کوئست سراغ روستا‎‎ها هم رفته است!

گفت‎وگو با یک منبع مطلع!
کد خبر: ۱۳۱۹۱۲
|
۳۰ آبان ۱۳۸۹ - ۱۸:۵۹ 21 November 2010
|
6332 بازدید
|
۲
«منبع مطلع» در این گفت‎وگو تعریف دارد. او یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات است که پرونده مبارزه با گلدکوئست را تحویلش داده‎اند. این که چطور دست یک خبرنگار ساده به چنین مسئولی می‎‎رسد، خودش به اندازه کافی جذاب هست و می‎‎تواند خواندنی باشد. اما در موضوع این گفت‎وگو که فعالیت شبکه‎‎های هرمی است، پرداختن به این مسأله هیچ کمکی به روشن‎تر شدن موضوع نمی‎‎کند. این‎که شما بدانید من چطور این «منبع مطلع» را پیدا کرده‎ام، کجا با او گفت‎وگو گرفته‎ام و یا نام او چیست چه اهمیتی دارد وقتی صورت مسأله ما چیز دیگری است؛ معمای ساده و همزمان پیچیده‎ای به نام شرکت‎‎های هرمی...

برای شروع می‎‎خواهیم بدانیم از نظر شما جامعه نسبت به شرکت‎‎های هرمی چقدر شناخت دارد. این شناخت آیا کافی هست؟!

حجم اطلاع‎رسانی در سال‎‎های اخیر خیلی بیشتر شده است. الان مدت‎هاست در کنار دستگاه‎‎های مسئول، خیلی از مردم و گروه‎‎ها مخصوصا در فضای مجازی به‎صورت خودجوش اطلاع‎رسانی می‎‎کنند. حتی بخش قابل توجهی از این فعالیت‎‎ها توسط کسانی انجام می‎‎شود که خودشان مدتی عضو همین شبکه‎‎ها بوده‎اند. اما هنوز در همه اقشار و بین همه مردم به اندازه کافی شناخت دقیقی از این گروه‎‎ها وجود ندارد.

چطور اندازه‎گیری می‎‎کنید که نتیجه می‎‎گیرید این شناخت کافی نیست؟

خیلی ساده! همین که هر روز آدم‎‎های جدیدی عضو این شبکه‎‎ها می‎‎شوند یعنی هنوز شناخت کافی وجود ندارد. دلیلش هم این است که اگر کسی این جریان را بشناسد، به‎سمتش نمی‎‎رود. باز تأکید می‎‎کنم که اوضاع خیلی بهتر شده و الان خیلی‎‎ها به ماهیت شبکه‎‎های هرمی پی برده‎اند. بعضی‎‎ها به‎دلیل موقعیتی که دارند، خطر کمتری تهدیدشان می‎‎کند، اما هستند عده‎ای که خیلی ساده اسیر این شبکه‎‎ها می‎‎شوند.

منظورتان چیست که بعضی‎‎ها را خطر کمتری تهدید می‎‎کند؟ دقیقا چه کسانی؟!

به استناد حضوری که در این حوزه داشته‎ام، الان برداشتم این است که در جامعه ما کسانی که عرق مذهبی دارند و افراد تحصیل کرده، ‌کمتر فریب می‎‎خورند.

مصونیت که ندارند؟

هرگز، به هیچ عنوان. خبرتان بدهم که در میان اعضای شبکه‎‎های هرمی از هر قشر و هر مدلی که فکرش را بکنید، بوده. شهری و روستایی، پولدار و بی‎پول، باسواد و بی‎سواد. واقعا از همه قشری عضو داشته‎ایم. بچه حزب‎اللهی، پزشک، استاد دانشگاه، طلبه، کارمند، جوان و نوجوان و پیرمرد و پیرزن و هر جماعتی که فکرش را بکنید. بچه حزب‎اللهی را سعی می‎‎کنند توی همان فضای حزب‎اللهی جذب کنند. ما به دفاتری ضربه زده‎ایم که اهل زیارت عاشورا و اهل هیأت پنجشنبه و جمعه آخر هفته، مراسم عزاداری و همه این چیز‎ها بوده‎اند.

جالب است که حمله به یکی از این دفتر‎‎ها زمانی بود که اعضای آن برای حضرت زهرا (سلام‎الله علیها) جشن میلاد گرفته بودند. وقتی با ما مواجه شدند، می‎‎گفتند مگر شما مسلمان نیستید که به هیأت حمله می‎‎کنید. فکر نکنید که هیأت یک‎جور پوشش بود، نه! آنها واقعا توی آن دفتر هیأت داشتند و البته کار هرمی هم می‎‎کردند. به دفتر دیگری ضربه زده‎ایم که همه اعضایش نظامی بوده‎اند. اما از نظر فراوانی قشر تحصیلکرده و مذهبی کمتر هستند. به‎هرحال این شرکت‎‎ها طمع یک‎شبه پولدار شدن را در افراد ایجاد می‎‎کنند و این حس و طمع هم در همه انسان‎‎ها وجود دارد و هیچ قشری مستثنا نیست.

خب بگذارید سوال را از آن طرفش را بپرسیم، یعنی چه کسانی بیشتر در معرض آسیب قرار دارند؟

هر کسی که از اخبار و اطلاع‎رسانی به هر دلیلی دور بوده یا این هشدار‎ها را جدی نگرفته باشد. این فرد می‎‎تواند فرزند یک کشاورز در روستایی دور افتاده باشد یا کسی که به هر دلیلی با رسانه‎‎های جمهوری اسلامی زیاد کاری ندارد. ما الان طبقه‎ای در جامعه داریم که با رسانه جمهوری اسلامی بیگانه شده، چون رسانه‎‎ها و مراجع خبری‎شان فرق می‎‎کند و از آن‎جا که مسأله شرکت‎‎های هرمی، موضوع این رسانه‎‎ها نیست، اطلاعات کافی به دست نمی‎‎آورند. همان‎گونه که گفتم، بیشتر افراد جذب شده به این شرکت‎‎ها اقشار کم‎سواد بوده و اکثرا آگاهی مذهبی کمی داشته و معمولا احکام شرعی را کمتر رعایت می‎‎کنند.

ممنون که شفاف و صریح حرف مي‌زنید. البته صدای آمریکا چند وقت پیش گزارشی از گلدکوئست پخش کرد...

تجربه نشان داده آمریکایی‎‎ها همیشه با مسائل برخورد دوگانه و تبعیض‎آمیز دارند و هرچند در ظاهر با یک موضوع مخالفت می‎‎کنند اما در عمل به‎گونه‎ای دیگر رفتار می‎‎کنند و حتی از پدیده‎ای که در ظاهر با آن مخالفت می‎‎ورزند، حمایت هم می‎‎کنند.

تروریسم بد است اگر علیه آمریکا و اسراییل باشد و خوب است اگر علیه ایران و کشور‎های مخالف آنها باشد و به همین خاطر باید علیه ریگی و منافقین به موضع‎گیری پرداخت ولی در عمل از آنها حمایت کرد.

حقوق بشر و حقوق شهروندی باید در کشور‎های مخالف آمریکا رعایت شود اما آمریکا و ناتو هر جنایتی را در افغانستان و عراق و پاکستان مرتکب شوند، دفاع مشروع است و عین حقوق بشر.

آزادی خوب است اگر علیه مقدسات دین اسلام باشد. اما اگر کسی علیه هولوکاست صحبت کند و یا اگر شبکه‎ای علیه اسراییل تبلیغ کند، باید شدیدا با او برخورد شود. سلاح اتمی بد است برای کشور‎های مخالف آمریکا حتی آنها نباید از انرژی اتمی استفاده صلح‎آمیز داشته باشند اما برای خودشان توسعه سلاح اتمی هم خوب است و جنبه بازدارندگی دارد و صد‎ها نمونه دیگر.

در مورد شرکت‎‎های هرمی هم واقعیت این است که شرکت‎‎های هرمی بد است اگر در آمریکا باشد ولی اگر در ایران باشد، نه‎تنها بد نیست بلکه از آن حمایت هم مي‌كنند. شما ببینید در جریان ضربه بزرگ به 410 دفتر شرکت هرمی عوامل آمریکا که اتفاقا از سران فتنه در خارج کشور هم بودند، با این‎کار جمهوری اسلامی مخالفت کردند و به‎نوعی از شرکت‎‎های هرمی دفاع هم کردند و در این هشت سالی که این شرکت‎‎ها فعال بودند، هیچ تبلیغی علیه آنها نداشتند ولی امروز که ماهیت این شرکت‎‎ها تا حد زیادی برای مردم مشخص شده و میلیون‎‎ها نفر مالباخته شده‎اند، آنها یادشان آمده که این موضوع بد است. البته ما از هر برنامه که آگاهی از ماهیت واقعی این شرکت‎‎ها را زیاد کند استقبال می‎‎کنیم ولی قصد من این بود که انگیزه آنها از این‎ کار را توضیح دهم. همین الان دولت سوئد چندین‎بار موضوع شرکت اوریف‎لیم را که 100 درصد هرمی است مرتبا پیگیری می‎‎کند. این در حالی است که همین شرکت اجازه توزیع محصول به‎صورت هرمی را در خود سوئد و سایر کشور‎های اروپایی ندارد ولی در ایران خواستار آزاد شدن سران این شرکت می‎‎شوند.

جذب روستایی‎‎ها واقعا چقدر جدی است؟!

بیشتر از آن چیزی که فکرش را بکنید. کاملا جدی است. بر اساس شواهد و اسناد موجود، مشخصا شرکت گلدکوئست برنامه جدی برای جذب روستایی‎‎ها دارد. الان کشاورز و چوپانی که در سیستان و بلوچستان جایی نزدیک مرز زندگی می‎‎کند، کسی است که کوئست برای جذبش به‎طور جدی تلاش می‎‎کند. در واقع دور جدید فعالیت این شرکت با تمرکز روی همین افراد آغاز شده است. به این افراد می‎‎گویند که بیا تهران برایت کار جور کرده‎ایم. با هر ترفندی شده او را به تهران می‎‎کشانند و این‎جا حتی اگر بفهمد درگیر بازی هرمی شده، مقاومتی نمی‎‎کند چون اصلا شناخت دقیقی ندارد و بیشتر به فکر پول بی‎زحمت است.

منهای این گروهی که به تعبیر شما از پیام‎‎های آگاهی‎بخش دور بوده‎اند، پس چرا هنوز برخی جذب می‎‎شوند. دست‎کم اینجا در پایتخت به اندازه کافی در این‎باره حرف و حدیث هست. اما باز هم اتفاقی که نباید بیفتد، می‎‎افتد؟!

اولا آمار ما نشان می‎‎دهد روند فزاینده و رو به رشد جذب افراد به شرکت‎‎های هرمی از مهرماه 1388 متوقف بلکه معکوس شده و نه‎تنها رشد نداشته‎ایم، بلکه میزان جذب افراد به میزان قابل‎ملاحظه‎ای کاهش داشته است و ان‎شاالله باقیمانده این عوامل و شرکت‎‎ها هم تا آخر سال جمع می‎‎شوند. اما این‎که چرا هنوز یک عده جذب می‎‎شوند، فکر می‎‎کنم اولین دلیل آن، کمی اطلاع‎رسانی است. علی‎رغم تلاش‎‎های انجام شده من فکر می‎‎کنم هنوز این اطلاع‎رسانی کافی نبوده و ما نتوانستیم همه اقشار را پوشش دهیم.

دلیل دیگر فکر می‎‎کنم تغییرمکرر روش‎‎های تبلیغ و جذب این شرکت‎‎هاست. برای مثال، به‎نظر من امروز دیگر فعالیت اینوست یا سرمایه‎گذاری کلا منتفی شده و دیگر کسی حاضر نیست سرمایه و زندگی خود را به امید کسب سود مثلا ماهی چهار یا پنج درصد به بالا در اختیار این شرکت‎‎ها قرار دهد؛ چراکه آگاهی در این زمینه تا حد زیادی افزایش پیدا کرده است؛ به همین خاطر شرکت‎‎های هرمی به روش‎‎هایی روی آورده‎اند که در جامعه مقبولیت و مشروعیت ندارد و در کنار آن با فریب مردم از این راه‎‎ها برای جذب اشخاص استفاده می‎‎کنند.

برای مثال، اشخاص را از روستا یا شهرستان برای کار در شرکت ایران خودرو و یا شرکت‎‎های معروف دیگر دعوت می‎‎کنند و در اینجا به بهانه طی دوره آموزشی اولیه به دفاتر کوئست می‎‎برند. خوب اینجا ما نمی‎‎توانیم بگوییم هرکس شما را دعوت به‎کار کرد، دروغ می‎‎گوید ولی باید مردم را هشیار کنیم برای اشتغال در هر شرکتی به دفتر همان شرکت مراجعه کنند. به همین ترتیب است روش‎‎های دیگر که به علت مخلوط شدن با روش‎‎های مشروع و قانونی تشخیص اولیه آن برای مردم مشکل شده است. البته همان‎گونه که گفتم ان‎شاالله به‎زودی با این روش‎‎ها و متخلفین هم برخورد صورت خواهد گرفت.

خب، حالا شاید فرصت خوبی باشد که این شگرد‎‎ها را توضیح بدهید؟

البته فرصت خوب است، اما کافی نیست. من بخواهم نمونه‎‎های خاص را هم بگویم، باز همه مجله شما کافی نیست. این شگرد‎‎ها آنقدر متنوع هستند که حتی به‎سختی می‎‎شود آنها را دسته‎بندی کرد. من ترجیح می‎‎دهم در این فرصت بیشتر درباره شرکت گلدکوئست حرف بزنیم که الان در میان شرکت‎‎های موجود، جدی‎ترین تهدید است. این شرکت برای جذب عضو هرگز و در قدم اول افراد را با واقعیت مواجه نمي‌کند. یعنی نمی‎‎گوید که ما یک شرکت هرمی هستیم. بلکه ترفند می‎‎زنند مثلا می‎‎گویند برایت توی شرکت نفت کار جور کرده‎ایم، 2 میلیون تومان هم پول با مدارکت بردار و بیا تهران به این آدرس!

آن بنده خدای از همه‎جا بی‎خبر هم به این امید که یک شغلی پیدا کرده، سراغ شرکت می‎‎آید و داستان از اینجا شروع می‎‎شود. حتی اگر پول هم نیاورد، می‎‎گویند حالا زنگ بزن و بگو پول بفرستند. حتی در مواردی گروگان‎گیری هم بوده. یعنی فرزند خانواده را نگه داشته‎اند و از خانواده پول خواسته‎اند. پول را که گرفته‎اند، برای عضویت همان گروگان خودشان از آن استفاده کرده‎اند.

سوال بعدی این است که واقعا شرکت‎‎های هرمی بد هستند؟ یعنی این‎که ما هیچ تجارت سالم شبکه‎ای نداریم؟ بالاخره از این مسیر نمی‎‎شود درآمد سالمی کسب کرد؟

اساسا ساختار بازاریابی شبکه‎ای پدیده بدی نیست. خیلی از سیستم‎‎های بازاریابی به سبک شبکه‎ای اداره می‎‎شود. اما در حوزه تجارت ما با دسیسه هرمی مواجه هستیم. دسیسه هرمی یعنی رواج کلاهبرداری شبکه‎ای به‎جای بازاریابی شبکه‎ای!

بازاریابی و تجارت شبکه‎ای الزاما مساوی دسیسه هرمی نیست. اما مشکل اینجاست که ما تاکنون در ایران بازاریابی شبکه‎ای که سالم باشد، نداشته‎ایم مگر در آینده شرکتی تأسیس شود و یا مجوز بگیرد.

اصلا نداریم؟!

دریغ از یک مورد. تازه مدتی است که آیین‎نامه‎‎های فعالیت شرکت‎‎های قانونی در این زمینه مصوب شده هنوز هم به هیچ کسی مجوز نداده‎اند. به این ترتیب، حتی اگر کسی الان مدعی بشود که کار تجارت شبکه‎ای سالم می‎‎کند و حقیقتا هم پای تجارتی در میان باشد و خبری از کلاهبرداری نباشد، حداقلش این است که این کار مجوز قانونی ندارد.

پس اینجا می‎‎شود نتیجه گرفت که یک بخشی از این مشکلات موجود ضعف قوانین است. شاید کسی بخواهد که از این سیستم جلو برود...

البته! واقعیت این است که در این زمینه کمی تأخیر شده است. به‎نظرم خوب بود همان‎موقع که قانون ممنوعیت فعالیت شرکت‎‎های هرمی تصویب شد، همان‎موقع به موازاتش باید قانون بازاریابی شبکه‎ای سالم هم طراحی می‎‎شد. همین کار‎هایی که الان در حال انجام است باید زودتر صورت می‎‎گرفت تا تحت این عنوان کسی سوءاستفاده نکند.

وزارت بازرگانی باید این کار را انجام بدهد؟ کارگروهی تشکیل شده؟ آیا شما خبر دارید؟!

الان یک کمیته نظارت بر بازاریابی شبکه‎ای در وزارت بازرگانی تشکیل شده، ‌این کمیته دارد کار‎هایش را انجام می‎‎دهد، آیین‎نامه‎‎هایش را هم تصویب کرده است، یک سایتی هم فکر می‎‎کنم به نشانی www.networkmarketing.org.com فعال شده که مردم بتوانند درخواست‎هایشان را بدهند؛ ولی باز هم تأکید می‎‎کنم هنوز برای کسی مجوز صادر نشده.

وضعیت این شرکت‎‎ها در بقیه دنیا چگونه است؟ آیا قانونی است یا غیرقانونی؟ و اگر مثل ایران غیرقانونی است، به همین میزان رشد می‎‎کنند؟ اگر نه، چرا؟

از نظر فراوانی در مقایسه با ما تقریبا همین‎طور است. هم بحث اقتصادی است و هم مباحث فرهنگی. اروپایی‎‎ها نسبت به هزینه کردن پولشان بسیار سفت هستند. بخواهند جایی سرمایه‎گذاری کنند 100 بار استعلام می‎‎کنند. یکی از لیدر‎های زيادي زیرمجموعه دارد، می‎‎گفت من در اروپا نتوانستم حتی یک نفر را هم جذب کنم. در واقع آنها روی سرمایه‎شان ریسک غیرعقلانی و غیرمنطقی نمی‎‎کنند و یاد گرفته‎اند که یک‎شبه نمی‎‎شود پولدار شد.

خیلی خوب حالا شما فکر می‎‎کنید که چه کسانی باید در این حوزه فعال می‎‎بودند اما تاکنون نبوده‎اند که ما الان در این وضعیت هستیم؟!

ببینید. از من توقع نداشته باشید الان یک فهرست چندتایی برایتان بگویم و تقصیر را بیندازم گردن آنها. اما هر کسی که با جوان‎ها، افکار عمومی و حوزه فرهنگ سر و کار دارد، در این بخش مسئول است. توجه داشته باشید که آنها از خلأهای ما استفاده می‎‎کنند. مثلا به جوان احترام می‎‎گذارند. این که دیگر ساختار اقتصادی نمی‎‎خواهد. جوان وقتی باور می‎‎کند که تنها جایی که به او احترام می‎‎گذارند همین شرکت است، خب چشم ‎هایش را می‎‎بندد و می‎‎رود. مثلا یکی از شگردهای‎شان این است که اگر کسی بخواهد عضو شود و پول نداشته باشد، همه جمع می‎‎شوند دور هم و گلریزان می‎‎کنند و پول می‎‎ریزند. یا می‎‎گویند همه با هم گوشه خیابان آش می‎‎فروشیم و پول جمع می‎‎کنیم تا تو بیایی و عضو شوی. واقعا هم این کار را می‎‎کنند. جوان وقتی با چنین احترام و درجه‎ای از همبستگی کاذب مواجه شود، به‎طرف آنها جذب می‎‎شود. آنها مقوله آموزش را خیلی جدی گرفته‎اند و الان شیوه‎‎های مؤثری هم دارند. آنها در روز حداقل 10 ساعت روی فکر افراد کار می‎‎کنند تا بتوانند آنها را جذب کنند. فعالیت ما در این زمینه در حد صفر بوده است. ما حتی در کتاب‎‎های درسی دبیرستان و دانشگاه باید راه و رسم کسب و تجارت را آموزش دهیم و مردم را توجیه کنیم که نمی‎‎توان یک‎شبه پولدار شد. از سویی خانواده هم خیلی مهم است. خیلی از جوانانی که به این سمت رفته‎اند، بیشتر از اهداف اقتصادی، دنبال پر کردن خلاء‎‎های عاطفی و کمبود‎های‎شان بوده‎اند.

خب اصلا چطور شد که وزارت اطلاعات وارد این ماجرا شد؟ از چه زمانی و با چه کیفیتی؟

شرکت‎‎های هرمی از سال 1376 شروع به‎کار کردند و فعالیتشان از سال 1379 با ظهور گلدکوئست جدی‎تر شد. در سال 1384 غیرقانونی بودن این شرکت‎‎ها تصویب شد. اما بازهم مبارزه جدی با این شرکت‎‎ها انجام نشد تا این‎که سال 1388 موضوع به‎صورت جدی در دستور کار وزارت اطلاعات قرار گرفت.

یعنی زمانی‎که فضا از یک فضای کلاهبرداری و ضربه مالی به مردم خارج شد و یک احساس ناامنی عمومی به‎وجود آمد، وزارت وارد شد. اگر قرار باشد کسی بتواند سر گروه زیادی از مردم را کلاه بگذارد، ماجرا ابعاد امنیتی پیدا می‎‎کند. مثل اتفاقی که در آلبانی و کلمبیا افتاد و حتی در یک مورد شورش شد. مردم ریختند توی خیابان‎‎ها و همه‎چیز را آتش زدند، بعد هم دولت سقوط کرد! به‎هرحال، مسأله در شورای عالی امنیت ملی طرح شد و اعضا مصوب کردند که کار را به وزارت اطلاعات بسپارند. وزارت اطلاعات هم به این ماجرا به چشم یک مأموریت مقطعی نگاه می‎‎کند. هدف این است که در این مقطع ریشه این شرکت‎‎ها خشکانده شود و دوباره کار به دست متولیان خودش بیفتد تا طبق روال معمول پیگیری بشود. البته در این مقطع، وزارت هماهنگ‎کننده و مجری بوده و انصافا همه دستگاه‎‎ها به‎خصوص ناجا و دستگاه قضایی تلاش خود را برای انهدام این شرکت‎‎ها مضاعف ساخته‎اند.

هر روز و در هر مقطع زمانی، شرکت‎‎های هرمی با یک شکل و عنوان جدید فعالیت می‎‎کنند. الان فاصله بروز و ظهور این شرکت‎‎ها و شناسایی‎شان توسط وزارت اطلاعات چقدر است؟

وزارت کاملا به روز است اما دقت شود بخش بسیار کوچكی از وزارت درگیر این مسأله شد و طبعا یک‎شبه نمی‎‎توان با یک پدیده 10 ساله برخورد کرد. البته اشراف اطلاعاتی ما بسیار بالاتر از اقدامات عملی ماست. بخشی از مشکل هم مربوط به کمبود شدید نیرو در دستگاه قضایی برای پذیرش تعداد زیاد متهمان است؛ قطعا ما به فضل خدا دیگر شاهد شرکت‎‎هایی که هزاران عضو داشته باشد، نخواهیم بود و به جایی خواهیم رسید که به صد عضو هم نرسند و قبل از آن منهدم شوند؛ البته ضربه اصلی را مردم با جذب نشدن به این شرکت‎‎ها خواهند زد.

یعنی واقعا برای همیشه جمع می‎‎شود؟

به‎طور کامل نه! ما اینها را نابود می‎‎کنیم، ولی نمی‎‎توانیم بگوییم که دوباره شکل نمی‎‎گیرد؛ ما تعداد آنها را به صفر می‎‎رسانیم و ابعاد امنیتی ماجرا را منتفی می‎‎کنیم. بعد دیگر نوبت بقیه بخش‎هاست.

آیا تاکنون متوجه شده‎اید که کسانی‎که در رأس این مجموعه هستند در خود نظام و داخل نهاد‎های دولتی و اینها نفوذی داشته باشند؟

مطلقا خیر؛ در این زمینه اجماع کامل و کم‎نظیری بین همه مسئولان برای برخورد با این شرکت‎‎ها وجود دارد.

آیا اینها از سوی دولت‎‎های خارجی نیز حمایت می‎‎شوند؟

بله. عمده حمایت‎‎ها از خارج از کشور انجام می‎‎شود. کسانی‎که مخالف و معاند با نظام هستند، سعی می‎‎کنند از این موج استفاده کنند. حالا نمی‎‎خواهم بگویم حتما همه شرکت‎‎های هرمی را آمریکا راه انداخته، ولی از بعضی‎های‎شان پشتبانی می‎‎کند. مثلا حمایت فنی مثل پشتیبانی سرور سایت‎‎ها یا حمایت قضایی مثل تحویل ندادن سرشبکه‎‎های اصلی یا اموال به غارت رفته به کشورمان. سران این شرکت‎‎ها هم بالاخره باید جایی بابت این حمایت‎‎ها، حساب‎شان را صاف کنند. این‎که سرمایه مردم مستضعف را ببرند و در کشور‎های دیگر صرف عیاشی و لهو و لعب کنند، حداقل استفاده‎ای است که دولت‎‎های خارجی می‎‎برند اما مهمتر از آن این است که فرهنگ و فکر گروه زیادی از جوانان را به‎سمت کلاهبرداری و بی‎قید کردن آنها به احکام شرعی سوق می‎‎دهند و از آنها برای نارضایتی گسترده در بین اقشار زیادی از مردم استفاده می‎‎کنند. با این‎کار با پول مردم ایران، مردم را نسبت به نظام و انقلاب و حتی نسبت به خود مردم بی‎اعتماد و ناراضی می‎‎کنند. از سوی دیگر، بخشی از نیرو‎های امنیتی و انتظامی و قضایی را که می‎‎توانند به سایر مشکلات مردم رسیدگی کنند، درگیر می‎‎سازند، خلاصه، اگر بخواهم خسارت‎‎های این پدیده وارداتی را بگویم از حوصله شما خارج است. قطعا این‎همه خسارت و مشکل به‎طور طبیعی و توسط یک یا چند کلاهبردار سازماندهی نمی‎‎شود و از نظر ما حمایت دولت‎‎های خارجی از این شرکت‎‎ها قطعی است

منبع: پنجره
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما تبلیغ پایین متن خبر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
livnhn
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۵۴ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۸
مصاحبه جالبي بود و نكته خوب اين بود كه منبع اين دفعه تقريبا اطلاعات كاملي از موضوع داشت و نسبتا با ديگر مصاحبه هايي كه در اين زمينه وجود دارد فرق داشت.
خود من به عنوان فردي كه مدتي فريب يكي از اين شركت ها را خورده ام فكر ميكنم علت رشد آنها خلا امكان رشد به صورت يكسان و براي همه افراد است.
وفتي فرد روزي هزار بار مي شنود و مي بينيد كه براي رشد اقتصادي در امروز نياز به بند پ است و يا باباي پول دار و يا.... و او هيچ كدام از اينها رو ندارد با نخستين پيشنهادي كه طي اين مسير را آسان تر جلوه دهد وسوسه مي شود.
روزگاري حمالي در ژاپن راهي براي فرار از اقتصاد كشور بود و اكنون اين قبيل شركتها.
كار آموزشي بايد كرد.
همانطور كه اين شركت ها صرفا بر پايه اموزش هاي خود رشد ميكنند. اي كاش كسي از خود افرادي كه در سطوح مياني بوده اند هم نظري ميخواست....
برچسب منتخب
# قیمت طلا # مهاجران افغان # حمله اسرائیل به ایران # ترامپ # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سردار سلامی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
عملکرد صد روز نخست دولت مسعود پزشکیان را چگونه ارزیابی می کنید؟