نزاعي كودكانه جان پسري 17ساله را گرفت و نوجواني 16ساله را نيز با حكم مرگ مواجه كرد. اين درگيري سال گذشته رخ داد و روز گذشته متهم با حضور در دادگاه كيفري استان البرز در حاليكه اشك ميريخت بارها تكرار كرد كه هرگز نميخواست دوستش را به قتل برساند و زمان حادثه متوجه اعمالش نبود.
به گزارش شرق ماموران پليس كرج نخستين روز تير سال گذشته وقتي از وقوع نزاعي مرگبار در اطراف ماهدشت باخبر شدند به آنجا رفتند و جنازه پسر نوجواني را ديدند كه غرق در خون بود، بررسي صحنه جرم هنوز به پايان نرسيده بود كه مردي نزد ماموران رفت و گفت قتل را برادر او انجام داده است. به اين ترتيب گره پرونده باز و مشخص شد امير در پي دعوا با دوستش محسن او را با ضربه كارد از پا درآورده است. امير در بازجوييها جزييات حادثه را شرح داد و به بازسازي صحنه قتل پرداخت. پس از آن پرونده با صدور كيفرخواست در اختيار قضات شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز قرار گرفت. در اين جلسه كه ديروز برگزار شد، ابتدا نماينده دادستان اعلام كرد از نظر دادسرا جرم امير در قتل عمدي محرز است سپس اوليايدم قرباني در جايگاه ايستادند و گفتند خواستار قصاص متهم هستند. مادر مقتول گفت: «محسن تنها پسر من بود و از زمان اين حادثه آرام نگرفتهام و شب و روز در غم از دست دادن او گريه ميكنم. من حاضر به گذشت نيستم. امير بايد مجازات شود تا خانوادهاش حال من را درك كنند.»
متهم به قتل 16ساله نفر بعدي بود كه اجازه صحبت را دريافت كرد. او ضمن اعتراف به قتل در حاليكه اشك ميريخت، گفت: «محسن دوست من بود و نميخواستم او را بكشم. چند روز قبل از آن ماجرا من موتوسيكلت خريده و از اين موضوع خيلي خوشحال بودم و براي خودم در محل پرسه ميزدم كه محسن سراغم آمد و از من خواست اجازه دهم سوار موتورم شود. من مخالفت كردم و اصرارهايش هم نتوانست مرا قانع كند همين مساله باعث شد كدورتي بين ما به وجود بيايد. از آن به بعد هر وقت محسن را ميديدم با كنايه حرف ميزد و فهميدم هنوز از ماجراي موتور ناراحت است.» امير ادامه داد: «يك روز قبل از حادثه وقتي محسن را در كنار بقيه بچهها ديدم جلو رفتم اما او مرا تحقير كرد و برايم خط و نشان كشيد. من همان روز چاقويي را برداشتم و زير صندلي موتورم گذاشتم تا اگر محسن خواست با من دعوا كند از خودم دفاع كنم. روز بعد تصميم گرفتم هر طور شده با محسن آشتي كنم. او دوست من بود و با هم به يك باشگاه كشتي ميرفتيم براي همين نميخواستم از دستم ناراحت باشد. با او تماس گرفتم و قرار گذاشتم، وقتي دنبالش رفتم او را سوار موتور كردم و به او گفتم بابت رفتارم عذر ميخواهم ولي او برايم خط و نشان كشيد. وقتي به محل خلوتي رسيديم از موتور پياده شديم و او گلويم را چسبيد. من باز هم عذرخواهي كردم ولي رهايم نميكرد. دو نفري به موتور خورديم و موتور روي زمين افتاد در همين موقع چاقو از زير صندلي بيرون آمد در حاليكه زمين خورده بودم چشمام به چاقو افتاد. آن را برداشتم و ضربهاي به محسن زدم. او ناگهان دستش را روي سينهاش گرفت و عقبعقب رفت. من بلند شدم و ضربه دوم را زدم. محسن به زمين خورد آن لحظه بود كه تازه متوجه شدم چه كردهام.»
متهم درباره اينكه چرا ضربه دوم را به مقتول وارد كرد، گفت: «تمام اين اتفاق در پنج ثانيه رخ داد و من اصلا متوجه نبودم چه ميكنم. وقتي به خودم آمدم سر جاده دويدم و سعي كردم جلوي ماشينها را بگيرم تا كمك كنند محسن را به بيمارستان برسانم ولي هيچكس نگه نداشت براي همين به برادرم تلفن زدم و ماجرا را تعريف كردم.» امير در ادامه گفت: «من از كاري كه كردهام شرمگين و پشيمان هستم و شبانهروز در زندان گريه ميكنم و مرتب از خودم ميپرسم چرا من بايد دوستم را بكشم و به اين مصيبت گرفتار شوم.» متهم بعد از اتمام دفاعياتش در حاليكه همچنان اشك ميريخت به پاي اوليايدم مقتول افتاد و از آنان درخواست بخشش كرد ولي آنها حاضر به گذشت نشدند. بنا بر اين گزارش بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات وارد شور شدند و امير را در اتهام قتل عمدي گناهكار شناختند و او را به قصاص محكوم كردند.