محمد رضا باهنر، در گفت وگویی به پرسش هایی چون انتخابات مجلس نهم، شرایط اصولگرایان در انتخابات آینده، جریان انحرافی در دولت، اجرایی شدن وزارت ورزش و جوانان، نحوه اجرای اصل 44 قانون اساسی و مسائل سیاسی و اقتصادی روز کشور پرداخت.
به گزارش «تابناک»، محمدرضا باهنر که نمایندگی مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر را در مجلس شورای اسلامی بر عهده دارد، در این گفت وگوی تفصیلی با «خانه ملت» که بیش از یک ساعت به طول انجامید، با صراحت لهجه همیشگی، پاسخگوی پرسش هایی بود که این روزها در زمینههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی به ذهن میرسد.
اهم نکات مطرح در این گفت وگو بدین شرح است:
ارزیابی از ترکیب نمایندگان مجلس نهم ـــ بررسی ادوار گذشته مشخص میکند که به طور متوسط، دو سوم نمایندگان برای دوره بعدی انتخابات رأی نمیآورند. البته این متوسط کم و زیاد هم شده است. هیچ گاه از ۵۰ درصد کمتر نشده یا از ۷۰ درصد بیشتر نشده است؛ یعنی دست کم ۳۰ تا ۵۰ درصد از نمایندگان موجود برای دوره بعد رأی میآورند، ولی اینکه چرا اصولا این اتفاق میافتد، من فکر میکنم یک اشکال ساختاری در انتخابات مجلس وجود دارد. آن هم نبود نقش آفرینی احزاب در انتخابات است.
انتخابات مجلس اشکال ساختاری دارد ـــ مردم در انتخابات عملکرد آدمها را تجربه میکنند، چون حزبی نیست که مجموعه کارهای آن بخواهد در ترازوی سنجش قرار گیرد. چهار، پنج دوره به همین منوال میگذارد، نسل عوض میشود و آخر هم مردم به مطلوب خود نمیرسند. برخی شهرستانها و حوزههای انتخابیه را سراغ دارم که مردم آنجا در هشت دوره مجلس، هشت نماینده عوض کردهاند. نماینده جدید تا میآید جا بیفتد و کار نمایندگی را یاد بگیرد، دوره چهارساله وی به پایان رسیده است؛ نه مردم از این تغییر متنوع و متعدد سودی میبرند و نه نمایندگان میتوانند کار موثری را انجام دهند.
ـــ احزاب خواهند توانست که این اشکال را برطرف کنند. اگر در کشور سه حزب فراگیر ریشه دار وجود داشته باشد، هر کدام فهرست نامزدهای مورد تأیید خود را اعلام میکنند و بعد هم در مقابل مردم پاسخگو هستند. مردم اگر دیدند کاندیدای این حزب موفق نبود، دوره بعد کاندیدای حزب بعدی را تجربه میکنند. حداکثر دوباره نظرشان عوض میشود و بعد به این جمع بندی میرسند که طرفدار حزب «الف» بشوند یا از نامزد حزب «ب» حمایت کنند.
خاتمی و احمدینژاد با حمایتهای تشکیلاتی و حزبی رئیسجمهور شدند ولی بعد گفتند خودمان رأی آوردیم ـــ این مشکل ساختاری و کمی هم مشکل فرهنگی است. متأسفانه مسئولان ما به ویژه روسای جمهور با حمایتهای تشکیلاتی و حزبی روی کار میآیند، ولی پس از آنکه مسئولیت را به دست میگیرند، اعلام برائت میکنند. البته این فقط شامل آقای دکتر محمود احمدینژاد هم نمیشود؛ پیشتر آقای خاتمی که خدا سلامتش بدارد و هدایتش کند و همه ما را خدا هدایت کند، نیز در زمان دولت اصلاحات همین کار را کرد. موقعی که ایشان آمد روی کار، میگفت: «این تحکیم وحدت و مجمع روحانیون مبارز چی از جان من میخواهند؟ من خودم رأی آوردم. ولم کنید». بالاخره خاستگاه آقایان خاتمی معلوم بود کجاست یا سیاسیها میدانند، خاستگاه احمدینژاد کجاست؛ ولی شاید به خاطر آنکه تعهدات حزبی دست و بال آنها را میبندد، تغییر رویه میدهند؛ نمیدانم علت چیست که بعد خود این افراد مبلغ برائت جویی از حزب میشوند.
اصلاح طلبان باید موضع خود را نسبت به سران فتنه مشخص کنندـــ جریان فتنه هزینههای بسیاری به کشور ما تحمیل کرد و از جمله طیف اصلاحات که به نوعی خودزنی کردند و از هم پاشیدند؛ البته من بارها در مصاحبههای خودم گفتم «خوشحال نیستم از اینکه در جریان اصلاحات فروپاشی کامل صورت بگیرد.» من تحلیل و برداشتم این است که اگر واقعا یک عده از اصلاح طلبان میخواهند فعال سیاسی باشند، دو کار را باید انجام دهند؛ یکی اینکه تکلیف و موضع خودشان را شفاف درباره سران فتنه روشن کنند.
طیف حامی دولت میخواست اختلاف را درون اردوگاه اصولگرایان بزرگ کنندـــ ما میگفتیم با حفظ اصول، جذب حداکثری و دفع حداقلی؛ یعنی با حفظ شاخصها اصولگرایی هر چه وسیعتر، بهتر. ما معتقدیم ولایت فقیه تبلور و نماد جریان حوزه علمیه، روحانیت، مرجعیت و شریعت است. برخی نه از روی اعتقاد قلبی بلکه به بهانه حمایت از ولایت فقیه معتقدند بقیه ـ حوزه علمیه، شریعت، روحانیت و مرجعیت ـ باید بیرنگ شوند.
جریان انحرافی میخواهد پشتوانه رهبری را کمرنگ کندـــ این جریان انحرافی هست که من اینها را اصولاً اهل شریعت نمیدانم، بیشتر آنها اهل طریقت و عرفان انحرافی هستند. به زبان سادهتر، اینها میگویند اگر ما بتوانیم با خود آقا امام زمان (عج) ارتباط بگیریم، دیگر کاری به این واسطهها نداریم. نهایت کار هم به نایب آقا میرسد. آخر کسی که با خود آقا امام زمان (عج) ارتباط داشته باشد، دیگر نایب ایشان را به عنوان واسطه نیاز ندارد. این جریان را ما ۱۰۰ درصد انحرافی میدانیم. البته روز اول این را نمیگویند، بلکه بیان میکنند ولایت فقیه و رهبری برای آنکه مزاحم و رقیبی نداشته باشد باید نقش مرجعیت، روحانیت و حوزههای علمیه کمرنگ شود. در حالی که ما هیچگاه جمله حضرت امام (ره) زمانی که بحث خبرگان رهبری مطرح شد را یادمان نمیرود که گفتند: «پشتوانه ولایت فقیه، مجلس خبرگان است»؛ بنابراین، پشتوانه رهبری مرجعیت، روحانیت، حوزههای علمیه و مجلس خبرگان است.
معتقدیم آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور در امر انتخابات نباید دخالت کندـــ ما هم بر این باوریم، آقای احمدینژاد به عنوان رئیس جمهور در امر انتخابات نباید دخالت بکند. ایشان یک فکری دارد و عدهای نیز طرفدار وی هستند. آنها در قالب یک گروه اصولگرا بیایند و با دیگر گروههای این جریان صحبت و رایزنی کنند. بالاخره افرادی از سوی آن طیف معرفی میشوند که ما یا آنها را قبول داریم یا قبول نداریم. در پایان، تصمیم گیری خواهد شد با یکدیگر کار کنیم یا نکنیم؛ اما اینکه شخص رئیس جمهور یا معاونین وی یا وزرا، وارد این قضیه شوند، درست نیست.
رئیس جمهور نباید بیاید و بگوید من مجلس تعیین میکنمـــ هنگام انتخابات مجلس پنجم در دولت آقای هاشمی حزب کارگزاران سازندگی میخواست اعلام حضور کند؛ مقام معظم رهبری اعلام کردند: «وزرا در این مجموعه حضور نداشته باشند». این حرف الان هم صادق است؛ یعنی رئیس جمهور نباید بیاید و بگوید من مجلس تعیین میکنم. در آن نشست، یک گروه سه نفره (عسکراولادی، حدادعادل و ولایتی) تشکیل شد. آنها نیز یک گروه سیزده نفرهای را تعیین کردند. من فکر میکنم این حرفی که آقای سروری، قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی زده، مبنی بر اینکه ما به عنوان گروههای اصولگرا باید دور هم بنشینیم تا مشخص شود که چه طیفهایی میتوانند با هم کار کنند، حرف درستی است.
اگر جریان انحرافی اصولگرا محسوب شود، من دیگر اصولگرا نیستمـــ اگر اضلاع جریان اصولگرایی به گونهای باشد که قرار شود، آن افرادی هم که ما در اعتقاداتشان به شریعت تردید داریم، جزو اصولگرایان تعریف شوند، بنده میگویم که من اصولگرا نیستم. بالاخره اصولگرایی از اول انقلاب تا کنون تعریفی داشته، زیر چتر جامعتین کار میکرده همان راه را هم ادامه میدهد. آن تیم سه نفره منصوب رئیس جمهور هم یک جلسه تشکیل دادند و کلید وحدت را زدند، دستشان درد نکند؛ اما آن هیأت سه نفره اگر میخواهند بیایند با جامعتین شروع به کار کنند، ما هم زیر سایهشان کار میکنیم. تحت چنین روالی تلاش خواهد شد، یک وحدت حداکثری بین گروههای اصولگرا شکل بگیرد.
شرایط طرح سوال از رئیس جمهور فراهم استـــ شرایط طرح سوال از رئیس جمهور اکنون فراهم است ولی باید متن و محورهای سوال کاملاً حقوقی و به دور از خمیرمایههای سیاسی باشند و اگر بحثها حقوقی باشد، این موضوع را دنبال خواهیم کرد.
نحوه اجرای اصل ۴۴ اشکالات اساسی دارد/ واگذاری سایپا باید برگرددـــ اجرای قانون اصل ۴۴قانون اساسی، قانونی پرهزینه، پرزحمت و پرخرج به لحاظ سیاسی است؛ بنابراین، عملیاتی کردن درست آن خیلی دقت میخواهد. چون اگر کسی قصد سوءاستفاده داشته باشد، ممکن است راههای سوءاستفاده برای او باز باشد. به همین دلیل، از معدود قوانینی است که مجلس برای نظارت بر حسن اجرای آن یک کمیسیون ویژه را به همین نام تشکیل داد، این کمیسیون نیز خوب فعال است و با هیأتهای اجرایی قانون اصل ۴۴ارتباط مستمر دارند و کار را دنبال میکنند. البته یکسری از اشکالات هم هست که به دو گروه تقسیم میشوند. بعضی جاها اشکال به قانون برمی گردد، ولی گاه اشکال به اجرا مربوط میشود. مجلس این دو را از هم جدا کرده است، مواردی که نیاز به اصلاح قانون دارد، این کار انجام میشود؛ مشکلات اجرایی نیز با تذکر حل خواهد شد.
ـــ هنوز اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی اشکالات اساسی دارد، ولی به سرعت در حال اصلاح شدن است. حتی بعضی از معاملات بزرگ مثل سایپا از نظر مجلس کاملا مسئلهدار هستند و اینها باید برگردند.
ـــ اینکه سایپا خودش بخش اعظم سهامش را خریده، این یک فرایند نوظهور در خرید و فروشهای دنیاست که یک شرکتی خودش برود خودش را بخرد. البته قرار بود کارخانجات دیگری هم به همین سرنوشت دچار شوند که جلوی این کار گرفته شد.
متن کامل این گفت وگو را اینجا بخوانید.