دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت: باور من اين است که نه تنها ميتوانيم از همه تحريمها به راحتي گذر کنيم، بلکه ميتوانيم همه تحريمها را به فرصت تاريخي براي شکوفايي اقتصادي ايران کنيم.
به گزارش «تابناک» با توجه به اهميت و جايگاه سند چشم انداز و تأکيد مقام معظم رهبري در خصوص اهتمام تمام ارکان نظام براي رسيدن به اهداف آن، صبح امروز سهشنبه، محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام در جمع دانشجويان دانشگاه گيلان سخنراني كرد. اين برنامه به همت انجمن اسلامي دانشگاه گيلان در تالار مطهري دانشکده کشاورزي دانشگاه گيلان برگزار شد.
اهم نکات طرح شده در این سخنرانی به گزارش ایسنا به شرح زیر است: محسن رضايي با تبريک هفته بسيج به همه بسيجيان اين مرز و بوم و همچنين تبريک فرا رسيدن عيد سعيد غدير خم به تمامي مسلمين جهان اظهار كرد: غدير خم، موهبت و دوست داشتن را با سياست و سياست را با اخلاق و جوانمردي آشنا کرد، به گونهاي که ايثار و فداکاري در جامعه بشري ريشه دوانيد.
رضايي با اشاره به اينکه سند چشم انداز به عنوان يک راه و چراغي براي آينده ابلاغ شد، گفت: ايران 1404 يا سند چشم انداز مهمترين مکتوب پس از قانون اساسي است که توسط خبرگان و کارشناسان کشور در سال 1382 به قواي سه گانه ابلاغ شد و در مجمع تشخيص مصلحت نظام به تصويب رسيد و پس از آن به مقام معظم رهبري ارایه شد که ايشان اصلاحات و پيشنهاداتي را بر روي آن انجام دادند.
وي افزود: سند چشم انداز در ايران از آغاز سال 1384 ابلاغ شد و نخستين برنامه پنج سالهاي که در راستای اجراي سند تصويب شد برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي کشور بود که امسال در آستانه دومين برنامه از چشم انداز يعني برنامه پنجم هستيم.
وي ادامه داد: فلسفه سند چشمانداز هم روشن است. در علوم مديريت و مديريت راهبردي يک بحث بسيار مهمي است و آن آينده سازي است؛ يعني آيا مردم، ملتها و بنگاهها تنها وضع کنوني خود را ميسازند يا ميتوانند آينده را هم بسازند؟ زماني اين بحث در دنيا آغاز شد که دنيا به سوي يک دهکده و يک شهر واحدي در حال حرکت بود و رقابتهاي بين المللي آنچنان گسترده شد که اگر بنگاهي يا کشوري به فکر آينده خود نباشند و آينده خود را نسازند برايشان آينده خواهد ساخت؛ بنابراين، همه به اين فکر افتادند که براي خود آينده بسازند.
وي با بيان اينکه بسياري از کشورهاي دنيا از جمله مالزي، آمريکا، چين و کشورهاي اروپايي داراي سند چشمانداز هستند، گفت: اين کشورها براي خود مشخص کردند که در بيست يا سي سال آينده، بايد به چه نقطهاي برسند و وضعيت جامعهشان، بايد به چه حدي از استانداردها و کيفيت زندگي، تلاش، ثروت، فعاليت، توليد، فرهنگ، علم، هنر و فناروي برسند.
وي گفت: اين سند به عنوان يک حرکت جهاني در همه کشورها در حال وقوع است و در ايران هم اين رخ داد و امروز ما داراي يک سند چشم انداز هستيم. اين سند در حقيقت نقشه راهي است که دولت، بخشهاي خصوصي و آحاد مردم برنامههاي فردي، اجتماعي و برنامههاي جمعي و بنگاهي خود را در سمت و سوي اين نقشه راه برنامه ريزي کنند و آن موقع است که اگر همه ما چنين کاري انجام بدهيم همه انرژيها تجميع و تمامي فعاليتها روي هم انباشت ميشود و ملت با يک حرکت هماهنگ راه به سوي يک هدف معين در پيش خواهد گرفت.
رضايي افزود: اساس فلسفه چشم انداز، آينده سازي بوده و ملتي که چشم انداز نداشته باشد، آيندهاي هم نخواهد داشت اين حرف مشترک همه نخبگان علوم مديريتي دنياست.
رضايي تصريح کرد: سند چشم انداز، تهديدات، فرصتها و موانعي بر سر راه دارد، چراکه اساس چشم انداز اين است که وضعيت خودمان را تغيير دهيم و اگر تغييرات صورت نگيرد همه چيز به روال گذشته ادامه پيدا ميکند و چشم انداز معنا ندارد.
وي ادامه داد: تغييرات همواره با مقاومت روبه روست؛ مقاومت داخلي و مقاومت خارجي. وقتي ملتي ميخواهد از يک نقطه به نقطه ديگري جهش پيدا کند، نخست با مقاومتهاي داخلي روبه روست چون معمولا نيروهاي سنتي و نيروهاي قديمي در برابر حرکتهاي نو ايستادگي ميکنند. در چشم انداز، مردم و دولت جايگاه خودشان را پيدا ميکنند که اين امر به سادگي امکان پذير نيست. روشهاي اقتصادي سنتي بيش از صد سال در کشور ريشه دوانيده است. در سيستم بروکراسي کشور به سادگي دولتيان از اين امکانات دل نميکنند تا مردم سيستم اقتصادي را در دست بگيرند که اين يک مانع است.
وي افزود: وقتي ما ميخواهيم وارد آينده و چشم انداز شويم، بايد از زندگي يارانهاي خارج شويم. اين در حالي است که انتقال از دوران يارانهاي به دوران توليدي و پرتلاش بسيار سخت است به گونه ای که هم اکنون در هدفمند کردن يارانهها باز هم ريشههايي از زندگي قديمي يارانهاي وجود دارد و اين قانون کاملا نتوانسته خودش را با چشم انداز آينده ايران تطبيق دهد.
وي ادامه داد: روحيهاي که بايد اين کار را انجام دهد، متعلق به گذشته نيست؛ روحيه گذشته مرتب به عادتهاي خودش در اقتصاد برميگردد و با همان زندگي قديمي خودش را تطبيق ميدهد. پس ما در درون کشور، موانع و مقاومتهايي داريم و خودمان مانع خودمان هستيم و عادتها، فرهنگها و رسوم گذشته مانع جهش ماست.
وي گفت: مقاومت دوم، مقاومت خارجي است که با آن روبه رو هستيم، چگونه ممکن است که آمريکا و کشورهاي اروپايي اجازه بدهند، ايران با چنين چشم اندازي در اين منطقه شکل بگيرد؟ اگر آنان اجازه بدهند يک قدرت بزرگ در اين منطقه در حال شکل گيري است و ايران کانون انرژي آينده جهان را رقم خواهد زد. آمريکا حتي اگر با ما دشمني هم نداشته باشد از زاويه ديگر رقابت با ما برايش سخت است؛ بنابراين، با ايران مقاومت و کارشکني ميکنند که در اين راستا، دست به کارهايي از جنس مقابله با پيشرفت يعني تحريمهاي اقتصادي ميزنند، تحريمهاي اقتصادي در حقيقت براي جلوگيري از پيشرفت ملت ايران طراحي شده است.
در اين برهه، سخن از دولت نيست، دولت دکتر احمدينژاد به هر روی، به پايان ميرسد، هر دولتي که در آينده وارد کار شود با اين تحريمها روبه رو خواهد بود؛ حتي اگر دولتهاي ليبرال هم وارد ايران شوند با اين تحريمها مواجهند. پس تحريمها فراتر از دولت و اشخاص هستند، تحريمها، ملت و آينده ايران را نشانه گرفته است.
وي خاطرنشان کرد: از آغاز انقلاب تاکنون، اين سومين رويارويي غرب با ايران است، ولی ماهيت اين رويارويي اقتصادي و فرهنگي است و هدف از اين رويارويي جلوگيري از پيشرفت ملت ايران است، موضوع هستهاي يک بهانه است به هر حال، آمريکاييها در مقابل پيشرفت ما بايد ميايستادند که موضوع هستهاي را بهانه کردند، البته من منکر اين قضيه نيستم که ميتوانستيم سياست خارجي و ديپلماسي بهتري داشته باشيم، ولی به هر حال با رويارويي سومي از جنس پيشرفت مواجهيم.
رضايي گفت: تجربه نشان داده که اگر ملت ايران، فرهنگ و تمدن دوباره ای بر پا کند و مهد، شکوه و عظمت خود را بار دیگر به دست آورد، در اين منطقه تبديل به يک امپراتوري خواهد شد و روياي امپراتوري ايران براي غرب بسيار خطرناک است. حال براي مقابله با اين موانع دو راهبرد وجود دارد؛ يکي گذر از تحريمهاست، به گونه ای که اجازه ندهيم تحريمها به بحران در کشور تبديل شود و راهبرد دوم، اين که تحريمها را به فرصت و يک شکوفايي و جهش اقتصادي تبديل کنيم.
رضايي افزود: در راهبرد نخست، دولتمردان ايران تلاشهاي زيادي کردند، بسياري از انبارها را پر کردند، به گونه ای که بسياري از کالاها در انبارهاي دولت موجود است، بر خلاف تصور آمريکاييها که در ماههاي اول در ايران قحطي پدید ميآيد، شکل نخواهد گرفت، آيا ما بايد اين راهبرد را برگزینيم يا اينکه اين تهديدها را تبديل به فرصت کنيم؟ ما در اين راستا حرکت جدي از دولت نديديم. ما از بحران گذر خواهيم کرد و قحطي در ايران به وجود نميآيد؛ اما اگر نتوانيم اين تحريمها را به فرصت تبديل کنيم رشد اقتصادي کشور پايين ميآيد، به گونه ای که در سه سال گذشته، رشد اقتصادي ايران زير 3 درصد بوده است و اگر در چند سال آينده هم رشد اقتصادي ما پايين باشد، در دراز مدت به ما آسيب وارد خواهد شد. پس عبور از بحران کافي نيست؛ بايد تحريمها را به فرصتها تبديل کنيم.
رضايي افزود: از آغاز انقلاب تاکنون توانستيم هر تهديد را به فرصتي بزرگ تبديل کنيم. در ابتداي انقلاب تهديد شديم و تهديدهاي اول انقلاب را به فرصتي تاريخي تبديل کرديم و سيستمهاي امنيتي، سياسي، نظام جمهوري اسلامي، دمکراسي و مردم سالاري ديني را در همان سه چهار سال اول از ميان آتش و دود و انفجارات و ترور شکل داديم و نظام سياسي بالندهاي را به وجود آورديم.
وي ادامه داد: دومين تهديد که به فرصت تبديل شد جنگ تحميلي بود که در اين جنگ دشمنان گمان ميکردند، ميتوانند تکهاي از ايران را جدا کنند که با رشادتهاي دلاورمردانه جوانان دشمن شکست خورد. اکنون به سومين تهديد که همان تحريم اقتصادي است وارد شديم و براي مقابله با آن بايد به مردم اعتماد کنيم و انرژي مردم را در صحنه اقتصادي آزاد کنيم، همان گونه که در سياست و دفاع انرژي مردم آزاد شد، در اقتصاد هم به مردم اجازه ورود دهيم. امروز هر کسي در اقتصاد ايران ايجاد شکوفايي کند دستشان را ميبوسيم.
رضايي راهکار دوم تبديل تحريم به فرصت را اعتماد به جوانان دانست و تصريح کرد: در دو تهديد گذشته جوانان، فرشتگان نجات ملت ايران بودند، بايد کشور را به دست جوانان بدهيم البته بايد از تجارب و تواناييهاي بزرگان و انديشمندان بهره ببریم. در دوران جنگ و سياست همواره از نخبگان استفاده کرديم که در اين تحريمها نيز بايد از نخبگان و جوانان و سرمايههاي عظيم انساني که ميلياردها دلار صرف آنها شده است، بهره برده شود و اگر بخواهيم همه تحريمها را به فرصت تبديل کنيم، بايد از همه سرمايههاي ملي استفاده کنيم.
وي در پايان گفت: باور من اين است که نه تنها ميتوانيم از همه تحريمها به راحتي گذر کنيم، بلکه ميتوانيم همه تحريمها را به فرصت تاريخي براي شکوفايي اقتصادي ايران کنيم.