قدس: مرد زندانی با اجیر کردن تبهکار در خارج از چهاردیواری سلول دست به کلاهبرداری اینترنتی میزد.
این 2 مرد که دوست قدیمی هستند با استفاده از خرید اینترنتی و سیستم خودپرداز بانکها به اغفال طعمههای خود دست میزدند.
چندی پیش پسر جوانی که مغازه فروش لاستیک خودرو دارد با مراجعه به دادسرای شهید محلاتی ادعا کرد از سوی خریداران لاستیک به صورت عمده فریب خورده است و با دستان خودش به خاطر عدم آگاهی نزدیک به 10 میلیون تومان پول به حساب ناشناسی واریز کرده است.
وقتی با دستور بازپرس پرونده، مرد لاستیکفروش پیش روی تیم پلیسی قرار گرفت، گفت: «دیروز مردی با تلفن مغازهام واقع در افسریه تماس گرفت و ادعا کرد پیش از این با برادرم خرید و فروش داشته و خود را نماینده یک ارگان در زمینه خرید عمده لاستیک معرفی کرد و خواست لاستیکهایی به ارزش 10 میلیون تومان را آماده کنم تا پس از واریز پول به حسابم آن را بار زده و برای خریدار بفرستیم.
از این خرید خوشحال بودم خیلی زود جنسها را آماده بار زدن کردم و وقتی آن مرد باز تماس گرفت شماره حسابم را به او دادم. چند دقیقه بعد تماس گرفت و ادعا کرد پول را از یک حساب ارزی ویژه به حساب من واریز کرده است».
این مالباخته افزود: «برای اینکه مطمئن شوم پول به حسابم واریز شده است شاگردم را به نزدیکترین عابربانک فرستادم، وی پس از بررسیهایش زنگ زد و گفت که هنوز پول واریز نشده است. بلافاصله با آن مرد تماس گرفتم، وی با شنیدن ماجرا گفت که به خاطر مشکلات انتقال پول از حساب ارزی به حساب عادی بانک این اتفاق افتاده و خواست شمارهام را به شاگردم بدهم تا وی راهنمایی کرده و پول را به حسابم واریز کند.
من نیزغافل از نقشه کلاهبرداری این کار را کردم، چند دقیقهای نگذشته بود که شاگردم تماس گرفت. وقتی شنیدم چه بلایی به سرم آمده شوکه شدم 10 میلیون تومان از حسابم برداشت شده بود».
شاگرد مغازه نیز گفت: «آن مرد خواست وارد سیستم زبان انگلیسی دستگاه عابر بانک شوم و هرچه او میگوید را انجام بدهم من که سواد کافی ندارم هر روشی وی گفت را وارد دستگاه کردم بعد رسید گرفتم باور نمیکردم که به جای واریز شدن پول از حساب صاحب کارم پول برداشت شده بود».
مرد لاستیکفروش در ادامه حرفهای شاگردش گفت: «خیلی زود با شماره مرد کلاهبردار تماس گرفتم. وقتی گوشی را برداشت میخندید هنوز قهقهههایش را به ذهن دارم خونسردانه مسخرهام کرد و خواست سوادم را زیاد کنم تا در دام نیفتم بعد خاموش کرد و دیگر تماسمان قطع شد».
پلیس که از مدتها پیش با چنین شگردهایی مواجه بود، دست به اقدامات اطلاعاتی و مخابراتی زد و همزمان خود را در برابر کلاهبرداریهای دیگر این باند سازمان یافته دید. با شناسایی کلاهبردار خونسرد، وی در شرق پایتخت دستگیر شد و با وجود سعی برای گمراه کردن پلیس چارهای جز اعتراف ندید.
این مرد به ماموران گفت: «من یک مغازه کوچک لاستیک فروشی و تعویض روغنی در تهرانپارس داشتم تا اینکه دوست قدیمیام به من زنگ زد، میدانستم کلاهبرداری کرده و در زندان است و فهمیدم از زندان با من تماس گرفته. او پیشنهاد عجیبی داد، ابتدا نپذیرفتم از من خواست خیلی زود تصمیم نگیرم و فرصت داد یک هفته به این شگرد فکر کنم، وسوسه به جانم افتاد تا اینکه پذیرفتم، کار راحتی بود و گمان نمیکردیم دستگیر شویم، دوستم داخل زندان بود و قاطعانه میگفت هیچ ردپایی نمیماند.
چند بار نخست خیلی سخت بود اما بعد عادی شد تا جایی که وقتی طعمههایمان زنگ میزدند مسخرهشان هم میکردم. با اعترافات این مرد کلاهبردار، همدستش در زندان نیز ردیابی شد و این مرد که به خاطر اتهام سرقت طلا از خانهای بازداشت شده بود، اعتراف کرد همسلولیای داشته که این روش را به کار میگرفت و پول زیادی به جیب زده بود و من پس از آزادی او راهش را ادامه دادم و از دوست قدیمیام خواستم همراهیام کند.
بنابر این گزارش، 2 مرد تبهکار در کمتر از 6 ماه حدود 80 میلیون تومان پول بادآورده به جیب زده بودند.