خراسان: با چشمانی گریان به خانه پدر شوهرم رفتم و گفتم حامد معتاد است، اما پدر و مادر او که آدمهای مغرور و البته بیمسئولیتی بودند با برخوردی بسیار تحقیرآمیز گفتند پسرمان از مال و ثروت پدرش خرج میکند و تو برو خدا را شکر کن که عروس ما شدهای و...!
زن ۴۲ساله در دایره اجتماعی کلانتری نجفی مشهد افزود: پدرم کارگر پادوی یک فروشگاه بزرگ بود و ۲۴سال قبل ارباب او مرا برای پسرش خواستگاری کرد. خانوادهام بدون هیچ حرفی با این ازدواج موافقت کردند و من صاحب زندگی شیک و مجللی شدم. ولی افسوس که خیلی زود فهمیدم سرم کلاه رفته است چون شوهرم به موادمخدر اعتیاد داشت و خانوادهاش نیز که میدانستند او فرزند ناخلفی است من بدبخت را برایش انتخاب کردند تا جمع و جورش کنم و دردسری درست نشود.
شوهرم به سر کار نمیرفت و ما با پشتوانه خانوادهاش هیچ مشکلی نداشتیم. پدر و مادرش نیز درست میگفتند چرا که او از نظر مالی چیز زیادی از دست نداد اما در عوض جان خودش را باخت و ما را هم نابود کرد.
من پس از ۱۶سال زندگی مشترک بیوه شدم و مسئولیت دختر و پسرم را برعهده گرفتم. متاسفانه با اینکه فرزندانم از شرایط و امکانات خوبی در زندگی برخوردار بودند اما پسرم پا جای پای پدرش گذاشت و از سنین نوجوانی به موادمخدر معتاد شد.
هرچه تلاش کردم تا او را از این راه خطا برگردانم فایدهای نداشت. پسرم، پدرش را به عنوان الگو در ذهن خودش ملکه کرد و از طرفی پول زیاده از حد او را زیاده خواه و مغرور بار آورده بود. سالها به سرعت سپری شدند تا اینکه پدر شوهر و مادرشوهرم فوت کردند. الان پسرم که به کریستال اعتیاد شدید دارد مرا در منگنه گذاشته است تمام داراییام را بفروشم و پول کلانی در اختیارش قرار دهم. او که آدم بیعاطفهای بار آمده میخواهد به خارج از کشور برود و برای تهیه مواد روزی ۲۰هزار تومان خرجی میخواهد.
فرشید از چند ماه قبل با دختر معتادی نیز دوست شده است و در ماه گذشته یک میلیون و ۲۸۰هزار تومان پول برای تهیه موادمخدر خودش و آن دختر خانم و ۲۵۰هزار تومان پول تو جیبی از من بدبخت با توسل به زور و کتک کاری گرفته است. از این بچه ناخلف میترسم و نگران آیندهام هستم. خواهش میکنم از تمام پدران و مادران که حواس خود را جمع کنند چون پول به تنهایی خوشبختی نمیآورد و حتی شاید عامل بدبختی هم باشد.