در چند كيلومتري شهر آبپخش روستاي متروكهاي به نام بنك محمد عبداله وجود دارد كه به دليل عدم امكانات، سال گذشته تمامي ساكنين آن كوچ كرده و تنها يك خانواده در اين روستا زندگي ميكند.
به گزارش «بوشهرنيوز»، در حالي كه تنها در چند صد متري اين روستا آسفالت و در 4 كيلومتري آن نيز خط آبرساني وجود دارد اما اين روستا از داشتن امكانات اوليهاي همچون آب، برق، تلفن و گاز محروم است.
ننه ليلا، نام زن سالخوردهاي است كه علي رغم گرفتاريها و مشكلات فراوانش با آغوشي باز از خبرنگاران «بوشهرنيوز» استقبال كرده و مشكلاتش را با حوصله فراوان بازگو كرد.
وي كه از ناملايمات و گرفتاريهاي روزگار بسيار گلايه مند بود، از مسئولين استان خواست در مقابل فشارها و سختيهاي زندگي به آنها كمك كنند.
مصاحبه خبرنگار «بوشهرنيوز» با اين زن سالخورده را در ذيل ميخوانيد:
ننه، از زندگيتان بگوييد؟زندگي در اينجا هر چه بگوييد سخت است. نه آب داريم، نه برق، نه تلفن و نه گاز. هيچ چيز نداريم.
پس در گرماي تابستان و سرماي زمستان چگونه زندگي ميكنيد؟براي مقابله با گرماي تابستان يك موتور برق بنزيني داريم چون كولر ما با اين موتور برق كار ميكند.
موتور برق را خودتان خريداري كرديد؟بله. خودمان آن را خريديم ولي هزينه آن بسيار بالاست. الان ماهي 400 هزار تومان پول بنزين براي آن ميدهيم. مجبوريم تمام درآمدمان را براي پول بنزين آن هزينه كنيم.
مگر درآمد شما از چه راهي است؟درآمدمان از گله داري است. البته چند سال اخير كه خشكسالي و قحطي بود متأسفانه هيچ ارگاني هيچ كمكي به ما نكرد.
مگر تحت پوشش كميته امداد و يا بهزيستي نيستيد؟خير. هيچ كس هيچ كمكي به ما نميكند.
چند خانوار در اين روستا زندگي ميكنند؟فقط خانواده ما.
چرا؟همه به شهر كوچ كردند. اگر آب و برق ميآمد هيچ كس اينجا را ترك نميكرد. در گذشته تمام اهالي منطقه در همينجا زندگي ميكردند ولي به دليل نبود امكانات كم كم از اينجا رفتند.
ما يك موتور برقي داشتيم به قدري كه بچمون گرمش نشه، بقيه هيچ چيز نداشتند، فرار كردند و رفتند.
ماهي 400 هزارتومان پول بنزين ميدهيم. مجبوريم همه درآمد را پول بنزين بدهيم. الان كارت سوخت داريم، در دو هفته تمام ميشود و بنزين آزاد ميزنيم. از كارت سوخت موتورها استفاده ميكنيم. گازوييل ميزديم ارزان تر بود.
زمستان چكار ميكنيد؟در سرماي زمستان نفت داريم. نفت هم كوپني شده و ماهي 60 ليتر به ما ميدهند. امروز هم همسرم رفته براي ما نفت بياورد. آب شيرين كه نداريم و از آب چاه استفاده ميكنيم، آب انبار. براي گوسفندها نيز از آب چاه استفاده ميكنيم. تابستان مشكل داريم، الان آب باران است ولي در تابستان آب خريداري ميكنيم.
زندگي چگونه است؟زندگي سخت است، هر چه بگوييد سخت است.
چند فرزند داريد؟4 پسر و 3 دختر دارم. دو تا از پسرها زن گرفتند و در آبپخش هستند. دخترهايم هم ازدواج كردند و رفتند.
همسرتان چطور؟ در قيد حيات هستند؟شوهرم در قيد حيات است. يكي از بچهها هم دانشگاه است.
درآمدتان به جز گله داري از چيست؟منبع درآمدمان فقط از گله داري است. مردم از ما ميخرند.
چرا از كميته امداد يا بهزيستي كمك نميگيريد؟تا حالا كميته امداد و بهزيستي طرف ما نيامدند. ما هم نرفتيم از ارگانها كمك بگيريم. شوهرم نرفته.
رونق اينجا در گذشته چطور بوده؟قديم خيلي خانوار بودند اما سال گذشته 8 خانوار بودند كه رفتند. الان ما تنها هستيم. اگر شب كسي مريض شود زنگ ميزنيم تا ماشين بيايد و ما را به درمانگاه برساند.
مسئولين تا به حال به سراغ شما آمدند؟تا حالا مسئولين هيچ كمكي به ما نكردند. سال قحطي داشتيم، بي آبي داشتيم، بي علفي بود، هيچ كمكي نكردند. ما چقدر نامه نوشتيم براي آب و برق و هيچ كمكي نكردند. فرمانداري و همه جا رفتيم. حتي نامه براي رييس جمهور هم فرستاديم. برگشت نامه هم آمد ولي هيچ اقدامي براي ما نكردند. براي آب و برق هم نامه داديم.
اينقدر دويديم براي آب كه تا حالا به ما ندادند. از لوله اصلي آب تا اينجا 4 كيلومتر است. براي ما نكشيدند، براي دشتي و بناري كشيدند ولي براي ما نكشيدند.
همه آب دارند ولي ما نداريم. تابستان آمدند، متراژ كردند، خودشان گفتند 4 كيلومتر است و براي ما هيچ كاري نكردند. قول دادند و نياوردند. هم براي آب و هم برق. تا اين اندازه گفتند پيمانكار هم گرفتيم ولي هيچ كاري نكردند.
ننه، نان هم درست ميكنيد؟بله. آرد را كيسهاي 20 تا 25 هزار تومان ميخريم و نان درست ميكنيم.
براي خودتان يا براي فروش؟براي خودمان درست ميكنيم.
لوازم و مايحتاج زندگي را از كجا تهيه ميكنيد؟مابقي غذاها را از آبپخش ميخريم و ميآوريم و اينجا درست ميكنيم. برنج، نفت، بنزين همه چيز را باباي بچهها از آنجا ميآورد.
بچهها به شما سر نميزنند؟چرا، سر ميزنند.
دلت ميخواست الان داخل شهر خانه داشتي؟دلم ميخواهد ولي چه كار كنم. اگر جور شود دلم ميخواهد ولي نميتوانيم خانه بخريم. حيوانها را بفروشيم يك حياط كوچك هم برايمان نميشود، ديگر چه چيزي بايد بخوريم. خانه نداريم. 60 رأس حيوان داريم. قبلا خيلي داشتيم ولي چون نميتوانستيم نگهداري كنيم كمش كرديم. چند روز پيش چهار تاش مردند. از باران اولي سرپناه نداشتند، باران بود و آنها هم لاغر بودند و مردند. باراني كه زد نتوانستيم از پس آنها برآييم و مردند.
در منطقه گرگ هم وجود دارد؟گرگ هم هست ولي برخورد نكرديم. هميشه ميآيد.
چه انتظاري از مسئولين داريد؟از مسئولين ميخواهم كمك كنند، كمك نميكنند، اگر بكنند كه ما همه چيز ميخواهيم.
اگر مسئولين مشكل شما را حل كنند، همينجا ميمانيد و يا بازهم دوست داريد به شهر برويد؟اگر آب و برق گيرمان بيايد كه بتوانيم حيوانات را به بيرون ببريم همينجا ميمانيم. كمكمان كنند. با موتور ميرويم به شهر و برمي گرديم.
گفتني است زماني كه عكاس «بوشهرنيوز» از بالاي پشت بام منزل ننه ليلا در حال گرفتن عكس از روستا بود، به دليل سست بودن پشت بام، سقف منزل آنان سوراخ شده و عكاس به درون يكي از اتاقها سقوط كرد.
البته پس از اطمينان از احوال عكاس، خبرنگار «بوشهرنيوز» از همان نقطه عكس گرفته كه ديدن آن خالي از لطف نيست! البته براي مسئولين!