صلای نجات ملت ایران ـ آن هم به روشهای عجیب و غریب و خرافی ـ را سر میدهند، پیروان اندکی گرد میآورند و پس از چندی ناپدید میشوند، به نظر ميرسد، اين امر اتفاقي نبوده و برنامه ريزاني دارد كه پیش از سیاستمداران و نهادهای امنیتی، بايد جامعهشناسان و روان شناسان به تكاپو بيفتند كه چرا و چگونه گرايش به اين گروهها، در ميان قشرهاي خاص افزايش مييابد؟
در پایان، چند پرسش از کسانی که خود را پیروان نامبرده مینامند:
* اگر وی منجی عالم بشریت است، چه نیازی به داشتن مدارک دکترا و نشانهایی مانند لژیون دنور دارد؟
* اگر هنوز وی زنده است و [نعوذبالله] قادر متعال است، ترتیبی دهید تا در یک مصاحبه تلویزیونی زنده در آن سوی آبها که به انحای گوناگون به شما سرویس میدهند، شرکت کند تا سیهروی شود هر که در او غش باشد؟
* مگر رهبر بودن یا رهبر شدن، تنها به افزودن لفظ «راهبر»/«رهبر» به نام است؟
* نامبرده که مدعی خدایی است، چرا به دنبال مناصب دنیایی میگردد؟
* چرا نامبرده برای این که نقش پیامبران را بازی کند، دو سال در گرگان مشغول چوپانی بود؟
* فیلمی که در سال 1366 تهیه شده و به جای آغاز در پایان آن، بسم الله الرحمن الرحیم قرار داده شده بود، چه بود؟
* ماجرای سفیرانی را که میخواست به دورترین نقاط عالم بفرستد، ولی به آنها روادید ندادند، به یاد میآورید؟
* ماجرای آن کشتی که در سال 72 به مریدان خود دستور ساخت داد تا آنها را در دریا سیر دهد، به کجا رسید؟
* شخصی به نام «بهنام چ» که خود را واسطه ارتباط میرزایی مینامد، بنا بر اسناد و مدارک موجود، از عوامل سرویس موساد است، آیا سرسپردگی در برابر صهیونیستها هم از کرامات وی است؟