تهران امروز: مردي كه متهم است دوستش را در تهران كشته و جسد وي را به باغ خود در مراغه برده و همانجا خاك كرده اين قتل را غير عمد خواند.
در ابتداي جلسه ذبيح زاده نماينده دادستان تهران با خواندن كيفرخواست گفت: دي ماه 89 پليس در جريان ناپديد شدن مردي به نام حميد قرار گرفت. برادر اين فرد به دادسراي جنايي تهران آمده و به ماموران گفت برادرش روز قبل براي دريافت طلب خود از يكي از دوستانش به نام آرش خارج شده و ديگر بازنگشته است.
ماموران دست به كار شده و پس از شناسايي آرش وي را دستگير كرده و به پليس آگاهي انتقال دادند.آرش كه در اولين اظهارات خود منكر داشتن هرگونه اطلاع از سرنوشت حميد شد در نهايت دچار تناقضگويي شده و سرانجام به قتل حميد اقرار كرد. متهم به بازپرس جنايي گفت: روز حادثه بر سر اختلاف مالي با حميد درگير شده و او را كشتم. بعد هم جسدش را سوار ماشين كرده و به مراغه برده و در باغ خودم چال كردم. با اين اعتراف متهم تيمي از ماموران راهي مراغه شده و با حفر باغ مورد نظر جسد مقتول را پيدا كردند.پس از پيدا شدن جسد پرونده متهم به اتهام ارتكاب قتل عمد، سرقت خودرو مقتول، مخفي كردن جسد راهي دادگاه كيفري تهران شد.بنده با توجه به اقرار صريح متهم و ساير شواهد براي متهم تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم.
در ادامه اولياي دم مقتول براي متهم درخواست قصاص كردند.
سپس متهم به جايگاه آمده و با بيان اينكه بدون قصد قبلي دستش به خون مقتول آلوده شده است گفت: از مدتي قبل 26 ميليون تومان به حميد بدهكار بودم و او هم به همين خاطر چكي را كه به او داده بودم برگشت زد. روزي در مقابل مترو تهران با او قرار گذاشته و بينمان بحث شديدي پيش آمده و كارمان به كلانتري كشيد. داخل كلانتري به حميد گفتم الان پول ندارم ولي تلاشم را ميكنم كه پول را به زودي به وي برگردانم كه او قبول كرد و حتي ميخواست چك هايم را پس دهد كه من نپذيرفتم.
روز حادثه با او در خيابان محمد علي جناح قرار گذاشته و 12 ميليون تومان برايش پول آوردم.براي اينكه موقع دادن پول تنها نباشم به حميد گفتم صبر كن يكي از دوستانم بيايد تا در حضور او پول را به تو داده باشم. چون ديدم حميد ناراحت شد اين پول را قبل از رسيدن دوستم به وي داده ولي گفتم چكها را پس بدهد. اما حميد پاسخ داد چكها را نياورده است و بايد 15 ميليون تومان ديركرد هم به او بدهم. سر همين موضوع با وي مشاجره كردم و بعد از اينكه پول را به زور از دستش درآوردم يكمرتبه متوجه شدم او با چاقو ميخواهد مرا بزند من هم براي دفاع از خود لولهاي كه كف خودرو افتاده بود را برداشته و با آن ضربهاي محكم به سر وي زدم.
حميد بر اثر اين ضربه از هوش رفت اما وقتي به هوش آمد نگذاشت او را به بيمارستان ببرم و گفت حالش خوب است. لحظاتي بعد خواستم از ماشين پياده شوم كه به سوي من هجوم آورد كه من دو ضربه با دستانم به وي زدم. وقتي از ماشين پياده شدم و حميد را ديدم كه كف ماشين افتاده متوجه شدم نفسش بالا نميآيد. دستم را روي نبضش گذاشتم و متوجه فوت او شدم.ماشين را به خياباني فرعي درخيابان آزادي برده و در آنجا پولها، روكش صندلي و مدارك خودم و حميد و پولها را آتش زدم.سپس جسد را به سمت مراغه بردم. اول ميخواستم آنرا در بيابان خاك كنم كه مقدور نشد سرانجام آنرا به باغ خودم در شهرستان مراغه برده و همانجا دفن كردم. بعد هم چون خودرو بنزين نداشت با اتوبوس به تهران برگشتم.
در ادامه جلسه برادر مقتول به جايگاه آمده و با دروغ خواندن حرفهاي متهم گفت: تمام گفتههاي متهم كذب محض است. او برادرم را با نقشه قبلي كشته و براي همين هم روي آن آهك ريخته تا جسد شناسايي نشود. متهم پس از آزادي از زندان با برادرم دوست شد و از همان موقع قصد قتل وي را داشت. او دروغ ميگويد كه 12 ميليون تومان پول همراهش بوده تا آنرا به برادرم بدهد اين 12 تومان هم مال برادرم بوده است.
متهم به اين سوال كه شما مدعي هستيد اتومبيل مقتول را در مراغه گذاشتهايد در حالي كه خودرو مقتول در خانه شوهر خواهر شما در زنجان كشف شده پاسخ درستي نداد. ضمن اينكه بنا به مندرجات پرونده هيچ مدركي دال بر اينكه مقتول زمان كشته شدن چاقو داشته است وجود ندارد.
در پايان جلسه قاضي همت يار هم ختم جلسه را اعلام و گفت به زودي راي اين پرونده صادر خواهد شد.