راز سياه قهر‌خواستگار از عروس‌ خانم

سجاد بار دیگر با من تماس گرفت و باز هم به بهانه اینکه پول‌هایش همراهش نیست از من خواست یک میلیون و 500 هزار تومان برایش پول واریز کنم. بعد از اینکه پول‌ها را به حسابش ریختم دیگر خبری از سجاد نشد. شماره تلفن همراهش را تغییر داده و من هیچ خبری از او ندارم. این پسر من را بازی داد تا بتواند اخاذی کند.
کد خبر: ۱۷۶۵۰۰
|
۲۱ تير ۱۳۹۰ - ۰۹:۳۷ 12 July 2011
|
5319 بازدید
وطن امروز: پسر جوان به بهانه خواستگاری سراغ دختران می‌رفت و با خونسردی به فریب آنان می‌پرداخت.

این تبهکار با استفاده از روحیه عاطفی دختران جوان از آنان پول میلیونی می‌گرفت و فراری می‌شد.

چندی پیش‌ دختر 20 ساله‌ای به نام نازنین در حالی که بسیار آشفته بود به دادسرای ناحیه 11 تهران رفت و ادعا کرد از خواستگارش شکایت دارد.

این دختر به بازپرس پرونده گفت: 8 ماه پیش با دوستانم برای کوهنوردی به یکی از ارتفاعات دماوند رفتیم، همانجا با پسری به نام سجاد آشنا شدم که می‌گفت در بوشهر و کیش کار می‌کند و خیلی وقت‌ها در تهران نیست.

از آن به بعد من و سجاد هر روز با هم تماس تلفنی داشتیم و در مدت یک هفته پس از آشنایی‌مان که در تهران بود، هر روز همدیگر را می‌دیدیم. از آینده صحبت می‌کرد و می‌گفت پس از پایان پروژه کاری‌اش در جنوب به خواستگاری‌ام می‌آید.

روزهای خوبی بود. رویاهای شیرینی در سر داشتم و خودم را خوشبخت‌ترین دختر دنیا می‌دیدم. اما غافل از اینکه همه رویاهایم سرابی بیش نبود.

وی ادامه داد: سجاد یک هفته پس از آشنایی‌مان به بوشهر رفت. کمتر تلفن‌هایم را پاسخ می‌داد و می‌گفت که مشغول کارهای پروژه‌اش است. به او شک کرده بودم چون رفتارهایش مرموز بود اما هر وقت با او صحبت می‌کردم با چرب‌زبانی وعده‌های بزرگ می‌داد و می‌گفت بهترین زندگی را برایم در نظر دارد. من هم فریب همین حرف‌هایش را می‌خوردم.

پس از مدتی دوباره به تهران بازگشت و یک هفته‌ای که در تهران بود، چند بار یکدیگر را ملاقات کردیم و باز هم سجاد وعده داد که بزودی به همراه خانواده‌اش به خواستگاری‌ام می‌آید و مجلل‌ترین جشن عروسی را برگزار می‌کنیم.

وی افزود: چند روز بعد سجاد دوباره به جنوب بازگشت. وقتی به آنجا رسید با موبایلم تماس گرفت. خیلی مضطرب بود. می‌گفت چک دارد و پول‌هایش را در تهران جا گذاشته است. از من خواست 2 میلیون تومان برایش آماده کرده و به حسابش واریز کنم. من هم حرف‌هایش را باور کردم و قسمتی از طلاهایم را فروختم و پول را به حسابش واریز کردم.

سجاد بار دیگر با من تماس گرفت و باز هم به بهانه اینکه پول‌هایش همراهش نیست از من خواست یک میلیون و 500 هزار تومان برایش پول واریز کنم. بعد از اینکه پول‌ها را به حسابش ریختم دیگر خبری از سجاد نشد. شماره تلفن همراهش را تغییر داده و من هیچ خبری از او ندارم. این پسر من را بازی داد تا بتواند اخاذی کند.

وی ادامه داد: بر سر یک مساله جزئی با هم دعوا کردیم و او به حالت قهر تلفنش را قطع کرد. پس از آن شماره موبایلش را تغییر داد، هیچ خبری از او ندارم و این پسر خواستگاری را بهانه کرده بود. سجاد با احساساتم بازی کرده است و فریب خورده‌ام. به خاطر انتقام تصمیم گرفتم از او شکایت کنم چون با چرب‌زبانی‌اش حتما دختران دیگری را نیز به دام کشانده است.

با توجه به عدم وجود سرنخی از پسر فراری، با راهنمایی‌های نازنین چهره کامپیوتری‌اش به دست آمد و کسانی که با دیدن این عکس فرضی، صاحب آن را شناختند می‌توانند پلیس را در جریان قرار دهند.
اشتراک گذاری
تور پاییز ۱۴۰۳ صفحه خبر
بلیط هواپیما
برچسب منتخب
# مهاجران افغان # حمله ایران به اسرائیل # قیمت دلار # سوریه # دمشق # الجولانی
الی گشت
قیمت امروز آهن آلات
نظرسنجی
سرمربی بعدی تیم پرسپولیس چه کسی باشد؟