محمد مهاجری سردبیر خبرآنلاین در وبلاگ خود نوشت: چهارشنبه دوم مرداد 1387، روزنامه همشهری چاپ عصر، خبر درگیری و اختلاف شدید حسین صمصامی، سرپرست وزارت اقتصاد دولت نهم با مظاهری، رئیس بانک مرکزی را منتشر کرد.
بامداد روز بعد، ساعت 7 صبح! (اشتباه نکردهاید 7 صبح) جلسه فوقالعاده هیأت نظارت بر مطبوعات تشکیل شد. این جلسات سالهاست که روزهای دوشنبه صبح (آن هم نه ساعت 7) برگزار میشود، اما آن روز اتفاق مهمی افتاده بود! که جلسه باید به صورت اضطراری تشکیل میشد.به خصوص اینکه دولت به سفر استانی رفته بود و وزیر ارشاد مانده بود تا بعداز انجام کار برزمین مانده به بقیه بپیوندد.
ظاهراً سرپرست وزارت اقتصاد - و شاید هم سرپرست بانک مرکزی - مدعی شده بود که خبر کاملاً دروغ است و لابد مسئولان عالی تصمیم گرفته بودند با منتشرکننده چنین خبر دروغی چنان برخوردی کنند که عبرت سایرین شود!
درآن جلسه برخی اعضا خواستار توقیف روزنامه همشهری(اعم از چاپ صبح و عصر)می شوند، اما سرانجام به پیشنهاد حسین انتظامی نماینده مدیران مطبوعات در هیات نظارت، موافقت می شود که همشهری عصر، موقتا برای سه ماه منتشر نشود.اصرار او موجب تصویب همین پیشنهاد می شود.
***
دو سال و 5 ماه از آن ماجرا گذشت. روزنامه ایران مصاحبهای با حسین صمصامی انجام داد(خبرش را زیر همین صفحه بخوانید) و وی که در 2 مرداد 87 به دلیل دروغ دانستن خبر، موجب تعطیلی روزنامه همشهری چاپ عصر شده بود، از مراجعه رئیس وقت بانک مرکزی و پرخاشکردن به وی و بر هم کوبیدن درب اتاق حرف زده است. روشن است وقتی سرپرست سابق وزیر اقتصاد، تا این حد از دعوا و مشاجره را قابل گفتن تشخیص داده، اصل ماجرا چقدر بیش از این بوده است.
***
از وزیر ارشاد وقت - آقای محمدحسین صفارهرندی - که برای بستن آن روزنامه، کمر همت بسته بود - به حرمت رفاقت چندسالهای که با ایشان در روزنامه کیهان داشتهام و به پاس حقهایی که بر گردنم دارد، اصلاً گلایه ندارم، هرچند که هنوز هم از کار او در شگفتم. زیرا او خوب میداند من به لحاظ اخلاق حرفهای و نیز دسترسی به منابع مختلف، تا از صحت خبری مطلع نشوم، آن را منتشر نمیکنم.او وسواس بیکران مرا بارها در کیهان دیده بود. دست بر قضا، همین خبر ، هم شاهد عینی در اتاق سرپرست وزارت اقتصاد داشت و هم از طریق منابع دیگر کاملا تایید شد.
اما آن مقام قضایی را که پس از انتشار این خبر، تا مدتها پیگیر قضیه بود، به خدا وا میگذارم و در صف خیل شاکیان وی، کنار پل صراط میایستم.البته نه برای طرح شکایت که برای دیدن حال و روزش!
و از آقای صمصامی هم درمیگذرم، چرا که «سیاست، پدر و مادر ندارد»!
... نمیدانم دوستان و همکاران عزیز من درروزنامه همشهری عصر با حرفهایم موافقند یا نه. آنها همت بلندی داشتند که توانستند با کمترین تعداد نفرات و فضایی حدود 16 متر مربع، رسانه ای را منتشر کنند که در نوع خود، مولف بود و منحصر به فرد. برای من - که عنوان سردبیری آن روزنامه را یدک می کشیدم- عمرکوتاه 5 ماهه اش سرشار بود از تجربه های گرانسنگ روزنامه نگاری، محبت، تلاش، وجدان، کارحرفه ای و...
و من از جوانهای آن مجموعه ،فراوان درس های پرارزش گرفتم. امید که در باره این تجربه بزودی مطلبی بنویسم.
روزی که رئیس بانک مرکزی به سرپرست وزارت اقتصاد پرخاش کرد حسین صمصامی، سرپرست وزارت اقتصاد در سال 1387 که انتظارش برای معرفی به مجلس برای تصدی این وزارتخانه برآورده نشد، از دعوا و کشمکش با مظاهری، رئیس کل بانک مرکزی پرده برداشت.
سرپرست پیشین وزارت اقتصاد در گفتوگو با ویژهنامه روزنامه ایران، مطالب زیر را درباره سابقه آن دعوا چنین مطرح کرده است:
در جلسهای که گزارش بانک اطلاعاتی [مربوط به جمعآوری اطلاعات بانکها] در حضور آقای رئیسجمهور ارائه میشد، آقای مظاهری درخواست کرد از این بانک بازدید داشته باشد. ضمن آن که با توجه به وظایف بانک مرکزی، درخواست داشت این بانک اطلاعاتی به بانک مرکزی منتقل شود. آقای رئیسجمهور گفت اطلاعات این بانک در جلسهای با حضور معاون اول برای ایشان ارائه و بعد از کامل شدن آن به بانک مرکزی منتقل شود، اما متأسفانه آقای مظاهری یک روز بدون اطلاع معاون اول تماس گرفت که من دارم میآیم بانک اطلاعاتی را ببینم. بعد از چند دقیقه ایشان آمدند. من به آقای مظاهری گفتم با توجه به اینکه رئیسجمهور فرموده بودند معاون اول هم حضور داشته باشد، اجازه بدهید یک روزی با حضور معاون اول، این کار انجام شود. ایشان ناراحت شد و پرخاش کرد و گفت اصلاً شما نباید این بانک اطلاعاتی را ایجاد میکردید. این از وظایف بانک مرکزی است. من به ایشان گفتم 30 سال است این بانک باید ایجاد میشده، شما هم یک سال است در بانک مرکزی در انجام این مهم تعلل کردید. با توجه به اهمیت این موضوع و با توجه به اینکه براساس قانون تسهیل، موظف شده بودیم این کار را بکنیم، این کار در مدت کمتر از سه ماه انجام شد و قطعاً برکات آن نصیب بانک مرکزی هم میشود. اما آقای مظاهری عصبانی بود و در اتاق من را محکم کوبید و با ناراحتی پیش رئیسجمهور رفت. آقای رئیسجمهور هم تماس گرفت که اشکالی ندارد، بانک [اطلاعاتی] را برای ایشان بدون حضور معاون اول ارائه کنید...
گفتنی است دکتر احمدینژاد در پایان مهلت قانونی برای معرفی وزیر اقتصاد، دکتر شمسالدین حسینی را به عنوان وزیر معرفی کرد و صمصامی که نتوانسته بود با طرحهایش نظر رئیسجمهور را جلب کند، به دانشگاه شهیدبهشتی برگشت. ضمن اینکه صمصامی در دوران وزارت اقتصاد، تصمیمهایی اتخاذ میکرد که سایر بخشهای اقتصادی دولت از جمله بانکها نسبت به آن اظهار بیاطلاعی میکردند.
سرپرست پیشین وزارت اقتصاد در مصاحبه با روزنامه ایران،حتی از چالشهایی که با برخی مسئولان کشور داشته، سخن گفته و صراحتاً اظهار داشته است که آنها به من میگفتند: شما آشنا به علم اقتصاد نیستید.
گفتنی است در سال 1387 روزنامه همشهری عصر بدلیل انتشار همین خبر( و به دنبال شکایت صمصامی مبنی بر کذب بودن خبر) از ادامه انتشار باز ماند