به داستان میماند؛ داستان مردی که صندوق اعتراضات را گذاشت وسط روستا، درش را قفل کرد و کلیدش را انداخت آن دورها تا گم و گور شود. اینطوری، هم اهالی حرفشان را زدهاند، هم دیگر صدایی بلند نخواهد شد و هم قرار نیست کسی برای اهالی کاری بکند. آرامشی برای آن بالاییها فراهم میشود و حالت انتظار برای بهبود اوضاع، در مردم، کشدار و ادامهدار پیش میرود تا به ناامیدی محض برسد.
آقای وزیر! خبرتان را که می خوانم، به خودم و دریافتم شک می کنم. عجیب باور نکردنی است. راستی راستی فکر میکنید این ملتِ فروغلتیده در زیر خط فقر، که حالا نفسکشیدنشان هم، گاه به یارانهٔ ناچیزشان گره خورده، سزاوار تهدید و ارعابند؟ لایحه میدهید تا تهدیدتان تبدیل به قانون شود؟
میگویید هرکس معترض به حذف یارانهاش باشد و اعتراضش وارد نباشد، از فلان تسهیلات و معافیت بخشودگی محروم خواهد شد!؟ میدانید که این یک تهدید معنا میشود؟
میگویید هرکس معترض به حذف یارانهاش باشد و اعتراضش وارد نباشد، از فلان تسهیلات و معافیت و فلان بخشودگی محروم خواهد شد. میدانید که این یک تهدید معنا میشود؟
از گفتوگو و وفاق گفتید و حال لایحه میدهید تا اعتراضی نباشد؟! وفاق بر سر سکوت و بیحرفی؟! یعنی در واقع کسی حق اعتراض ندارد...
یکی از میان ما
خبر را که میخوانم فقط به یک قطعیت میرسم؛ یکی از میان این سه، حالش خوب نیست: دولت، وزیر، یا منِ رسانه!
رسانه را که کنکاش می کنم، غیر از حرف های شما، چیزی دیگر ننوشته است. فقط دو گزینه دیگر می ماند. باید حالشان را جویا شد. آخر، عقل که بماند، نیمهعقل هم میفهمد این حرفها و این لایحه ها چه با مردم و با اعتماد آنها می کند.
از خودم می پرسم این وزیری که اسفندماه قول میداد "با احتیاط" جلو برود، حالا یکباره طور دیگری حرف می زند. همین اواخر... در آخرین روزهای اسفند گفته بودید که ابتدا پیامک حذف را برای صد هزار نفر ارسال میکنیم و اگر اعتراضی نداشتند، حذف میشوند. اینکه موضع شما در یک ماه اینقدر تغییر کند، یک وارونگی بزرگ است. لایحهای که وزارتخانه شما ارائه کرده، همین را میگوید. ا متن لایحه شماست که به نقل از شما در رسانهها انتشار یافته است: « ... در ادامه مانند کشورهای دیگر به فرد اعلام میشود که اظهارات او را بررسی میکنیم و اگر اظهار شما نادرست بود، تسهیلات یارانهای به شما نمیدهیم، معافیت مالیاتی به شما تعلق نمیگیرد و از یارانههای دولت بهرهمند نخواهید شد.»
راستی این «مانند کشورهای دیگر» را خوب آمده اید. از آن نکاتی است که پشت بندش معلوم است مخاطبان سایت، چه کامنتهایی خواهند نوشت.
اصلاً از همان روزی که شکل ارائه یارانهها تغییر کرد و مبلغ ناچیزی به جای آن یارانهها به مردم داده شد، استارت حذف یارانه نقدی نیز زده شد
داستان تکراری
اصلاً از همان روزی که شکل ارائه یارانهها تغییر کرد و مبلغ ناچیزی به جای آن یارانههای غیرمستقیم قدیمی به مردم داده شد، استارت حذف یارانه نقدی نیز زده شد. عجیب نیست؟ در دولتهای ادوار، زمانی از مردم خواسته شد داوطلبانه دست رد بزنند به سمت یارانه، که مردم نزدند. زمانی دیگر زبان به تهدید گشوده شد. زمانی دیگر از بررسی میدانی اطلاعات معترضان به حذف و شناسایی اموالشان سخن به میان آمد و اینکه اگر اطلاعاتشان غلط باشد، باید یارانه دریافتی از حساب یا حقوقشان کسر شود. و اینها در دولتی رخ داد که ابتدا گفته بود به آمارهای مردم اعتماد دارد.
امان از این یارانه! همین اندک نوشداروی مانده بر جام این مردم هم، زهرمارشان شد. اگر کمی پایینتر بیایید، اصلاً حال هیچ دهکی خوب نیست. هر کدام به اندازه چندین برابر دهکشان، دغدغه و درد دارند. حتی بخشی از همان سه دهک بالا هم، گیر کرده اند و دلگیرند. حالا هم که با این کارها .و با این حرف ها گویی "مردمزدایی از منابع کشور" به راه انداخته اید.
اگر زخم را تجربه کرده اید...
آقای وزیر! مرا که میشکَنی و زخم میزنی، من دردم میآید. باید داد بزنم. اگر زخمی در زندگیتان خورده باشید، معنای حرفم را خواهید فهمید. این طبیعی است، و الا باید خفقان بگیرم و تمام شوم. لااقل بگذارید اعتراض کردن برای ما بماند؛ هر چند بی ثمر.
این مردم دو هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری گذشته را فراموش نکردهاند. آن روزها همه آقایان دقیقاً از حال و روز مردم خبر روایت میکردند. آیا این فهم ها و این درکها، موسمی است؟ مثل بادهای موسمی کوتاهمدت که بعدش دوباره عصر طولانی طوفانهای فراموشی و کج فهمی فرا میرسد.
*دبیر اجتماعی تابناک