بیداری نخستملت ایران همیشه در سختی ها بیدار می شود و هنگامی که بیدار می شود، چون از تمام توانایی ها و فضایل خود بهره می برد، دست به کارهای معجزه آسایی می زند که از نمونه های آن می توان به انقلاب اسلامی و دفاع مقدس اشاره کرد.
ملت ایران قصد اصلاح نظام شاهنشاهی را از همان وقایع مشروطه، ملی شدن نفت و حتی پانزده خرداد در ذهن داشت و وقتی که نتیجه ای نگرفت، مدتی سکوت کرد تا زمانی که در اثر اوج استبداد نظام شاهنشاهی، وابستگی کشور به خارج و اهانت به امام بیدار شد؛ بنابراین، هر چه از او خواستند که به همان پیشنهادهای زمان مشروطه رضایت بدهد و شورای سلطنت را بپذیرد، ملت ایران با رهبری امام، زیر بار نرفت و انقلاب را نه تنها با شعارهای آزادی و استقلال، بلکه با شعار براندازی نظام شاهنشاهی و استقرار جمهوری اسلامی ادامه داد.
اگر پهلوی ها در مشروطه، ملی شدن نفت و یا در پانزده خرداد به شعارهای مردم گوش می دادند و نظر رهبران ملت ایران را می شنیدند، شاید هیچ گاه نظام شاهنشاهی از بین نمی رفت.
بیداری دومدر دفاع مقدس هم، زمانی که عراق به ایران حمله و پنج استان ایران را اشغال کرد، نخست ملت ایران به انتظار شعارهای بنی صدر و امثال او نشست و به وعده های هیأت های صلح گوش فرا داد.
یک سال از جنگ گذشت، ولی در داخل حتی یک تپه هم آزاد نشد و در خارج جز پیشنهاد آتش بس هیچ دستاوردی برای ملت ایران به بار نیاورد. ملت ایران یک بار دیگر بیدار شد و نه تنها صدام را از ایران بیرون کرد که بدون اتکا به کشورهای خارجی، قدرت دفاعی بزرگی را شکل داد تا جایی که امروزه ایران یکی از ده کشور اول دنیا در بعد سیاسی، دفاعی و امنیتی است.
اگر دنیا حرف های حق ملت ایران را گوش داده بود و صدام را تنبیه می کرد، هیچ گاه جنگ تحمیلی او علیه ایران هشت سال طول نمی کشید و شاید امروز نفوذ ایران در سراسر منطقه گسترش نمی یافت و ایران به قدرت دفاعی اول منطقه تبدیل نمی شد.
بیداری سومدر بیست سال اخیر ملت ایران و دولت های آن با هدف رونق اقتصادی در داخل دست به تلاش هایی زدند و در خارج به تعامل با اقتصاد جهانی و به ویژه اقتصاد غرب پرداخت. وعده های ارتباط با غرب و پیروی کردن از الگوهای اقتصادی آنها و ورود تکنولوژی غربی و پیوستن به سازمان تجارت جهانی از سوی گروه های مختلف را شنید و به آنها گوش داد ولی به نتیجه ای نرسید.
غربی ها مشی اعتدالی ایران را با درشت گویی پاسخ دادند. توقف فعالیت های هسته ای را قدر نشناختند و سرانجام، زیاده خواهی های غرب و تکبر و غرور آنها به اعمال تحریم های اقتصادی ناجوانمردانه ای علیه ملت ایران در سال 1389 منجر شد.
اکنون آمریکا و اروپا برای سال آینده نیز درصدد هستند که به فشارهای خود علیه ملت ایران ادامه دهند. در چنین شرایطی، شیر ایران باید از خواب بیدار شود و نه تنها تحریم ها را خنثی کند، بلکه از آنها یک فرصت تاریخی بسازد و برای بار سوم در سه دهه اخیر، آنها را متوجه عظمت روح و فضایل خود بگرداند و قطعا در چنین شرایطی ـ همان گونه که پیش از این بر آن تأکید کرده بودم ـ ما نیاز به یک انقلاب اقتصادی داریم.
جهاد اقتصادیبرای رسیدن به یک جامعه ای که در آن فقر و بیکاری نباشد و عقب ماندگی ها از بین رفته باشد، نیازمند یک رشد اقتصادی بالای 8 درصد هستیم. از سوی دیگر، همزمان با رشد اقتصادی، نیازمند عدالت و توانمند سازی تمامی مردم در اداره زندگی خود می باشیم.
در این باره، چند مانع جدی بر سر راه ماست:
نخست ـ تحریم های غرب و کارشکنی آنها در راه پیشرفت ملت ایران وجود دارد و ممکن است به این فشارها دامن بزنند.
دوم ـ زندگی مصرفی و فرهنگ غیر تولیدی در اغلب مردم وجود دارد.
سوم ـ عقب ماندگی دویست ساله دوران قاجار و پهلوی که خود ناشی از یک اقتصاد استعماری بوده است.
چهارم ـ الگوهایی که برای رونق و پیشرفت اقتصادی انتخاب شده نتوانسته آن جهش لازم را به وجود آورد.
برای گذر از این موانع، راهی جز یک انقلاب اقتصادی و فرهنگی در کشور نیست. ایجاد یک انقلاب اقتصادی که هم موانع را خنثی کند و هم اینکه شکوفایی مادی و معنوی ایران را رقم زند نیاز به یک جهاد اقتصادی دارد.
اصلاحات یا انقلاب اقتصادیپیشرفت ها و زحماتی که در سی سال اخیر به ویژه بیست سال اخیر صورت گرفته، هر چند افتخار آمیز بوده ولی در حد اصلاحات اقتصادی بوده است.
دوران سازندگی و اصلاحات و دوره آقای احمدی نژاد همراه دستاوردهای اقتصادی بوده ولی در حد تغییرات روبنایی باقی مانده و مدت ها طول می کشد تا بتواند همه اهداف ملت ایران را تحقق ببخشد، در حالی که ما بر پایه چشم انداز ایران 1404 تنها پانزده سال برای رسیدن به یک جامعه آرمانی و قدرت اول اقتصادی زمان در اختیار داریم.
امروز که رهبر معظم انقلاب اسلامی سال 1390 را سال جهاد اقتصادی نامگذاری کرده است، می تواند سرآغاز این انقلاب اقتصادی و فرهنگی در کشور باشد. جمعیت جوان ایران و وجود تحصیل کرده های فراوان و دانشگاه های بزرگ، می تواند به عنوان زیرساخت این انقلاب بزرگ اقتصادی باشد و خوشبختانه سند چشم انداز ایران 1404 به عنوان نقشه راه و تلاش برای الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت روبه روی ما وجود دارد.
و اما یک پرسش...؟آیا شکست غرب در صحنه اقتصادی ایران و بیرون کردن فقر و بیکاری و گرانی از جامعه کمتر از آزادی خرمشهر است؟ آیا شکوفایی اقتصادی و معنوی جامعه ایران و ساختن یک زندگی آرمانی برای مردم کمتر از بازگرداندن دو ملیون آواره جنگی در دهه نخست انقلاب است؟
اگر این جهاد مقدس تر از آن دفاع مقدس نباشد، قطعا کمتر از آن نیست. دیروز در دوران پرشکوه دفاع مقدس مردم پنج استان سرافرازانه به خانه های خود برگشتند و امروز باید بیش از هفتاد میلیون جمعیت ایران را به بهترین زندگی در جهان برسانیم و ملت های منطقه را نیز از این آبادانی خود بهره مند سازیم.
امروز دنیای غرب قصد جلوگیری از پیشرفت ما را کرده است. آنها می خواهند با تحمیل تحریم ها و جلوگیری از پیشرفت ملت ایران، استقلال و عزت ما را هدف قرار دهند. حال که رهبر معظم انقلاب اسلامی، با ایستادگی های خود فضای جهادی جدیدی برای جوانان ما و ملت پر افتخار ایران آماده کرده است، باید قدر آن را بدانیم و همه همت و نیروهای خود را برای شکست طرح های ظالمانه غرب علیه ملت ایران بسیج کنیم.
والسلام