شرق: در پروندهای كه در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران رسيدگي شد، مردي كه متهم است زن معتادش را كشته، پاي ميز محاكمه رفت.
در اين پرونده نيز روشن نماينده دادستان تهران كيفرخواست را براي قضات خواند و گفت: محتويات پرونده، نشان ميدهد مريم زن 25 ساله توسط شوهرش جواد كشته شده است.
ضربه كشنده يا چاقو، وارد بدن مقتول شد و مريم بعد از دو روز خونريزي به كما رفت و بعد هم جانش را از دست داد. بنابراين به عنوان نماينده دادستان تهران درخواست صدور حكم قانوني را دارم. سپس اوليايدم مريم براي دامادشان درخواست صدور حكم قصاص كردند.
همچنين ياورزاده وكيل اوليايدم به قضات گفت: مريم و جواد هر دو معتاد بودند و اين موضوع بر كسي پوشيده نيست، اما روز حادثه آنها با هم درگير شدند و مريم كه از سوي شوهرش تحت فشار بود از مردم كمك خواست و همسايهها فرياد او را شنيدند. جواد مدعي است مريم خودزني كرده اما كسي كه خودزني كند، فرياد كمك سر نميدهد. ضمن اينكه ضربه چاقو آنقدر عميق وارد شده كه نهتنها عضلات سفت شكمي را پاره بلكه معده را از جلو و پشت سوراخ كرده است در حاليكه اگر فردي خودزني كند فرد، ضربه را به صورت اريب وارد ميكند و زخم ايجاد شده سطحي خواهد بود. در ادامه متهم در جايگاه حاضر شد وگفت: اتهام قتل را قبول ندارم. من و مريم چندسال بود كه با هم ازدواج كرده بوديم. مريم قبل از ازدواج با من هم معتاد بود البته من خودم هم همين مشكل را داشتم اما اعتياد همسرم شديدتر بود. من، زنم و پدرزنم با هم مينشستيم و كراك ميكشيديم. اين اواخر مصرف مواد من و مريم بالا رفته بود و زندگي نكبتباري داشتيم.
مريم به حرفم گوش نميكرد. تصميم گرفتيم كراك را ترك و سالم زندگي كنيم. براي ترك اعتياد دارو خريديم. هر دو در خانه بوديم و حال بدي داشتيم، روز دوم ترك مريم خمار و بدحال شد. با اينكه داروهاي زيادي خورده بود اما خمارياش شديد بود، وسايل استعمال مواد را به خانه خواهر مريم برده بوديم تا در دسترس نباشد و بتوانيم ترك كنيم.
روز دوم وقتي مريم نتوانست تحمل كند. بلند شد تا به خانه خواهرش برود. لباس خانه تنش بود و با همان ميخواست بيرون برود. من مانعش شدم. فرياد ميزد و ميگفت ميخواهد برود. اجازه ندادم. مادرم هم به كمكم آمد، اما نتوانستيم جلو مريم را بگيريم. او عادت داشت هر وقت كه خلاف ميلش عمل ميكردم فرياد ميزد و با جيغ و داد حرفش را به كرسي مينشاند.
متهم ادامه داد: هر طور بود جلو مريم را گرفتم بعد خواهرش رسيد و همسرم را كه جلو در ايستاده بود دوباره به خانه برگردانديم. مريم سابقه خودزني داشت. او در آن لحظه ناگهان از دست مادرم و خواهرش فرار كرد. من فهميدم ميخواهد كاري دست خودش بدهد.
چاقو را برداشت و جلو شكمش گرفت گفت اگر نگذاري بروم خودم را ميزنم. چند خط روي بدن خودش كشيد اما خوني نيامد. بالاخره او را آرام كرديم و يكي از همسايهها به او سرم زد و مريم بعد از خوردن دارو خوابيد.
من خودم هم روز دوم تركم بود خيلي بدحال بودم، بعد از اين ماجرا خوابيدم. فرداي آن روز مادرم صبحانه درست كرد. مريم هم بيدار شد و صبحانه خورديم و دوباره خوابيديم.
جواد ادامهداد: صبح روز بعد، دوباره مادرم براي سركشي آمد. اين بار هرچه مريم را صدا كرديم بيدار نشد. من اصلا متوجه نشدم او زخم عميقي برداشته است و حتي خودش هم متوجه نشده بود. او بيهوش بود. باجناقم مريم را به بيمارستان برد و پزشكان گفتند او فوت شده است. بنا بر اين گزارش، بعد از دفاعيات متهم و وكيلمدافعش هيات قضات براي صدور رأي دادگاه وارد شور شدند.