مامور پليس كه در يك درگيري خونين جوان مورد علاقه همسرش را به قتل رسانده بود در دفاعياتش ادعا كرد مقتول بر اثر ضربات او به قتل نرسيده است.
به گزارش شرق، متهم كه سعيد نام دارد ادعا كرد وقتي با مقتول روبهرو شد او را با زنجير و پنجهبوكس زد و هيچ ضربهاي به سر وي نزده است.
در ابتداي جلسه محاكمه كه ديروز در شعبه 79 دادگاه كيفرياستان تهران برگزار شد روشن نماينده دادستان، كيفرخواست را خواند و گفت: ماموران پليس در تاريخ 26 تير سال 87 در جريان قتل جواني به نام نيما در بازارچهاي در كرج قرار گرفتند. زماني كه پليس در محل حاضر شد مشخص شد اين جوان درجا جان باخته است.
شاهدان گفتند نيما با مرد جوان ديگري درگير شد و آن مرد آنقدر نيما را زد كه او جان داد. تحقيقات پليس ادامه داشت تا اينكه سعيد خود را معرفي كرد و گفت ضارب نيماست. سعيد بعد از اينكه به رابطه پنهاني همسرش با نيما پي برد با نيما قرار گذاشت و او را به قتل رساند.
نماينده دادستان در ادامه درخواست صدور حكم قانوني كرد و سپس اوليايدم مقتول در جايگاه حاضر و خواستار صدور حكم قصاص شدند.
پدر مقتول گفت: پسرم با زني رابطه برقرار كرده بود. او نميدانست اين زن شوهر دارد. او گفته بود، ميخواهد با پسر من ازدواج كند. بعد از قتل نيما بود كه متوجه شدم آن زن شوهر دارد. سپس متهم در جايگاه حاضر شد. او گفت: مدتي بود كه متوجه شده بودم همسرم تلفنها و پيامكهاي مشكوك دارد اما هربار كه از او توضيح ميخواستم جواب درستي نميداد تا اينكه تصميم گرفتم پرينت تلفن همسرم را بگيرم. با اين كار شكي كه نسبت به او داشتم به يقين تبديل شد. شب كه به خانه رفتم دوباره متوجه شدم همسرم تلفن مشكوكي دارد. او جلو من با تلفن صحبت نميكرد. دو بار تلفنش زنگ زد و جواب نداد. چند پيامك برايش آمد باز هم جواب نداد، خواستم گوشي را بگيرم و ببينم چه كسي به زنم زنگ ميزند كه او مقاومت كرد و پيامكها و شمارهها را حذف كرد. من گوشي را از او گرفتم و سر اين موضوع دعوا كرديم. زنم قهر كرد و به خانه پدرش رفت. يك ساعتي گذشت. دوباره پيامكي به شماره همسرم آمد. شماره ناشناسي نوشته بود كه چرا جواب پيامكهايم را نميدهي. فهميدم همان شخصي است كه همسرم با او ارتباط دارد. من هم با شماره همسرم جواب دادم، نميتوانم حرف بزنم. دوباره جواب آمد ميخواهي گريه كنم. ديگر برايم روشن شده بود كسي كه به زنم پيامك ميدهد يك پسر است. يك ساعت بعد دوباره زنگ زد. گوشي را روشن كردم اما حرف نزدم پسر جوان قطع كرد. دوباره پيامك داد كه فردا در ميدان آزادگان منتظرم. من هم جواب دادم ميآيم. متهم به قتل ادامه داد: صبح كه داشتم سركار ميرفتم يك پنجه بوكس با خودم برداشتم تا اگر درگيري ايجاد شد، بتوانم از خودم دفاع كنم اما بعد پشيمان شدم و سر قرار نرفتم. دوباره پيامك داد كه چرا نيامدي، گفتم با خواهرم در ميانجاده هستم. گفت مقابل باشگاه انقلاب بيا. از باشگاه انقلاب تا ميانجاده راهي نبود. قبول كردم اما از آنجايي كه باشگاه انقلاب خلوت است، گفتم در بازار ميبينمت. بعد به سمت بازار حركت كردم. وقتي به محل رسيدم چون همديگر را نديده بوديم او را نشناختم. دوباره پشيمان شدم و زنجير موتورم را باز كردم كه حركت كنم و بروم يكدفعه متوجه دو جواني شدم كه پشت سر من داشتند با هم حرف ميزدند. يكي از آنها گفت كارت تلفن داري بهش زنگ بزنم. توجهم به كيوسك تلفن جلب شد. او شماره همسر من را گرفت و تلفن زنگ خورد. پسر جوان برگشت و من را نگاه كرد. او هم فهميد تلفن همسرم در دست من است. نگاهم كرد و گفت اشتباه فكر ميكني. بعد فرار كرد من هم دنبالش دويدم در حاليكه زنجیر موتور هم با من بود. بيرون بازار او را گرفتم و با پنجهبوكس به كتفش ضربهاي زدم. من را هل داد تا دوباره فرار كند اما اينبار با زنجير او را زدم. زمين خورد و از پشت سرش به پله شكستهاي كه آنجا بود برخورد كرد و صداي مهيبي داد. متهم ادامه داد: من مامور پليس هستم و موارد مزاحمتهاي تلفني را چندين بار پيگيري كرده بودم و به اين جوان هم به چشم يك مزاحم نگاه ميكردم و به غرورم برخورده بود كه با همسرم رابطه برقرار كرده بود. حتي وقتي صداي سرش را شنيدم، فهميدم مرده است چون در صحنههاي قتل هم حاضر شده بودم اما مرتب به خودم دلداري ميدادم او زنده است. من نميخواستم او را بكشم، اگر ميخواستم اين كار را بكنم در جاي شلوغ قرار نميگذاشتم. من هميشه مسلح هستم آن روز حتي سلاحم را نبردم كه دست به كار خطرناكي نزنم. متهم در پاسخ به ادعاي شاهدان كه گفته بودند او به سر مقتول ضربه زده است، گفت: من اصلا به سرش ضربه نزدم و ضرباتي كه وارد كردم به كمر و كتفش بود. قسم ميخورم قصد كشتن او را نداشتم. فقط خواستم عصبانيتم را نشان دهم.
بنا بر اين گزارش بعد از دفاعيات متهم و وكيل مدافعش هيات قضات براي صدور راي دادگاه وارد شور شدند.
سایت تابناک از انتشار نظرات حاوی توهین و افترا و نوشته شده با حروف لاتین (فینگیلیش) معذور است.