سایت موسسه امام موسی صدر به نقل از مرحوم حجت الاسلام علی حجتی کرمانی، داماد آیت الله رضا صدر نوشت:
در جریان فوت مرحوم آیتالله العظمی آقای صدر، قبل از اینکه جنازه را بردارند، در بیرونی منزل ایشان اجتماع کرده بودند. جمعیت فوقالعادهای بود و از جمله همه آقایان علما آمده بودند.
من خیلی مترصد بودم تا آقای آقا موسی را ببینم، اما ایشان نبودند. آقای حاجآقا رضا صدر بودند که چنان حال عجیب و غریبی داشتند، که نمیتوانم توصیف کنم. طوری بود که وقتی جنازه را برداشتند، ایشان بدون عبا بودند و مدتی را هم بدون عبا در تشییع جنازه حرکت کردند، تا بالاخره دیگران عبایی بر دوش ایشان انداختند.
وقتی جنازه به حرم مطهر حضرت معصومه (س) رسید، به همان شکلی که مرسوم است، آن را بیرون آوردند و دور حرم طواف دادند. همزمان با آن در مسجد بالاسر نیز قبری را در کنار قبر مرحوم آیتالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه قم و همچنین مرحوم آیتالله العظمی سید محمد تقی خوانساری آماده کرده بودند.
طبیعتا مسجد بالاسر آن ایام، وسعت و گستردگی امروز را نداشت. گمان می کنم که جنازه را در قبر گذاشته بودند که مرحوم آیتالله حاجآقا مرتضی حائری فرزند ارشد مرحوم حاج شیخ، با سرعت به منزل رفتند تا مقداری تربت بیاورند.
خوب به یاد دارم که وقتی مرحوم آقای حاجآقا مرتضی بازگشتند و تربت را در کفن مرحوم آیتالله العظمی صدر گذاشتند، آقای آقا موسی وارد شدند. ایشان همین که وارد شدند، با صدای بلند شروع به گریه کردند و با آن حال عجیبی که داشتند، شور مضاعفی در جمعیت افتاد.
البته بعدا مطلع شدم که ایشان وقتی اواخر شب حال مرحوم پدرشان منقلب شده بود، همان شبانه به تهران رفته بودند تا پزشک مخصوص را بیاورند؛ اما متاسفانه وقتی به قم رسیدند که مرحوم پدرشان دار فانی را وداع گفته و پیکر مطهر ایشان در داخل قبر قرار گرفته بود.
با آمدن آقای آقا موسی، جمعیت خیلی شلوغ شد. خوب به یاد دارم که آقای بهشتی دست آقای آقا موسی را در دست داشتند، هر چند لحظه یکبار ایشان را بغل میکردند و نمیگذاشتند که ایشان خیلی بیتابی کنند. آنجا بود که من عمق دوستی وصمیمیت میان امام موسی صدر و شهید بهشتی را دریافتم. در تمام لحظات آن روز و در تمامی مجالس روزهای بعد، آقای بهشتی در کنار امام موسی صدر قرار داشتند و نزدیکی و صمیمیت این دو بزرگوار برای من بسیار چشمگیر بود.