حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمود دعايي، مديرمسوول روزنامه اطلاعات و مدير موسسه فرهنگي بزرگي به همين نام است؛ روزنامهاي كه قديميترين روزنامه در حال چاپ اين كشور محسوب ميشود و امروز با 85 سال قدمت، سن و سالي بالاتر از مدير 70 ساله خود دارد.
دعايي با حكم امام خميني(ره) در ارديبهشت سال 59 به رياست موسسه فرهنگي اطلاعات منصوب شد، وي در تمام شش دوره ابتدايي مجلس شوراي اسلامي نيز به عنوان نماينده حضور داشت و همواره به عنوان يك سياستمدار و يك مدير رسانهاي باتجربه و اعتدالگرا در فضاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور توصيف شده است؛ هرچند كه مثل هر فرد ديگري منتفدان خاص خود را نيز دارد.
مديرمسوول قديميترين روزنامه فعال كشور در گفتوگويي تفصيلي با ايسنا از تاريخچه اين روزنامه، قرار گرفتن نام كيهان در كنار اطلاعات، سياستها و خط مشي روزنامه اطلاعات سخن گفت و همچنين منتقدانه اظهار كرد كه «در مجموع وضعيت رسانههاي كشور از نظر رعايت اخلاق، مناسب نيست.»
وي عليرغم اينكه براي اظهارنظر پيرامون مباحث سياسي كشور تمايل چنداني ندارد، صحبتهاي كوتاهي را درباره فضاي سياسي كشور عنوان كرد و با وجود آنكه به نظر نميرسد، چندان به تلطيف فضاي سياسي كشور خوشبين باشد، ولي از اظهارات مثبت برخي شخصيتهاي كشور درباره حضور طيفهاي مختلف سياسي در انتخابات آتي مجلس استقبال كرد.
وي در اين گفتوگو، نزديكي خود به اصلاحطلبان را تائيد كرد و درعين حال يادآور شد كه «اين مساله بدان معنا نيست كه نسبت به جناح رقيب يا مخالف برخورد سلبي يا موضعگيري منفي داشته باشم.»
بنيانگذاران موسسه اطلاعات يك حركت ماندگار را ساماندهي كردندمدير مسوول روزنامه اطلاعات در اين گفتوگوي تفصيلي با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران ( ايسنا)، با اشاره به تاريخچه انتشار اين روزنامه از 85 سال پيش تاكنون، خاطرنشان كرد: در مورد انتشار روزنامه اطلاعات بايد دو مقطع قبل و بعد از انقلاب را از هم جدا كنيم. مقطع قبل از انقلاب به بنيانگذار موسسه اطلاعات يعني مرحوم مسعودي و وارثان ايشان مربوط ميشود و مقطع بعدي مربوط به پس از انقلاب است كه دو موسسه فرهنگي اطلاعات و كيهان مصادره شدند و اداره آنها بر عهده نمايندگاني از نظام قرار گرفت.
حجتالاسلام و المسلمين دعايي افزود: آنچه مربوط به مقطع پيش از انقلاب است، به مديريت، شخصيت و توانمندي بنيانگذار موسسه اطلاعات و سياستها و روش او مربوط ميشود و اگر افتخار، ماندگاري و تداوم يك حركت فرهنگي و مطبوعاتي را در آن دوران شاهد هستيم، مديون برنامهريزيها، سياستگذاريها و شخصيت آن افراد بوده است. ما نميتوانيم قضاوت روشني از آنها در آن دوران داشته باشيم، ولي ميتوان گفت كه آنها يك حركت ماندگار را ساماندهي كردند و به سرانجام رساندند.
صاحبان موسسه اطلاعات بعد از انقلاب آمادگي داشتند در مسير انقلاب گام بردارندوي با اشاره به وضعيت موسسه اطلاعات در دوران پس از انقلاب اسلامي، اظهار كرد: صاحبان موسسه اطلاعات بعد از انقلاب آمادگي داشتند كه در مسير انقلاب گام بردارند و همزمان با رخدادها و حوادثي كه اتفاق ميافتاد، موضع بگيرند و مسير را انتخاب كنند، ولي مسوولان قضايي وقت به اين نتيجه رسيدند كه دو موسسه اطلاعات و كيهان وابسته به كساني است كه از تقويت كنندگان رژيم گذشته بودند و اموال آنها بايد مصادره شود و بدين ترتيب اين دو موسسه مصادره شدند و در اختيار بنياد مستضفعان قرار گرفتند.
رييس موسسه اطلاعات درباره مشي اين موسسه در دوران پيش از انقلاب همچنين يادآورشد: آنها متناسب با شرايطي كه پيش ميآمد، موضع ميگرفتند. به ياد دارم كه در جريانات 28 مرداد در مطالب روزنامه اطلاعات وفاداري به مرحوم مصدق به چشم مي خورد و هنوز رژيم كودتا را نپذيرفته بود، البته آن شماره از ناحيه مسوولان موسسه جمعآوري شد. بنيانگذار اين موسسه از شخصيتهاي سياسي مطرحي بود كه در دورهاي نيز سابقه نمايندگي مجلس را داشت و هم سناتور انتصابي و هم سناتور انتخابي بود و با دربار نيز ارتباطاتي داشت و البته در پايان دوران زندگي مرحوم مسعودي يك تيرگي در روابط بين دربار و ايشان بوجود آمد و آقاي باستاني پاريزي در مقدمه جلد اول «80 سال با اطلاعات» به اين تيرگي روابط، برخورد حذفي دربار با مرحوم مسعودي و تحقير و اهانت به وي اشاره كرده است.
دعايي تصريح كرد: به نظر ميرسد كه همين برخورد تحقيرآميز و انتقامجويانه شاه با مرحوم مسعودي بيانگر يك نوع منش و شخصيت خاص در مرحوم مسعودي است كه مشمول اين بيمهري و جفا شده است، به هر حال گذشتهها گذشته و روايت داريم كه "اذكروا موتاكم بالخير" يعني گذشتگان خود را به نيكي ياد كنيد و ما هم بنا نداريم زواياي تاريك و تلخ آن دوران را بكاويم.
چگونگي قطع همكاري صاحبان موسسه اطلاعات با اين موسسه در بعد از انقلابوي درباره دلايل قطع همكاري بنيانگذار موسسه اطلاعات و فرزندان وي با اين موسسه در دوران پس از انقلاب، اظهار كرد: مرحوم مسعودي پيش از انقلاب فوت كرد. او دو فرزند به نام فرهاد و بهرام داشت كه موسسه را اداره مي كردند و البته فرهاد پيش از انقلاب از ايران رفت و شايد به دليل برخي ارتباطات ناسالمي كه با برخي كانونهاي سياسي مرتبط با رژيم شاه داشته، نگران بوده و از ايران رفته است. فرزند دوم يعني بهرام كه مدير فني بود، انسان سالم و وارستهاي بود و در ايران باقي ماند و حتي در اعتصاب مطبوعات به خاطر همراهي با انقلاب، او هم اعتصاب را پذيرفت و پس از دوران اعتصاب كه نشريات به امر حضرت امام(ره) انتشار پيدا كردند، در مسيرانقلاب قرارگرفت و پس از پيروزي انقلاب نيز در همين مسير بود.
دعايي ادامه داد: البته برخي نوسانها و افت و خيزهايي در موضع گيريها و تصميمات موسسه وجود داشت و شرايطي پيش آمده بود كه متاسفانه برخي عناصر فرصتطلب وابسته و مشكوك شوراهايي را تشكيل ميدادند و تصميماتي ميگرفتند كه سرانجام با تصميمگيري نظام و انتقال اين موسسه، آن شرايط پايان يافت.
مدير مسوول روزنامه اطلاعات با اشاره به اعلام تمايل صاحبان موسسه اطلاعات براي همكاري با انقلاب اسلامي، يادآور شد: پس از مصادره موسسه اطلاعات، مدير و وارث وقت موسسه يعني آقاي بهرام مسعودي به سرپرست بنياد مستضعفان پيغام داده بود كه من شرايط انقلاب را درك ميكنم و آنچه را نظام تصميم گرفته است، ميپذيرم؛ بنابراين بنياد مستضعفان نمايندهاي را معرفي كند تا به اينجا ( موسسه اطلاعات) بيايد و مدارك و اسناد موجود را در اختيار بگيرد و مديريت را سامان دهد و اگر هم به تخصص و اشراف من بر امور موسسه احترام ميگذاريد و به حضور من نيازي هست، حاضرم مثل يك كارمند در اختيار شما باشم و در اداره موسسهاي كه مربوط به خاندانم است و به آن علاقه دارم، همكاري كنم.
وي تاكيد كرد: اين، پديده مباركي بود و اگر مسوولان نظام در وقت خود به اين تصميم و پيشنهاد احترام ميگذاشتند، اتفاق جالبي در انقلاب ما رخ ميداد كه صاحب يك موسسه مصادره شده در اختيار نظام حاكم قرار گيرد و با صداقت، پاكي و صفا براي همكاري اعلام آمادگي كند تا موسسه مصادره شده خود را به همان زيبايي قبل اداره كند، البته سرپرست وقت بنياد نمايندهاي را تعيين كرد و اسناد و مدارك و كارها را از آقاي مسعودي تحويل گرفت و وي براي مدتي نيز در اين موسسه حضور داشت، ولي با توجه به فرصتطلبيها و برخي حركتهاي مشكوك از سوي برخي وابستگان جريانات ناسالم در موسسه، شرايطي پيش آمد كه بين سرپرست تعيين شده از سوي بنياد مستضعفان و بهرام مسعودي تيرگي بوجود آمد و در نتيجه فضا بر وارث اين موسسه تنگ شد و اجازه همكاري به او داده نشد و از موسسه اطلاعات خارج شد.
دعايي با بيان اينكه « پس از مصادره كليه اموال مربوط به بهرام مسعودي و شرايط پيش آمده وي از كشور خارج شد»، افزود: پس از اينكه آقاي مسعودي ميبيند حتي امكان وورد در موسسهاي كه به آن عشق ميورزيد، نيز وجود ندارد و جايگاهي در اين كشور ندارد، تصميم به خروج از كشور گرفت، ولي بعدها با توجه به شرايط پس از جنگ و فراهم شدن امكان بهرهگيري از توانمنديهاي ايرانيان خارج از كشور به ايران بازگشت و در حال حاضر هم در يك شركت مشغول كار است و در فرصتهاي مختلف از اين موسسه بازديد كرده است و حتي در زمان كلنگزني و نيز افتتاح ساختمان جديد موسسه اطلاعات، حضور داشت.
تا زماني كه اصالت و واقعيت يك امر اثبات نشود، به آن دامن نخواهيم زدمدير موسسه اطلاعات در ادامه با اشاره به وضعيت اين موسسه در دوران پس از انقلاب گفت: موسسه اطلاعات دو دوره را پس از انقلاب پشت سر گذاشت ، يك دوره مربوط به پس از مصادره موسسه و پيش از آمدن من و دوره بعدي از بدو ورود من يعني از ارديبهشت 59 تا كنون بود، اداره اين دوران جريان و روندي بود كه تداوم آن مديون سياستگذاري و برنامهريزي مستمري بود كه اعمال شد.
وي با اشاره به سياستهاي كلي موسسه و روزنامه اطلاعات اظهار كرد: يكي از سياستگذاريها، رعايت منويات، فرامين و نظرات رهبران نظام بوده است كه در زمان حيات امام(ره) مربوط به ايشان بود و ايشان در حكم خود و نظارتهاي بعدي نيز توصيهها، تشويقها و تذكراتي در اين رابطه داشتند و پس از رحلت امام(ره) با تنفيذ مقام معظم رهبري، تاكنون زير نظر ايشان هستيم و سعي ميكنيم به منويات، نظرات و توصيههاي ايشان عمل كنيم.
وي، رعايت اخلاق و حفظ آبروي افراد را از مهمترين تاكيدات روزنامه متبوع خود برشمرد و تصريح كرد: آنچه براي ما اهميت داشته، حرمتگذاري، اعتدال، پرهيز از جنجال، پرهيز از گزافهگويي و پرهيز از دروغگويي بوده است و تا زماني كه اصالت و واقعيت يك امر اثبات نشود، به آن دامن نخواهيم زد. البته در ابتداي امر، از كمكهاي بزرگاني كه به آنها مراجعه ميكردم و به من مشاوره ميدادند و همچنين نيروهاي زبده و كارآمدي كه در اختيار ما قرار دادند، استفاده ميكردم كه بسيار كارساز بود.
دعايي افزود: من در ابتداي ورودم به موسسه اطلاعات با مرحوم شهيد بهشتي ،مقام معظم رهبري كه آن زمان مسوول سياسي دفتر حزب جمهوري اسلامي بودند، جناب آقاي هاشمي رفسنجاني و مرحوم شهيد باهنر و افراد ديگري در ارتباط بودم و از آنها ياري ميخواستم و مرحوم شهيد بهشتي نيروهايي را از روابط عمومي شوراي انقلاب و روزنامه جمهوري اسلامي كه مهندس موسوي سردبير آن بود، در اختيار ما قرار دادند و توصيههايي داشتند. در دوران انقلاب فرهنگي كه دانشگاهها تعطيل بود نيز نيروهايي از دانشگاهها به كمك ما آمدند و همچنين از كادر صادق، با تجربه و خيرخواهي كه در خود موسسه بودند بهترين بهره را گرفتيم و حتي از آموزشهاي آنها استفاده كرديم.
مديرمسوول روزنامه اطلاعات با بيان اينكه «راهنماييهاي ديگران و بهرهگيري از تجربيات افراد با تجربه بركات زيادي داشت» اظهار كرد: تداوم مشي متين، سالم، به دور از جنجال و البته تا حدي مقتدرانه، كه در اين روزنامه پيگيري شد، بركات زياد داشت از جمله پرورش كادر و نيروهايي بود كه در بسياري از روزنامههاي تازه تاسيس خود را نشان دادند و از تشكيل دهندگان اصلي بسياري از روزنامههاي نوپا شدند.
انتشار روزنامه اطلاعات هيچ توقفي نداشته استوي همچنين با بيان اينكه « انتشار روزنامه اطلاعات هيچ توقفي نداشته است» يادآور شد: جز در زماني كه همه نشريات و مطبوعات كشور اعتصاب كرده بودند، روزنامه اطلاعات در باقي زمانها به طور مستمر انتشار يافت و حتي در دورهاي تيراژهاي ميليوني را تجربه كرده است و اين مساله معروف است كه روزنامه و ويژهنامههاي اطلاعات به چندين چاپ ميرسيد و به سرعت هم ناياب ميشد، البته كم كم نشريات ديگري هم در كنار اطلاعات قرار گرفت، به طوري كه حزب جمهوري اسلامي ارگان خود را داشت، بنيصدر روزنامه انقلاب اسلامي را تاسيس كرد و روزنامههاي ديگري هم پا به عرصه وجود گذاشتند.
در زمان شاه براي انتقام از بنيانگذار موسسه اطلاعات، كيهان را پايهگذاري كردندوي در ادامه با اشاره به اينكه «نام دو روزنامه اطلاعات و كيهان معمولا در كنار يكديگر مطرح ميشود» درباره تاريخچه و روند طي شده در كيهان گفت: كيهان در مقطعي شايد پيشگامتر از اطلاعات بود، البته منهاي سابقه آن؛ چراكه اطلاعات بيش از بيست سال از كيهان بزرگتر است. در زمان شاه براي انتقام از مسعودي (بنيانگذار موسسه اطلاعات) و ايجاد يك خط جديد، كيهان را پايهگذاري كردند. بدين ترتيب مصباحزاده را انتخاب كردند، سرمايه در اختيار وي قرار دادند و با وي هماهنگ كردند كه با مشي متفاوت و جديدي يك موج نو به راه بيندازد و بدين ترتيب كيهان به عنوان رقيب اطلاعات در عرصه مطبوعات كشور عرضه شد.
مدير موسسه اطلاعات افزود: مصباحزاده با زيركي و زرنگي خاصي كه داشت، اينگونه وانمود ميكرد كه با جريان روشنفكري و مليگراي كشور همسو است و به همين دليل طيفي از جريانات ملي كشور، روزنامه اطلاعات را تحريم، و كيهان را به عنوان نشريه خود انتخاب ميكردند و به همين دليل كيهان در مقطعي از دوران پيش از انقلاب شايد از پيشگامي و موقعيت مطرحتري برخوردار شده بود، ولي پس از انقلاب هر دو روزنامه، ناگزير در يك مسير و راه جديد قرار گرفتند.
وي همچنين خاطرنشان كرد: البته عناصر فرصتطلب، وابسته و راديكال در هر دو روزنامه حضور داشتند و مشي و حركت هر دو روزنامه را به سمتي هدايت ميكردند كه البته كيهان پيش از اطلاعات مشمول تصفيه شد و جريانات اسلامي درون كيهان مقاومت و اعتصاب كردند و راه جديدي را پيش گرفتند و سرانجام وضعيت به نقطهاي رسيد كه ضرورت داشت، عاليترين مقام كشور در مورد اين دو موسسه بزرگ تصميم بگيرد.
ياران حضرت امام(ره) توقع داشتند حركت مطبوعات را جهت دهندوي در ادامه خاطرنشان كرد: مرحوم امام(ره) ابتدا آقاي دكتر يزدي را به عنوان سرپرست موسسه كيهان معرفي كردند. او عنصر توانمندي بود و سابقه كار فكري و فرهنگي زيادي داشت. سرپرست اتحاديه انجمنهاي اسلامي خارج از كشور بود و انسان با تجربه و مسلطي بود و انتخاب ايشان در وقت خود روزنامه كيهان را سامان داد.
دعايي با اشاره به كنار رفتن يزدي از موسسه كيهان، اظهاركرد: آن زمان وقايع سياسي مختلفي در كشور اتفاق ميافتاد، و ياران حضرت امام(ره) توقعاتي داشتند كه حركت مطبوعات را جهت دهند و در مواردي متوجه شدند، آنچه در كيهان ميگذرد، مطلوب نيست، در نتيجه پيشنهادهايي به آقاي دكتر يزدي داده شد، ولي شرايط به گونهاي پيش آمد كه ادامه همكاري در آن موسسه با ايشان مقدور نبود و ايشان جاي خود را به آقاي سيد محمد خاتمي داد.
مديرمسوول روزنامه اطلاعات تصريح كرد: اين مساله بدان معنا نبود كه در آن مقطع امام(ره) آقاي دكتر يزدي را حذف يا طرد كرده باشند؛ چراكه پس از آن هم امام(ره) ماموريتهايي را به او دادند و براي نمونه امام، ايشان را به عنوان مسوول تامالاختيار براي مذاكره با هموطنان سني اعزام كردند و آقاي دكتر يزدي هم در سيستان و بلوچستان با پيشواي روحاني وقت برادران اهل سنت ديدار و مذاكره كرده بود و به توافقاتي هم رسيدند كه بعدا در قانون اساسي هم اعمال شد و اين كار، عملا حل يك غائله بود و نشان دهنده اعتماد امام(ره) به ايشان.
تغييرات مديريتي در كيهان؛ خاتمي، شاهچراغي، اصغري و شريعتمداريوي ادامه داد: پس از آن، آقاي خاتمي به عنوان مدير موسسه كيهان انتخاب شد. ايشان انسان شايسته و وارستهاي بود كه سابقه حضور در مجامع فكري و فرهنگي خارج از كشور را داشتند و نماينده ايران در مركز اسلامي هامبورگ و سرپرست اين مركز بودند، به زيبايي آن مركز را اداره ميكردند . وي پس از انقلاب به ايران آمد و نماينده مجلس شد كه همزمان با نمايندگي مجلس در دوره اول ، براي سرپرستي كيهان انتخاب شد.
دعايي همچنين به دوره كوتاه حضور خود در موسسه كيهان اشاره كرد و افزود: زماني كه آقاي خاتمي به عنوان سرپرست كيهان انتخاب شد و امام حكم ايشان را دادند، در ايران نبود و به دليل ماموريتي كه از طرف شهيد رجايي داشت، در آلمان به سر ميبرد و به توصيه خود ايشان، اداره كيهان تا آمدن وي به من واگذار شد كه يكي دو ماه به طول انجاميد. در طول اين مدت تعدادي از نيروهاي توانمند و خوب اطلاعات را به آنجا برديم؛ چراكه پس از رفتن آقاي يزدي، دوستان وي هم به احترام وي از كيهان رفتند؛ بنابراين خلائي وجود داشت كه ما آن را با نيروهاي اطلاعات پر كرديم.
مديرمسوول روزنامه اطلاعات با اشاره به اينكه «كيهان هم مثل اطلاعات يك موسسه بزرگ بوده و اين دو به دوقلوهاي فرهنگي كشور معروف هستند.» افزود: آقاي خاتمي نيروهاي خوبي را براي موسسه كيهان انتخاب كرده بودند و همگي از طيف توانمند، سالم و نوجويي بودند كه آنجا را به خوبي اداره ميكردند، شهيد شاهچراغي كه از صميميترين يارانش بود به عنوان جانشين ايشان در آنجا انتخاب و منشاء تحولات خوبي شد و كيهان فرهنگي را به راه انداخته بود. پس از شهادت ايشان، آقاي اصغري به عنوان جانشين انتخاب شد و بعدا هم به پيشنهاد آقاي خاتمي، بنا شد مسوول كيهان از طرف مقام معظم رهبري انتخاب شود و بعد هم آقاي شريعتمداري منصوب شد كه تا امروز مسووليت اين موسسه و روزنامه را بر عهده دارد.
تغييرات مديريتي كيهان ناشي از تحولات خارج از كيهان بوددعايي با بيان اينكه «تغييرات مديريتي كيهان در طول سالهاي پس از انقلاب ناشي از تحولات خارج از كيهان بود» ابراز عقيده كرد: اگر كيهان در بدو امر مسوولي ميداشت كه ميتوانست تا الان دوام بياورد، چه بسا وضعيت كيهان متفاوت با امروز ميبود، البته نميخواهم بگويم آنچه الان وجود دارد، مطلوب نيست؛ چراكه نظام ناظر به آن چيزي است كه در آن موسسه ميگذرد و شايد بتوان گفت كه نظام ميخواهد دو شيوه را در دو نشريه متعلق به خود عرضه كند و اين پديده را در عمل محقق كند كه فراتر از يك طيف و جريان نگاه ميكند و نقطه نظرات مختلف را در درون خود دارد.
ممكن است نتوانسته باشيم عطش طيف كنجكاو و ماجراجوي جامعه را سيراب كنيممدير موسسه اطلاعات در ادامه، درباره تفاوت خط مشيهاي دو موسسه و روزنامه كيهان و اطلاعات، گفت: آنچه براي ما اهميت دارد، دفاع از خط مشي خود و وفاداري بر اصول و شيوههاي كاري خودمان است؛ چراكه از خط مشي و اصول خود ثمرات و بهرههاي زيادي گرفتهايم، هرچند به دليل دامن نزدن به بسياري از مسايل و حوادث داغ جامعه ممكن است از برخي حوادث عقب باشيم و نتوانسته باشيم عطش طيف كنجكاو و ماجراجوي جامعه را سيراب كنيم و چه بسا اين طيف از ما سرخورده باشند و بگويند كه ما ساكت، خنثي و بيتفاوت هستيم، ولي اين جريانات زودگذر است و سرانجام اين طيفها و اصولا فرجام تندروي، خوشايند و زيبا نيست.
وي با تاكيد بر اهميت رعايت اخلاق در مشي روزنامه اطلاعات اظهار كرد: زماني در يكي از نشريات نسبت به شخصيت و منش يكي از شخصيتهاي برجسته و ارجمند برخورد شده بود. آن شخصيت كسي بود كه در قبل از انقلاب مشمول بيمهريهاي رژيم گذشته بود و در جريان جشنهاي 2500 ساله از رژيم گذشته انتقاد و از جنايت شاهان ياد كرده بود، ولي در آن نشريه، شخصيت و منش وي ناديده گرفته شده بود و از او به عنوان كارگزار رژيم گذشته ياد شده بود و بدين ترتيب به حرمت او خدشه وارد كرده بودند، آن شخص هرچه تلاش كرد كه آن نشريه پاسخ وي را چاپ كند، اين اتفاق نيفتاد و وي خود را در معرض يك آسيب بزرگ ميديد.
وي ادامه داد: آن فرد به ما متوسل شد، ولي من نگران بودم كه درج پاسخ ايشان در روزنامه اطلاعات، موجب عكسالعمل مجدد آن نشريه شود و نزاع بالا بگيرد، من با سرپرست آن موسسه تماس گرفتم و خواستم اگر امكان دارد آن مطلب را منتشر كند، ولي او زير بار نرفت، سپس من از او خواستم كه در صورت درج مطلب در اطلاعات آنها عكسالعمل جديدي نشان ندهند و او هم پذيرفت و بدين ترتيب ما توانستيم در جهت جبران جفايي كه به يكي از شخصيتهاي بزرگ جامعه شده بود، گام برداريم، چون ما مشي و منشي را انتخاب كرديم كه نه تنها بزرگان و فرهيختگان اين كشور از ناحيه ما گزند و صدمهاي نميديدند، بلكه پناه آنها هم بودهايم و اين شيوه تا به امروز تداوم داشته است.
آنچه به آن ميباليم، توجه جامعه و رضايتمندي پاكان و نامآوران كشور استمدير مسوول روزنامه اطلاعات با بيان اينكه «آنچه در پرتو اين خط مشي و روش به آن ميباليم، توجه جامعه و رضايتمندي و شادماني طيف وسيعي از نيكان، پاكان و نامآوران كشور است» خاطرنشان كرد: وقتي به تيراژ، حوزه نفوذ و لطف و حرمت گذاري ديگران به خودمان نگاه ميكنيم، ثمره مشي و انتخاب راه خود را به خوبي درك ميكنيم.
وي با اشاره به اينكه «ما دستاوردهاي خوبي داشتهايم، به طوري كه در زمان جنگ نمونه آن را شاهد بوديم» يادآور شد: در زمان جنگ روزنامه رسالت تقريبا به عنوان ارگان اپوزسيون شكل گرفته بود و سياست آنها اين بود كه با حركتهاي اجرايي كشور و دولت برخورد داشته باشند و با توجه به اينكه در درون جبههها به آرامش و تمركز نياز بود، از توزيع اين قبيل نشريات كه بيانگر درگيري و انتقادات دروني نظام بود، جلوگيري ميشد.
دعايي افزود: در همان شرايط، ما ابتكاري داشتيم و دوستان ما به سراغ فرماندهان اصيل جنگ رفتند تا از رزمندگان رهنمود بگيرند. مرحوم خرازي به آنها گفته بود «شما اخبار جنگ را درشت مينويسيد، نه درست» به دنبال اين نشستها، ما نشريه «اطلاعات جبهه» را ساماندهي كرديم كه در واقع اقتباسي از سياستهاي نظامي صدام بود؛ چراكه او نشريهاي به اسم «قادسيه» براي جبهههاي خود منتشر ميكرد. بدين ترتيب ما هم «اطلاعات جبهه» را هر روز منتشر ميكرديم كه مطالبي مربوط به جبههها و اخبار آرامشبخش و اميدآفرين داشت تا ضمن آگاهي دهندگي، روحيه رزمندگان را هم تقويت كند.
روزنامه جمهوري اسلامي اصيلترين و پايدارترين نشريه متولد شده در دوران انقلاب استمدير موسسه اطلاعات در ادامه به انتشار روزنامه جمهوري اسلامي نيز اشاره كرد و گفت: روزنامه جمهوري اسلامي اصيلترين و پايدارترين نشريه متولد شده در دوران انقلاب است. با تاسيس حزب جمهوري اسلامي، ارگان اين حزب كه در وقت خود يك حركت بسيار اميدآفرين، سازنده و تعيين كننده، در كشوربود، بوجود آمد. اين روزنامه تا به امروز به كار خود ادامه داده و از ثبات مديريت برخوردار بوده است. آقاي مسيح مهاجري مديرمسوول اين روزنامه، يكي از ذخيرههاي فرهنگي، مطبوعاتي و حتي ايدئولوژيك كشور ماست و انساني فرهيخته، متدين و دانشمندي است كه در دوراني هم به عنوان فردي كه مراكز اسلامي را در خارج از كشور اداره كند، از او ياد ميشد و تا امروز به شايستگي روزنامه متبوع خود را اداره كرده است.
ميپذيريم كه در خط مشي نهايي خود، نوعي نزديكي به طيف اصلاحطلب داشتهايموي در ادامه گفتوگو با ايسنا به بحث جهتگيري سياسي روزنامه اطلاعات اشاره كرد و گفت: ما اين واقعيت را ميپذيريم كه در خط مشي و جهتگيري نهايي خود، نوعي نزديكي به طيف اصلاحطلب يا همان دوم خردادي داشتهايم، ولي اين مساله هيچگاه بدان معنا نبوده كه نسبت به جناح رقيب يا مخالف برخورد سلبي يا موضعگيري منفي داشته باشيم، يعني همين حرمتگذاري و نزاكت نسبت به گروههاي ديگر موجب نوعي حرمتگذاري به خط مشي ما شده است.
ماجراي دراختيار قرار دادن سالن جلسات موسسه به ستاد تبليغاتي يك كانديداوي همچنين با اشاره به در اختيار قرار دادن سالنهاي همايش و جلسات ساختمان موسسه اطلاعات به ستاد انتخاباتي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري اظهار كرد: زماني كه آقاي مهندس موسوي به عنوان يك كانديداي تاييد شده و رسمي در نظام مشخص شدند، نياز به جايي داشتند كه بتوانند جلسه و ملاقات داشته باشند و ما هم امكاناتي را در اختيار داشتيم. دوستان مرتبط با ايشان كه افراد وارسته و خوبي بودند به ما پيشنهاد دادند كه بخشي از اين فضا و امكانات را در اختيار آنها قرار دهيم و ما هم پذيرفتيم.
مدير موسسه اطلاعات ادامه داد: امروز هم ما آمادگي داريم كه طيفهاي سالم و تاييد شده نظام براي كنفرانسها و جلسات خود، سالنهاي ما را اجاره كنند، آن زمان نيز دوستان ستاد آقاي مهندس موسوي سالنهاي ما را اجاره كردند، البته خود ما هم علاقهمند به اين كار بوديم؛ چراكه ايشان از اولين كساني بود كه در زمان ورود من به موسسه اطلاعات، به پيشنهاد مرحوم شهيد بهشتي به ما مشورت ميداد و حتي جلسه بسيار تعيين كنندهاي با ما داشت و نيروهايي را به طور مشترك با مرحوم شهيد بهشتي در اختيار ما قرار دادند.
ميپذيرم كه احتياج به يك بازنگري داريم و كار ما نواقصي داردمدير مسوول روزنامه اطلاعات در ادامه گفتوگوي خود با ايسنا، درباره تفاوت قطع و شكل اين روزنامه با روزنامههاي جديد اظهار كرد: من ميپذيرم كه احتياج به يك بازنگري داريم و كار ما نواقصي دارد. يكي از خوشبختيهاي ما اين است كه بسياري از بزرگان و افراد صادق كشور كار ما را كاوش ميكنند و در اين كاوش، رهنمودهاي خوبي دريافت ميكنيم. در يكي از مناسبتها، يكي از شخصيتهاي قابل احترام در كنار اظهار لطف خود از ما به عنوان روزنامه «بيتنش و بيتپش» ياد كرده بود و اين نشان دهنده ايستايي و فاصله داشتن از يك حركت پوياست.
وي افزود: مدتي قبل در هشتاد و پنجمين سالگرد انتشار روزنامه اطلاعات، يك گرافيست و فردي كه در كار طراحي و صفحهبندي روزنامه تخصص دارد، در مطلبي در روزنامه شرق، ايرادات زيادي به ما گرفته بود و ما هم قبول داريم، ولي بخشي ازاين مساله به ماشينآلات مجموعه بر ميگردد. ماشينآلاتي را كه موسسه تهيه كرده بود، متناسب با قطع قديم روزنامهها بوده كه از پيشرفتهترين ماشينهاي چاپ در زمان خود بوده است.
وي بيان اينكه «براي قطع جديد روزنامهها نيز ماشينآلات مجهزي داريم» افزود: پايهگذار قطع جديد روزنامه در كشور، روزنامه همشهري بود كه آقاي كرباسچي و همكاران ايشان راهاندازي كردند. وقتي تصميم گرفتيم امكانات موسسه را بازسازي و تجديد كنيم، دو ماشين بزرگ چاپ را سفارش داديم كه از پيشرفتهترين و به روزترين دستگاهها بودند. يكي از دو دستگاه مربوط به چاپ كتاب و مجلات و ديگري براي چاپ روزنامههاست و ما اولين سفارش خودرا از همشهري گرفتيم.
بارها به فكر افتادهايم كه قطع روزنامه را عوض كنيممديرمسوول روزنامه اطلاعات با تاكيد بر اينكه «بارها به اين فكر افتادهايم كه قطع روزنامه را عوض كنيم» تصريح كرد: نكتهاي كه وجود دارد اين است كه تجربه ما ميگويد اتكا به يك ماشين آن هم براي يك موسسه بزرگ ريسك است؛ بنابراين وقتي ميتوانيم اين تصميم را عملي كنيم كه دو دستگاه از اين نوع جديد داشته باشيم. در ضمن همان يك دستگاه چاپ روزنامه قطع جديد هم مدام مشغول كار براي سفارشهاي بيروني است؛ چراكه به دليل بيمهريهاي مسوولان مساعدت كننده يارانههاي مطبوعات ناگزير هستيم خدمات چاپ را ارائه كنيم.
دعايي خاطرنشان كرد: اين برنامهريزي را داريم كه اگر در دوراني شكوفايي اقتصادي شد، توانمندي مالي بالايي پيدا كرديم و توانستيم صرفهجويي كنيم، ماشين چاپ ديگري نيز وارد كنيم تا بتوانيم قطع روزنامه را عوض كنيم و البته آن وقت بايد براي ماشين چاپ قديمي نيز كاري پيدا كنيم.
مثالي از يك بياخلاقي رسانهاي!وي در ادامه صحبتهاي خود وضعيت اخلاق در رسانههاي كشور را «تاسفبار» خواند و در بيان مثالي افزود: در يكي از ويژهنامههايي كه اخيرا منتشر شده بود، يك عنصر با سابقه به هر دليلي مصلحت ديده بود كه خاطرهاي را در رابطه با من از نجف و امام(ره) ذكر كند. اين يك واقعيت است كه من در مقطعي نسبت به سازمان مجاهدين اوليه ـ كه بنيانگذاران آن مرحوم حنيفنژاد و ديگران بودند ـ سمپات، ارتباط و همكاري داشته باشم و حتي در مقطعي عضو شدم. من نخستين كسي بودم كه آنها را با امام(ره) مرتبط كردم و از ايشان وقت گرفتم تا آن افراد خدمت امام(ره) برسند و مسايل و خط مشيهاي خود را در ميان بگذارند و امام(ره) هم با بزرگواري چند روز بهآنها وقت دادند و در نهايت ايشان نظر خاص خود را بيان كردند.
وي ادامه داد: در آن زمان من با اين سازمان مرتبط بودم و به دليل ناآشنايي فلسفي و علمي نسبت به مواضع عميق و بنيادهاي ريشهاي آنها، طبيعتا احساسي عمل كردم و با تصور اينكه اينها مشمول حمايت و تاييد بلندپايههايي مثل مرحوم طالقاني، مرحوم مطهري، مرحوم منتظري، آقاي هاشمي و بزرگاني از اين قبيل هستند، فكر ميكردم آنها اصيل هستند و ميتوان به آنها اعتنا كرد، ولي زماني كه متوجه شدم، متنبه شدم و رها كردم و حتي خاطرم هست كه پس از انقلاب انجمن اسلامي صداوسيما از من به عنوان فردي كه زماني با سازمان مرتبط بود، دعوت كرد و صحبتهاي من از راديو پخش و در روزنامههاي منتشر شد به گونهاي كه وقتي امام آن صحبتها را از راديو شنيدند، به نوعي تفقد و ابراز رضايتمندي كردند.
مدير موسسه اطلاعات افزود: شخصي كه در آن ويژه نامه مصاحبه كرده بود، حضور فكري آن ايام من كه هنوز سمپاتي داشتم و اصرار داشتم از امام(ره) تاييديه بگيرم را مطرح كرده بود، ولي بعد نميگويد كه چه اتفاقي افتاد و امام(ره) پس از جريانات انقلاب تصميم گرفتند من را به عنوان سفير به عراق بفرستند و بعد هم به عنوان نماينده خود، سرپرست يك موسسه عظيم مطبوعاتي تعيين كنند و همان امام تا پايان حيات خود مشي، حضور و راه من را در جريانات مختلف پذيرفته و تاييد كردند. متاسفانه آن شخص فقط بخش اول درباره يك فرد را تعريف كرده و به بخشهاي بعدي اشارهاي نكرد و همين امر مصداق يك نوع بداخلاقي است. چنين كاري مثل اين است كه بگوييم فلان فرد جوان، در دوران طفوليتش، قنداق خود را خراب ميكرده است!
وضعيت رسانههاي كشور را از نظر رعايت اخلاق، مناسب نميبينمدعايي با تاكيد دوباره بر اينكه «در مجموع وضعيت رسانههاي كشور را از نظر رعايت اخلاق، مناسب نميبينم» تصريح كرد: متاسفانه حتي رهنمود، فرمايشات و تذكرات جدي رهبري هم در برخي رسانهها ناديده گرفته ميشود، فرمايشات ايشان در 14 خرداد امسال بسيار تعيين كننده بود. ايشان تذكر دادند وقتي اتهام كسي ثابت نشده يا وقتي كسي با شما مخالف است، ولي اصول و قانون اساسي را قبول دارد و به نظام وفادار است، آبرويش نرود، به او اهانت نشود و له نشود.
كساني كه به راحتي نسبت جاسوسي به افراد ميدهند چگونه ميخواهند جواب خدا را بدهند؟وي يادآور شد: مقام معظم رهبري متذكر شدند كه حتي نام متهمي كه محكوم ميشود، ذكر نشود تا بستگان او آسيب نبينند، ولي متاسفانه اين مساله رعايت نميشود و به راحتي نسبت جاسوسي و وابستگي به افراد ميدهند و خيلي راحت ميگويند فلاني از خارج پول گرفته است، من نميدانم اينها چگونه ميخواهند جواب خدا را بدهند؟
مديرمسوول روزنامه اطلاعات همچنين، مجال نداشتن رسانهها براي حضور مستمر و با قدمت، پايين بودن تيراژهاي انتشار و انحصاري بودن برخي آگهيهاي تبليغاتي سازمانها براي رسانههاي دولتي را از جمله مشكلات موجود در فضاي رسانهاي كشور برشمرد و اظهار كرد: وجود اين مشكلات بيانگر فاصله ما از هدف اصلي و ايدهآل است.
متاسفانه هنوز با شرايط ايدهآل فاصله معناداري داريمدعايي در عين حال تصريح كرد: البته شرايطي كه الان بر معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد حاكم است بسيار متفاوت از آن چيزي است كه يكسال قبل حاكم بود و تذكرات كمتر و سماحت بيشتر شده است، ولي متاسفانه هنوز با شرايط ايدهآل فاصله معناداري داريم.
وي در ادامه با اشاره به وضعيت سياسي كشور در ماههاي منتهي به انتخابات آتي مجلس و پيشبيني خود از اين فضا گفت: من جزو هيچ طيف و گروهي نيستم و به همين دليل از تصميمات دروني تشكل ها و جريانات اطلاعي ندارم و آنچه ميبينم، از ناحيه اظهارات رسمي آنهاست.
وي با بيان اينكه «وقتي امام(ره) امر كردند كه مسووليت روزنامه را به عهده بگيرم، تاكيد كردند كه بيطرف باشيم» يادآور شد: من پيش از انتصابم عضو حزب جمهوري اسلامي و جزو اولين افرادي بودم كه در كانون توحيد عضو شدم و پس از انتصاب در موسسه اطلاعات، عضويت خود را در حزب تعليق كردم. من همچنين در سال 58 عضو جامعه روحانيت مبارز بودم و بعد كه مجمع روحانيون مبارز تشكيل شد نام من را غيابي در هيات موسس گذاشتند و در چنين شرايطي ديدم كه اگر در جامعه روحانيت بمانم، دوستان جامعه روحانيت گروه خوني من را از طيف ديگر ميدانند و بدين ترتيب چند ماهي در جلسات مجمع شركت ميكردم.
دعايي ادامه داد: بعد از مدتي به دلايلي از عضويت در تشكلها منصرف شدم و تصميم گرفتم به جلسات نروم، البته تا چند وقت همچنان براي جلسات به من خبر ميدادند، ولي من شركت نميكردم، ولي جنجال نكردم. الان هم همين طور است و با وجود اينكه ممكن است با يك جريان، همخواني فكري و بنيادي داشته باشم، ولي اين به معناي عضويت، همسويي و همراهي تشكيلاتي با آنها نيست.
استقبال از حرفهاي اميدواركننده، انتقاد از حرفهاي متاثركنندهمدير موسسه اطلاعات در پايان با اشاره به فضاي سياسي كنوني و برخي اظهارنظرهاي شخصيتهاي مختلف درباره حضور اصلاحطلبان در انتخابات نيز اظهار كرد: گاهي حرفهاي زيبايي زده ميشود، مثلا آقاي كدخدايي گفتند عدم رسميت مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب هنوز به ما ابلاغ نشده است يا آقاي لاريجاني (رييس مجلس) و آقاي مطهري اظهارات خوبي مطرح ميكنند كه انسان اميدوار ميشود، ولي در عوض، گاهي نسبتها، تهمتها و خشونتهايي نسبت به عناصر سرشناس اين جريان (طيف اصلاحطلب) مطرح ميشود كه انسان متاثر ميشود و انسان باور نميكند كه فضايي فراهم شود تا اين افراد بتوانند عكسي را در كنار يكديگر بر روي ديوار بچسبانند.