کورس خونین در بالای شهر پایتخت

از 2 سال پیش به دختر دانشجویی دل بسته‌ام، می‌خواستم با او ازدواج کنم. دلبستگی زیادی به او داشتم و اگر یک روز خودش را نمی‌دیدم یا صدایش را نمی‌شنیدم عصبانی می‌شدم. روز دعوا، با این دختر اختلاف پیدا کرده بودم، در دانشگاه او را با پسر دیگری دیدم. وقتی به موبایلش زنگ زدم نه‌تنها با سردی جوابم را داد، بلکه با گفتن اینکه دیگر حاضر نیست با من ازدواج کند و خواستگار دیگری دارد...
کد خبر: ۱۴۸۵۵۸
|
۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۳ 16 February 2011
|
15077 بازدید
|
وطن امروز: شکست در عشق به دختر دانشجو کافی بود تا پسر پولدار به کورس خیابانی خونینی در خیابان‌های بالای شهر تهران دست بزند.

عصر 24 مردادماه بود که رهگذران در میدان تجریش با عربده‌‌کشی‌های 2 پسر جوان روبه‌رو شدند که هیچ شباهتی به اراذل و اوباش نداشتند و با لباس‌های شیک در حالی که قفل فرمان در دستانشان بود به سمت یکدیگر حمله‌ور شده بودند.

پلیس وارد عمل شد. یکی از پسران که آینه خودروی 206 وی شکسته بود فریاد می‌زد باید 2 برابر خسارت بدهد و با قفل فرمان ضربات را به سر و صورت راننده خودروی ریویی می‌زد. هر دو به هم ضربه می‌زدند تا اینکه راننده ریو با سر و صورتی خون‌آلود و ناله‌کنان روی زمین افتاد و همزمان پسر شیک‌پوش بازداشت شد. در حالی که جوان مجروح به درمانگاه انتقال داده می‌شد، مهاجم اصلی که عصبانی بود با سپردن وثیقه آزاد شد تا راننده ریو پس از بهبود به طرح شکایت بپردازد و جزئیات حادثه فاش شود.

یک هفته‌ای نگذشته بود که مرد جوان با دست باندپیچی شده پیش روی دادیار عبدی از شعبه سوم دادسرای الهیه تهران حاضر شد و به طرح شکایت پرداخت. پسر جوان به دادیار عبدی گفت: «در خیابان ولی‌عصر به سمت میدان تجریش در حرکت بودم که راننده خودروی 206 کنارم توقف کرد و با زدن بوق وقتی توجهم را به خودش جلب کرد پیشنهاد داد با هم کورس بگذاریم. پذیرفتم چون از هیجان بدم نمی‌آمد. قرار شد تا نیاوران با هم مسابقه بدهیم. با سرعت حرکت کردیم که در نیاوران وقتی خواستیم بازگردیم من آینه به آینه شدم که اصلا عمدی نبود و آینه پژو 206 شکست و راننده‌اش که بعد فهمیدم کنترل اعصابش را در اختیار ندارد شروع به ناسزاگویی کرد. راستش را بخواهید ترسیدم و با سرعت خواستم فرار کنم اما او دست‌بردار نبود، در این کورس‌بازی‌ها خسارت دیدن خودرو یک امر طبیعی است اما انگار او عصبانی شده بود و تعقیبم کرد تا اینکه در میدان تجریش خودش را به من رساند. وقتی ایستادم او را دیدم که قفل فرمان برداشته و به سمت من می‌آید، من هم برای دفاع قفل فرمان را برداشتم اما اصلا قصدی برای ضربه زدن نداشتم، او ضرباتی به دستان و سر و صورتم زد، دستم زخمی شد و الان 15 بخیه خورده است، پایم نیز خیلی درد می‌کند».

در این مرحله دادیار عبدی، «شهرام» را که تحقیقات نشان می‌داد پسر یک تاجر پولدار است به دادسرا احضار کرد. این پسر که از حادثه خیلی ناراحت بود، گفت: «مقصر اصلی من بودم چرا که آن روز عصبانی بودم».

وی افزود: «از 2 سال پیش به دختر دانشجویی دل بسته‌ام، می‌خواستم با او ازدواج کنم. دلبستگی زیادی به او داشتم و اگر یک روز خودش را نمی‌دیدم یا صدایش را نمی‌شنیدم عصبانی می‌شدم. روز دعوا، با این دختر اختلاف پیدا کرده بودم، در دانشگاه او را با پسر دیگری دیدم. وقتی به موبایلش زنگ زدم نه‌تنها با سردی جوابم را داد، بلکه با گفتن اینکه دیگر حاضر نیست با من ازدواج کند و خواستگار دیگری دارد، خواست دیگر به او زنگ نزنم و بعد تلفن را قطع کرد، هر چه زنگ زدم موبایلش خاموش بود.داغون بودم که به خانه دوست صمیمی‌ام رفتم. هر دو مشروب خوردیم و من سوار پژویم بیرون آمدم. خیلی گریه کرده بودم تا اینکه به راننده ریو پیشنهاد دادم کورس بگذاریم، باور کنید اگر در حالت عادی بودم هرگز این اتفاق نمی‌افتاد. یک آینه ارزش نداشت من وحشی‌بازی دربیاورم و می‌دانم از آن پسر باید عذرخواهی کرده و رضایت بگیرم».

اشتراک گذاری
تور تابستان ۱۴۰۳
بلیط هواپیما
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۴ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
بايد هر دوي اين جوانها حسابي ادب بشوند. يعن يچه مگر خيايان جاي كورس گذاشتن هست؟ پس امنيت زن و بچه و پيرمرد و پير زنها چي ميشه؟ اگر راحت از اين مسئله بگذريد اينها جري تر ميشوند. بايد ادب بشوند.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
این بدبخت فکر کرده اینجا کجاست که اگه بگه مشروب خوردم جرمش سبک تر بشه ؟ نه بچه پولدار 80 تا ضربه شلاق هم به جرمت اضافه شد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۵۹ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
پول حرام این چیز ها را هم دارد.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۴۸ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
چقدر با افتخار این بدبختی های ناموسی را تیتر میکنید
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۱/۲۷
بالا شهری ها هم برای خود عالمی دارند غم و غسشون یک چیز دیگه است ما پایین شهری هاهم برای خودمون عالمی داریم غم وغسه مون یک لقمه نان و سر پناه برای خانواده مون .اختلاف ما با اونها چقدر زیاده !
برچسب منتخب
# دولت چهاردهم # اسماعیل هنیه # مسعود پزشکیان
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
پاسخ های رئیس جمهور پزشکیان در اولین نشست خبری را چطور ارزیابی می کنید؟