قدس: دزد مرموز، کیف دختر مورد علاقهاش را به سرقت برد تا از او جواب مثبت بگیرد.
این پسر شیشهای صبح دیروز در شعبه 1156 دادگاه بعثت پای میز محاکمه رفت و با گریه مدعی شد به خاطر ازدواج با دختر مورد علاقهاش دزد شده است.
مهرماه سال جاری دختر دانشجویی به دادسرای بعثت مراجعه کرد و خبر از سرقت کیفش داد.
وی گفت: روز گذشته از دانشگاه بیرون آمدم و در صندلی ایستگاه اتوبوس نشستم. منتظر اتوبوس بودم تا سوار شوم و به خانهام بروم. وی افزود: ناگهان پسر جوانی را دیدم که به سمت من آمد. رفتارهای مرموزی داشت. او را بارها در محلهمان دیده بودم که مرا زیر نظر داشت. ترسیدم، وقتی از روی صندلی بلند شدم، ناگهان به سمتم آمد و کیفم را دزدید و پا به فرار گذاشت. هرچه فریاد زدم کسی به کمک من نیامد و آن پسر پا به فرار گذاشت.
وی ادامه داد: داخل کیفم 150 هزار تومان پول و گوشی موبایلم بود که میترسم این پسر با در اختیار داشتن تلفن همراهم از عکسهای شخصی من سوءاستفاده کند و برایم دردسر شود.
پس از شکایت این دختر جوان، تحقیقات پلیسی برای شناسایی این دزد مرموز آغاز شد.
تصویر چهرهنگاری متهم، تنها سرنخ پلیس بود که در آلبوم مجرمان تحت بررسی قرار گرفت اما هیچ ردی به دست نیامد. در حالی که بررسیهای پلیسی برای بازداشت این دزد فراری ادامه داشت، ماموران پلیس پسری را هنگام کیفقاپی دستگیر کردند. شواهد حکایت از این داشت که وی همان دزدی است که کیف دختر مورد علاقهاش را در ایستگاه اتوبوس به سرقت برده است.
این پسر جوان به 3 مورد کیفقاپی در جنوب پایتخت اقرار کرد و صبح دیروز در شعبه 1156 دادگاه بعثت پای میز محاکمه رفت. وی وقتی در برابر قاضی گیوکی ایستاد، ادعای عجیبی را مطرح کرد.
این جوان 28 ساله به نام عباس با گریه گفت: در زندگی سختی زیادی کشیدم اما هیچوقت دست به دزدی نزده بودم تا اینکه یک سال پیش دختری را در محلهمان دیدم. عاشق و دلباخته او شدم. نمیدانستم باید چه کار کنم. باید راهی پیدا میکردم تا با او طرح دوستی میریختم. چند باری خواستم با او صحبت کنم اما نشد. همیشه تعقیبش میکردم اما جرات پیدا نمیکردم حرف دلم را به او بزنم.
وی افزود: آن روز وقتی دیدم دختر مورد علاقهام روی صندلی در ایستگاه اتوبوس نشسته، ناگهان فکری به سرم زد. با خود گفتم کیفش را به سرقت میبرم تا بهانهای برای آشنایی شود! نمیدانستم برایم دردسرساز میشود. میخواستم یک روز بعد به بهانه تحویل کیفش با او آشنا شوم و به او پیشنهاد ازدواج بدهم اما نشد.
بعد از آن هم شیشه کشیدم و دچار توهم بودم. همه فکر و ذهنم این بود که با دختر مورد علاقهام ازدواج کنم و همه این دزدیها را برای رسیدن به او انجام دادم.
پس از اقرار عجیب این دزد مرموز، جلسه محاکمه پایان یافت و احتمالا این دزد به یک تا 3 سال زندان محکوم خواهد شد.