وطن امروز: مرد تبهکار با شگرد عجیبی به کمین زنان مسافر نشست تا به زورگیریهای سیاه دست بزند. هیچکس نمیدانست شماره پلاکی که مینویسد با چسبانده شدن آدامس از سوی راننده شیطانصفت همه را گمراه خواهد کرد.
ساعت 7 غروب اول خردادماه سال جاری بود که زن 40سالهای در بلوار کشاورز سوار خودروی پژوی مرد جوان شد. این زن میخواست به اسلامشهر برود و مرد راننده پذیرفت وی را برساند، در مسیر رفتارهای مرد جوان مرموز به نظر میرسید تا اینکه وقتی به اسلامشهر نزدیک شد، به سمت خیابان خلوتی رفت و در حالی که هوا کاملا تاریک شده بود مرد راننده به سمت زن برگشت و از او خواست تا گوشی موبایلش را در اختیار وی قرار دهد.
زن مسافر که وحشتزده شده بود، گوشی تلفن همراهش را در اختیار او قرار داد و وی شروع به تماشای کلیپهای موبایل کرد. سپس چاقویی زیر گلوی زن جوان گذاشت تا او را تسلیم خواسته شوم خود کند.
زن جوان به گریه افتاد و التماسکنان از مرد راننده خواست تا اجازه دهد او از خودرو پیاده شود. مرد راننده اینبار از زن جوان خواست جواهراتش را در اختیارش قرار دهد تا او را رها کند و گوشی موبایلش را برگرداند.
زن مسافر انگشتر، گوشواره و گردنبندش را به مرد راننده داد و او به جای برگرداندن گوشی موبایل، در خودرو را باز کرد و زن جوان را در تاریکی شب کنار خیابان رها کرد و رفت.
24 ساعت بعد زن جوان به کلانتری 148 انقلاب رفت و نزد سروان رضایی، افسر تجسس به طرح شکایت پرداخت و گفت: روز گذشته در خیابان بلوار کشاورز منتظر تاکسی بودم که راننده یک پژو جلوی پایم توقف کرد. به او گفتم مسیرم اسلامشهر است و او گفت که همان مسیر را میرود.
وی افزود: من هم سوار خودرويش شدم. در بین راه مرد راننده سر صحبت را باز کرد و از خانوادهاش و مشکلاتی که با همسرش دارد برای من تعریف کرد. میگفت با همسرش اختلافات شدیدی دارد و میخواهند از یکدیگر جدا شوند. خیابانها خیلی شلوغ بود و 2 ساعتی طول کشید تا به اسلامشهر رسیدیم.
در یکی از فرعیهای خلوت بود که مرد راننده از من خواست گوشی موبایلم را در اختیارش قرار دهم تا با همسرش تماس بگیرد. من هم گوشی موبایلم را به او دادم که ناگهان وی شروع به بازرسی فیلمهای گوشیام کرد و به تماشای آنها نشست. عصبانی شدم و به او تذکر دادم که فیلمهایم شخصی هستند اما حاضر نشد گوشی موبایلم را برگرداند.
وی ادامه داد: در یک لحظه ناگهان چاقویی زیر گلویم گذاشت و میخواست مرا مورد آزار و اذیت قرار دهد اما وقتی التماسهای مرا دید رهایم کرد و گفت که هر چه طلا دارم در اختیار او قرار دهم تا گوشیام را برگرداند. من هم ناچار شدم جواهراتم را در اختیار او قرار دهم.
همان موقع با لگدی مرا از خودرویش پیاده کرد و در یک چشم بر هم زدن پا به فرار گذاشت.میخواستم پلاک خودرویش را یادداشت کنم اما با چسباندن آدامسی به شماره پلاکش آن را مخدوش کرده بود و من فقط توانستم 2 شماره آخر را یادداشت کنم.
پس از اعلام شکایت این زن 40 ساله تیمی از ماموران کلانتری انقلاب با دریافت دستور قضایی از سوی بازپرس دادسرای ناحیه 6 تهران و سرهنگ شمس، رئیس کلانتری ماموریت یافتند با دستگیری متهم راز این پرونده را افشا کنند. در نخستین قدم، تیم تحقیق از زن جوان خواستند با شماره تلفن همراهش تماس بگیرد و به بهانه اینکه میتواند مشکلات خانوادگیاش را حل کند او را به محل قرار صوری بکشاند.
4 خردادماه سالجاری بود که مرد زورگیر در محل قرار با زن جوان حاضر شد و هرگز تصور نمیکرد در محاصره ماموران پلیس گرفتار شود. مرد زورگیر به نام «امیررضا» وقتی تحت بازجویی قرار گرفت خود را بیگناه دانست اما وقتی مالباخته در کلانتری حاضر شد و پلیس پلاک مخدوش شده او را نشان داد چارهای جز اقرار به زورگیری ندید.
وی گفت: آن روز در خیابانها پرسه میزدم که برای تفریح و سرگرمی تصمیم گرفتم روی شماره پلاک خودرويم آدامس بچسبانم تا شناسایی نشوم. بعد از آن زن جوان را تحت عنوان مسافر سوار خودرويم کرده و او را به اسلامشهر بردم؛ نمیدانم چهطور شد که به سرم زد تا با تهدید چاقو دست به زورگیری بزنم. این متهم پس از اقرار به زورگیری سیاه، گوشی موبایل و گوشوارههای مالباخته را به او بازگرداند و با توجه به مرموز بودن رفتارهایش برای بازجویی و تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران آگاهی قرار گرفت تا زوایای پنهان پرونده آشکار شود.