سید ضیاء هاشمی تهیه کننده سینما نامه ای خطاب به تمامی تهیه کنندگان سینمای ایران نوشته و آن را در اختیار «تابناک» قرار داده است.
به گزارش «تابناک» متن این نامه سرگشاده به شرح زیر است:
ما به این در نه پی حشمت و جا آمده ایم از بد حادثه این جا به پناه آمده ایم
این مکتوب گواهی است برمن و همه ی کسانی که بار سنگین رای و لطف و اعتمادشان را قرعه نام من حقیر کردند تا ردای خدمت و مسئولیت صنف بالنده ی تهیه کنندگی بر قامت نحیف من خودنمایی کند و من وام دار و چتر دار واحدی باشم که قرار است این باره به تجارب پیشین مبتلا نشود.
دیشب بعد از شب تلخ "زم هریر" در برج میلاد باز تا صبح قدم زدم و در آیینه نگریستم. دیدم غبار عمر بر موهایم بد جوری خودنمایی می کند و این مو ها چه آسان سپید شد در نور سینما یا ظلمت من خودم. دیدم چه راحت عهد شکستم و بعد از خانه سینما این بار نا خواسته تر از قبل دوباره شب نخوابی ها و مسئولیت دامن مرا گرفت.
امّا من با این غبار سنگین عمر بر سر می دانم که این بار "من خدمتگذار تمام تهیه کنندگان ایران و زحمت کشان این صنف درحال و گذشته ام و حرمت همه پیشینیان را می دانم" کسانی که در دوره های پیشین سردمدار این جریان بوده اند من جمله مهندس محمد نجفی، کیانوش عیاری، غلام رضا موسوی، هوشنگ نورالهی، رسول صدر عاملی، جهانگیر کوثری، منوچهر شاهسواری، مرتضی شایسته و مسئولین تشکل های دیگر تهیه کنندگی مانند منوچهر محمدی، غلام رضا موسوی، ابولحسن داوودی، عزیزالله حمید نژاد و... .
ما دور هم جمع شده ایم " تا فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم " و نیک حرمت همه را می دانیم بر هیچ کس ارزش تهیه کنندگانی که حتی نیامدند پوشیده نیست که کارآمدند و آنقدر اثرماندگار هنری ثبت تاریخ سینمای این مملکت نموده اند وآنقدر حضور درخور و مدیریتی داشته اند که نقش زیبایشان بر حک لوح سینمای ایران به هیچ زد وبندی پاک نشود. پس ما قدر همه را می دانیم و تلاش خواهیم کرد تا همه باشند وبیایند وببالند. چه بیایند ونیایند جایشان و حرمتشان محترم و در نزد ما محفوظ است.
و همه بهتر از من می دانیند پذیرش مسئولیت در امروز چوب دوسر طلایی است که در هیچ زرگری ای قدر ندارد . طلایش بی مقدار است امّا چوبش حواله ای است برای بر سر کوبیدن .البته سر سپید من از سنگ نیست امّامهیای چوپ و چماق های آماده می باشد .چوب خور من ملس است به قول جمعی خود فروشی کرده ام .اگر بنا بر صحت روایت باشد خود فروخته ام خدا و شما را که نفروخته ام .خود فروشی به مراتب بهتر از دیگری فروشی یا خدا فروشی ست.
زمان قاضی بزرگی ست بر فروشندگان و خریداران .امّا اینک من مانده ام و جمع تهییه کنندگان و کسانی که بار امانت شان بر دوش من وما گذارده اند وباید به صلابت و سلامت به مقصد رسد که به هر قیمت و بهایی که باشد سعی و تلاش بر آن می گذارم که به بهترین وجه من الوجوه به انجام اش رسانم .نقد ونظر وپیشنهادات همه موجب روشن شدن راهمان است و با جان و دل تلاش می کنیم حق رفته تهیه کنندگان وشان بایسته تهیه کننده گی را دوباره بیابیم . با سوزش نه سازش ،با آشتی نه قهر و با پشتوانه تهیه کنندگان سینمای ایران که نجابت شان و وقارشان بزرگ است و قطعاً اشتباهاتشان هم کوچک نبوده است .
این مکتوب گواه باشد برای بعد من وما وشما.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی وما رستگار
سید ضیاء هاشمی
29/دی ماه هشتادو نه