همين موقع زن برادرم به طبقه بالا و پشت در آمد و پرسيد: مشكلي پيش آمده؟... با سماجت زن برادرم، ما با تهديد از زن شاكي خواستيم از اين طرف در آپارتمان در جوابش بگويد: نه، مشكلي نيست، برو بعدا بيا...
کد خبر: ۱۶۷۳۳۵
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷ 28 May 2011
کد خبر: ۱۶۷۳۳۵
|
۰۷ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۷ 28 May 2011
|
3684 بازدید
3684 بازدید
تهران امروز: مرد طماع كه پس از باخبر شدن از وضع مالي همسايه برادر خود نقشه سرقت از منزل وي را كشيده بود با فريادهاي زن برادر خود هنگام خروج از محل سرقت به دام افتاد.
پرونده با شكايت خانمي در دادسراي جنايي تهران به جريان افتاد.اين خانم اواخر ارديبهشت با طرح شكايتي از دو مامور نما گفت: ظهر ديروز در منزل خود مشغول تهيه كردن غذاي ظهر بودم كه يكمرتبه دو نفر با لباس يگان ويژه نيروي انتظامي در حالي كه نقابي هم روي صورت داشتند وارد آپارتمانم شده و گفتند ما گزارشهايي دريافت كرده ايم كه حاكي از نگهداري ماهواره و مشروبات الكلي در خانه شماست و به همين خاطر بايد منزل شما را مورد تفتيش قرار دهيم.من كه خيلي ترسيده بودم مقاومتي نكرده و آنها مشغول گشتن منزل شدند.
لحظاتي بعد آنها مدعي شدند كه مقداري مواد مخدر داخل گاوصندوق من مخفي شده است به همين خاطر از من خواستند تا در گاو صندوق را براي آنها باز كنم اما پس از اينكه من در گاوصندوق را براي آنها باز كردم به سوي من حمله كرده و مرا زير باد كتك گرفتند.
در اين هنگام زن همسايه طبقه پايين من كه از شنيدن سر و صداها مشكوك شده بود پشت در آمده و از من پرسيد خانم... اتفاقي برايتان است ولي اين دو مرد با تهديد چاقو مرا مجبور كردند به وي بگويم اتفاقي نيفتاده است و بعدا بيايد.آنها سپس به سراغ گاو صندوق رفته و 15 ميليون تومان طلا، 4 ميليون تومان وجه نقد و سه گوشي تلفن همراه و دوربين فيلمبرداري كوچك خانوادگي مان را برداشته و پا به فرار گذاشتند.
در حين فرار اين دو نفر، همان همسايهاي كه پشت در منزل من آمده بود با مشاهده اين دو سارق سر و صدا راه انداخته و همسايهها هم از موضوع باخبر شده و يكي از سارقين را دستگير كردند.
پس از دستگيري سارق بود كه متوجه شديم وي برادر شوهر همان خانمي است كه از همسايهها كمك خواسته بود.
طمعم يواش يواش گل كرد
به دستور بازپرس پرونده متهم دستگير شده به نام ابولفضل تحت بازجويي قرار گرفته و با اعتراف به جرم خود گفت: «برادركوچكترم در همان آپارتمان زندگي ميكرد و همسايه طبقه پاييني شاكي است. زنِ برادرم هر وقت كه به منزل پدرم ميآمد از وضعيت مالي خيلي خوب همسايه بالايي ، گاوصندوق و طلا و جواهرات و دوستياش با زن اين خانواده صحبت ميكرد. طوري با آب و تاب ميگفت كه من هر بار با شنيدن اين حرفها وسوسه ميشدم تا از اين خانه سرقت كنم، لذا براي اين كار نقشه كشيدم.
در يك فرصت مناسب كه برادرم كليدهاي آپارتمانش را به من داده بود، از آنها يدك ساختم. ميدانستم كه در 25 ارديبهشت ماه قرار است برادرم و خانوادهاش براي جشن تولّد به منزل يكي از بستگان به قم بروند. من اين موضوع را با همدستم، «محمد» هماهنگ كردم. از يك هفته قبل در كرج، دو دست لباس پليس ( يگان ويژه ) جليقه، ماسك و دو قبضه اسلحه كلت قلابي و دو تيغه قمة خريدم. دوروز قبل از سرقت به اتفاق « محمد » موقعيت اطراف و كوچهها و خيابانها را بررسي كرديم. فرداي آنروز همراه با «محمد» به اين آپارتمان رفتيم. قرار بود وقتي وارد منزل شويم كه فقط زن داخل باشد و گاو صندوق را براي ما باز كند كه در اين روز شرايط مناسب نبود.
ظهر 26 ارديبهشت خودرو پژو نوك مدادي را در چند كوچه پايينتر پارك كردم. «محمد» روي لباس پليس چادر زنانه و من روي لباس پليس يك كاور ورزشي پوشيدم تا هيچ كس به ما شك نكند. وارد ساختمان شديم. در اين لحظه روي صورتمان را با ماسك پوشانديم. چون در واحد آپارتمان مورد نظر باز بود نيازي به زنگ زدن نبود. در يك لحظه وارد آپارتمان شديم.
زن داخل آشپز خانه بود به طوري كه همان ابتدا متوجه ورود ما نشد. با تهديد از ايجاد سروصدا توسط وي جلوگيري كرديم . گفتيم ما پليس هستيم و دستور داريم تا خانه را به خاطر وجود ماهواره، مشروبات الكلي و مواد مخدر بازرسي كنيم. اين زن دقايقي بعد با تهديد، در گاو صندوق را برايمان باز كرد. در لحظهاي كه ميخواستيم دست و پاها و دهانش را ببنديم داد و فرياد كرد و ما زود دهانش را بستيم.
همين موقع زن برادرم به طبقه بالا و پشت در آمد و پرسيد: مشكلي پيش آمده؟... با سماجت زن برادرم، ما با تهديد از زن شاكي خواستيم از اين طرف در آپارتمان در جوابش بگويد: نه، مشكلي نيست، برو بعدا بيا... در حال جمع كردن لوازم قيمتي و پول و طلاها بوديم كه چند دقيقه بعد من از پشت پنجره ديدم، جلوي آپارتمان، زن برادرم پير مرد و پيرزني را كه از خودرو آژانس پياده ميشوند، آپارتماني را كه در آن بوديم نشان ميدهد. مثل اينكه زن برادرم به موضوع و داد وفرياد زن شاكي شك كرده بود چون در آپارتمان هيچ كس نبود، با برخي از همسايهها و فاميل تماس گرفته بود.
در اين لحظه من و «محمد» سرقت را نيمه كاره رها كرده و به طرف راه پلّهها دويديم. در مسير راه پلهها من با پيرمرد و پيرزن برخورد كرده و تنه زدم و آنها نقش بر زمين شدند. در اين هنگام سروصداو دادو فريادهايي در كوچه پيچيد و ما وقت نكرديم به سمت خودرومان در كوچههاي پايين برويم و به سمت خيابان اشرفي اصفهاني دويديم. در خيابان من در حين فرار نقش بر زمين شدم و توسط افرادي كه ما را تعقيب ميكردند دستگير شدم.»
در ادامه تحقيقات پليسي مشخص شد دست يكي از همسايهها، زمان فرار دو سارق و با تنه زدن آنها و زمين خوردن پير زن شكسته است كه كارآگاهان پايگاه دوم با تلاش بسيار توانستند ديگر متهم اين پرونده
(محمد – 21 ساله) را در خيابان آزادي شناسايي و در يك اقدام غافلگيرانه دستگير نمايند.