طلاق به خاطر 3 سگ!

زماني كه يك دختر بچه بودم يكي از بستگانم كه مقيم خارج است 3 توله سگ گرانقيمت برايم هديه آورد. من كه علاقه شديدي به آنها داشتم تمام تلاشم را براي بزرگ كردن آنها به كار بستم. حالا هم نمي‌توانم از آنها جدا شوم. همسرم نيز نمي‌تواند با اين شرايط كنار بيايد بنابراين مهريه‌ام را مي‌بخشم تا توافقي از هم جدا شويم.
کد خبر: ۱۴۳۶۰۳
|
۰۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۰:۱۰ 22 January 2011
|
5070 بازدید
ایران: مونا خوش خو مرد جوان وقتي مطمئن شد همسرش پس از 10 سال زندگي همچنان سگ‌هايش را به او ترجيح مي‌دهد، دادخواست طلاق داد.

زن و مرد روبه‌روي قاضي عموزادي – رئيس شعبه 268 دادگاه خانواده – نشسته بودند. مرد هر از گاهي به همسرش زيرچشمي نگاهي مي‌انداخت و زير لب ناسزا مي‌گفت.

دقايقي بعد وقتي قاضي علت تقاضاي طلاق آنها را پرسيد خود را روي صندلي جابه‌جا كرد و گفت: آقاي قاضي من و همسرم «ويدا»‌ 10 سال قبل آشنا شديم. پس از مدتي رفت و آمد به هم علاقه‌مند شده و تصميم به ازدواج گرفتيم. وقتي خانواده‌ام را در جريان موضوع قرار دادم با خوشحالي براي اين وصلت اعلام آمادگي كردند.

بنابراين خيلي زود و پس از برگزاري مراسم عقد «ويدا» را با مهريه 514 سكه طلا به عقد دائم درآوردم. همسرم زن بسيار خوب و مهرباني است اما تنها چيزي كه در اين ‌سال‌ها آزارم داده دلبستگي شديد او به سگ‌هايش است. حال آنكه قبل از شروع زندگي مشترك مخالفت جدي خود را با نگهداري سگ‌هايش در خانه اعلام كرده بودم. او هم قول داده بود در اين‌باره تجديدنظر كند. بنابراين «ويدا» به‌رغم ميل باطني سگ‌هايش را در خانه پدرش گذاشت و زندگي مشترك‌مان را آغاز كرديم.

اما سه ماه از ازدواجمان گذشته بود كه كم‌كم متوجه افسردگي شديد همسرم شدم چرا كه با من حرف نمي‌زد، به مسائل خانه رسيدگي نمي‌كرد و حتي وقتي ميهمان به خانه مي‌آمد به اتاق خوابش مي‌رفت و خود را مخفي مي‌كرد.

در چنين شرايطي از آنجا كه بسيار نگران سلامتي‌اش بودم تصميم گرفتم كه مشكل را با كمك يك دكتر روانشناس حل كنم. سرانجام او گفت دوري و وابستگي شديد «ويدا» به سگ‌هايش عامل اصلي افسردگي اوست. بنابراين پيشنهاد داد براي مدتي اجازه دهم همسرم سگ‌هايش را به خانه بياورد. با اين حال برخلاف ميل باطني‌ام موافقت كردم زيرا سلامتي همسرم برايم مهمتر بود. به همين دليل بدون اطلاع همسرم به خانه مادرش رفتم و هر سه سگش را همراه خود به خانه آوردم. همسرم با ديدن سگ‌هايش از خوشحالي در پوستش نمي‌گنجيد. به خاطر بازگشت سگ‌هايش چند شب بعد ميهماني مفصلي گرفت، در اين ميان من هم با وجود مخالفت و تنفرم از حضور سگ‌ها در خانه به خاطر خوشحالي همسرم چاره‌اي جز سكوت نديدم!

مرد جوان آهي كشيد و ادامه داد: چهار سال پس از ازدواجمان همسرم پيشنهاد كرد بچه‌دار شويم كه بشدت با او مخالفت كردم چرا كه معتقد بودم وجود سگ‌ها در خانه مي‌تواند براي يك نوزاد بسيار خطرناك باشد. بنابراين همسرم با وجود اينكه علاقه زيادي به مادر شدن داشت به خاطر سگ‌هايش قيد بچه‌دار شدن را هم زد.

آقاي قاضي حالا حدود 10 سال از شروع زندگي مشترك‌مان گذشته و من تا امروز روي تمام خواسته‌هايم به خاطر همسرم پا گذاشته‌ام و برخلاف ميل باطني‌ام در كنار 3 سگ زندگي سخت و طاقت‌فرسايي را گذراندم اما ديگر از اين وضع خسته شده‌ام چرا كه 10 سال است پدر و مادر و خانواده‌ام پا به خانه ما نگذاشته‌اند و در 45 سالگي هنوز فرزندي ندارم! ضمن اينكه هر روز شاهد پيشرفت بيماري تنگي نفس و آسم در همسرم هستم. تمام پزشكان هم معتقدند علتش زندگي با سگ‌هاست. چندي قبل هم با همسرم شرط كردم بين من و سگ‌هايش يكي را انتخاب كند كه او هم ترجيح داد كنار سگ‌هايش زندگي كند. بنابراين حاضر شده تمام مهريه و حق و حقوقش را ببخشد تا توافقي از هم جدا شويم.

زن جوان كه تا آن لحظه سكوت كرده بود به قاضي گفت: زماني كه يك دختر بچه بودم يكي از بستگانم كه مقيم خارج است 3 توله سگ گرانقيمت برايم هديه آورد. من كه علاقه شديدي به آنها داشتم تمام تلاشم را براي بزرگ كردن آنها به كار بستم. حالا هم نمي‌توانم از آنها جدا شوم. همسرم نيز نمي‌تواند با اين شرايط كنار بيايد بنابراين مهريه‌ام را مي‌بخشم تا توافقي از هم جدا شويم.

قاضي عموزادي پس از شنيدن اظهارات اين زوج و بنا به توافق‌شان حكم طلاق آنها را صادر كرد.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # الجولانی # فیلترینگ
الی گشت
آخرین اخبار
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟