ایران: مرد جوان كه با همسرش در آسمان آشنا شده بود، پس از صدور حكم طلاق مجبور است همسرش را به 120 سفر خارجي بفرستد.
زوج جواني مقابل قاضي عموزادي - رئيس شعبه 268 دادگاه خانواده - نشستند و منتظر رسيدگي به پرونده بودند كه قاضي سر از اوراق پرونده برداشت و به مرد جوان گفت: پرونده را مطالعه كردم. همسرتان مهريهاش را به اجرا گذاشته و اين جلسه به درخواست او و براي شنيدن حرفهاي شما برگزار شده است، اگر توضيحي داريد، بفرماييد.
مرد جوان هم گفت: «آقاي قاضي! من ميهماندار هواپيما هستم و حدود يك سال قبل با همسرم «تينا» در يك سفر خارجي آشنا شده و پس از چند جلسه گفتوگو با هم براي ازدواج به توافق رسيديم. پس از مدت كوتاهي موضوع را با خانوادههايمان در ميان گذاشتيم. همه چيز به خوبي پيش رفته بود كه هنگام عقد پيشنهاد مهريه عجيب از سوي «تينا» تعجب خانوادههايمان را برانگيخت، چرا كه همسرم درخواست داشت به جاي سكه طلا، سفر به 120 كشور خارجي را به عنوان مهريهاش انتخاب كنيم، چرا كه بشدت عاشق سفر خارج و گشت و گذار بود.
با شنيدن اين پيشنهاد از آنجا كه همسرم را عاشق سفر و علاقهمند به شغلم ديدم، خوشحال بودم، اما از سوي ديگر وقتي به هزينه سنگين مهريه فكر كردم، تنم به لرزه افتاد. با اين حال به دليل اينكه خوشحالي تينا برايم بيشتر اهميت داشت، برخلاف ميل خانوادهام خواسته همسرم را پذيرفته و او را با همان مهريه دلخواهش به عقد دائم خود درآوردم.
چند ماهي از شروع زندگي مشتركمان گذشته بود كه همسرم از من خواست تا در سفرهايم او را نيز همراه خود ببرم، اما هرچه گفتم اين درخواست امكانپذير نيست، قبول نميكرد. امكان پرداخت هزينه سفرش از سوي خودم نيز وجود نداشت. به خاطر اين مسئله كمكم اختلافهاي ما شروع شد.
از سوي ديگر او كه گرفتار شك و بدبيني است، علت مخالفتم را حضور زن ديگري در زندگيام ميدانست و...با اين حال هرچه سعي كردم تا او را متقاعد كنم، بيفايده بود. از سوي ديگر وقتي لابهلاي حرفها و جروبحثهايمان از همسرم شنيدم كه به خاطر علاقهاش به سفر با من ازدواج كرده، بشدت عصباني و خشمگين شدم. بعد هم همسرم به حالت قهر راهي خانه پدرش شد.
من هم همان شب راهي سفر كاري شدم. طي دو روز ترجيح دادم با تينا تماس نگيرم تا هر دو كمي آرامتر بشويم و ماجراهاي آن روز را فراموش كنيم. اما وقتي به خانه برگشتم، در كمال ناباوري متوجه شدم همسرم در غياب من تمام وسايلش را به خانه پدرش انتقال داده و مهريهاش را به اجرا گذاشته است.
من كه بشدت از او ناراحت شده بودم، تصميم گرفتم طلاقش دهم!
زن جوان كه تا آن لحظه سكوت كرده بود، با قطع حرفهاي همسرش گفت: زماني كه با مسعود آشنا شدم، به خاطر هيجان شغلش به او وابستهتر شدم، زيرا به سفر علاقه شديدي داشتم و تصور ميكردم كه از اين به بعد ميتوانم در كنار همسرم همه دنيا را ببينم، اما افسوس كه سخت در اشتباه بودم. بنابراين حالا كه نميتوانم او را راضي كنم تا همراهش باشم، مهريهام را به اجرا گذاشتم تا بلكه از اين طريق بتوانم به خواستهام برسم و كشورهاي مورد علاقهام را ببينم. اگر هم مسعود مهريهام را بپردازد، حاضرم از او جدا شوم.
قاضي عموزادي پس از شنيدن اظهارات زوج جوان وقتي آنها را در تصميمشان مصمم ديد، حكم پرداخت مهريه را صادر كرد. مرد جوان هم محكوم شد سالي يك بليت سفر به خارج از كشور به عنوان مهريه همسر سابقش تهيه و پرداخت نمايد.