خراسان: از لحظهای که خطبه عقد جاری شد فکر میکردم آزاد شدهام و میتوانم هر طور که دلم خواست خودم را آرایش کنم و از خانه بیرون بروم. نامزدم نیز نسبت به این موضوع حساسیتی نشان نمیداد ولی از همان روزهای اول با مادرم دچار اختلاف شدم.
او با نگرانی میگفت: آرایش خیلی غلیظ و لباسهای جلف و ناجور زیبنده تو نیست و سعی کن همیشه اعتدال را در حرکات و رفتارت رعایت کنی. افسوس که بدون توجه به حرفهای مادرم فقط میگفتم من ازدواج کردهام، اختیارم دست خودم است و شوهرم دوست دارد این طوری باشم.
حدود ۲ ماه گذشت و در این مدت متوجه پسر جوانی شدم که هر موقع با نامزدم از خانه بیرون میرفتیم ما را تعقیب میکرد.
این پسر غریبه بالاخره یک روز که برای خرید بیرون رفته بودم مرا در خیابان تنها دید و با تعریف و تمجید از تیپ و قیافهام سرصحبت را باز کرد.
متاسفانه من که خیلی به خودم مغرور شده بودم و به باوری غلط دوست داشتم با ظاهر زنندهام خودی نشان بدهم فریب حرفهای این پسر جوان را خوردم و به تعهداتی که نسبت به نامزدم داشتم پشت پا زدم.
مدت زیادی طول نکشید تا همسرم از این ارتباط مخفیانه مطلع شد و او بدون هیچ گونه معطلی طلاقم داد. با به وجود آمدن این مشکل من ارتباطم را با آن پسر جوان ادامه دادم تا هر چه زودتر به خواستگاریام بیاید و از بلاتکلیفی دربیایم ولی او پس از آنکه مدتی از من سوء استفاده کرد خودش را کنار کشید و گفت: زنی که به شوهرش خیانت کند نمیتواند شریک خوبی برای زندگی باشد و...!
عروس پشیمان در دایره اجتماعی کلانتری کاظم آباد مشهد افزود: آن جوان بدون توجه به موقعیت نابسامانی که در زندگی برایم به وجود آورده با دختر دیگری ازدواج کرده است، اما الان اصرار دارد که با یکی از دوستانش ارتباط برقرار کنم.
این آدم حیوان صفت تهدیدم میکند که اگر به خواستههایش تن ندهم فیلمها و تصاویری که از من در اختیار دارد را منتشر خواهد کرد تا آبرو و حیثیتم برود. خواهش میکنم کمکم کنید و مرا از این بدبختی نجات بدهید.ای کاش به نصیحتهای والدینم گوش میدادم و نامزدم نیز کمی در مورد حجاب و نوع پوشش و حرکات و رفتارم غیرت به خرج میداد تا به این بدبختی نمیافتادم؛ اگر چه مقصر اصلی خودم هستم!