جام جم: زني در دادگاه خانواده گفت: بيش از 15 سال از شوهرم متنفر بوده و همواره در كنارش به زندگي ادامه داده ام؛ اما ديگر نميتوانم با او زندگي كنم و خواهان جدايي هستم.
اين زن در دادگاه خانواده درخواست طلاق خود را به قاضي شعبه ارائه كرد و افزود: 15 سال پيش با همسرم ازدواج كردم و اكنون يك فرزند 14 ساله دارم. از همان ابتدا با اجبار پدر و مادرم راضي به اين ازدواج شدم؛ زيرا از شوهرم بشدت متنفر بودم و هستم، اما اين باور غلط پدر و مادرم كه اعتقاد داشتند علاقه بعد از ازدواج به وجود ميآيد، آنها من را مجبور كردند تا ازدواج كنم.
وي مدعي شد: بعد از گذشت 15 سال از زندگيمان، ذرهاي به همسرم علاقه پيدا نكردهام و اگر تاكنون براي طلاق اقدام نكردهام، فقط به اين دليل بود كه شايد روزي به او علاقهمند شوم؛ اما هرگز اين مساله براي من اتفاق نيفتاد.
اين زن جوان با ابراز ناراحتي اضافه كرد: من هم در زندگي حق انتخاب داشتم و در اين سالها واقعا عذاب كشيدم؛ زيرا با نهايت تنفر از او 15 سال در كنارش به زندگي ادامه دادم. ولي ديگر نميتوانم به اين زندگي كه هيچگونه علاقهاي در آن وجود ندارد، ادامه دهم. اكنون فرزندم 14 سال دارد و ميتواند مرا درك كند.
شوهر اين زن كه در دادگاه حضور داشت، با بيان اينكه من به همسرم علاقه دارم و در اين سالها سعي كردم همانگونه كه او ميخواهد رفتار كنم، گفت: من از ابتدا ميدانستم همسرم نسبت به من بيعلاقه است؛ اما از 3 سال پيش احساس تنفرش را خيلي راحت بيان ميكند. من در اين سالها سعي كردم او را به زندگي كردن با خود علاقهمند كنم؛ اما موفق نشدم.
اين مرد افزود: اكنون بعد از 15 سال، من هم نميتوانم به اين زندگي ادامه دهم؛ زيرا از رفتارهاي او خسته شدهام. من قبل از ازدواج نميدانستم كه خانواده همسرم او را مجبور به ازدواج با من كردهاند وگرنه، نه زندگي خود را تباه ميكردم نه زندگي همسرم را. اكنون نيز به اين جدايي راضي هستم.
زن در ادامه اظهارات شوهرش عنوان كرد: من نيز خواهان صدور هرچه سريعتر راي دادگاه هستم؛ زيرا واقعا زندگي كردن برايم دشوار شده است. مقصر شرايط امروز من، پدر و مادرم هستند كه با ناآگاهي خود، زندگي مرا خراب كردند. قاضي بعد از شنيدن اظهارات زوجين، حكم طلاق را صادر كرد.