پارك علم و فناوري پرديس به اعتقاد گردانندگانش نمونه و الگويي براي ساير پاركهاي علم و فناوري كشور است؛ اين پارك زماني تاسيس شد كه در اين زمينه تجربهاي در كشور وجود نداشت، راهاندازي شركتهاي دانشبنيان ريسك بالايي داشت و سرمايهگذاري بزرگي را ميطلبيد.
به گفته مهدي صفارينيا در حال حاضر بزرگترين رقم سرمايهگذاري بخش خصوصي فعال در حوزه دانشبنيان مربوط به پارك فناوري پرديس است و اين پارك به قطب فناوري منطقه تبديل شده است.
به اعتقاد رييس پارك فناوري پرديس، همه اينها به توجه ويژه شركتهاي دانشبنيان، فناوران، نخبگان و دانشمندان داخلي و خارجي به پارك منجر شده و يك همافزايي مثبت را فراهم كرده است.
به طوري كه بسياري از دانشجويان بعد از بازديد از پارك، اميد تازهاي براي فعاليت و كار در كشور پيدا ميكنند و برخي متخصصان مهاجرت كرده، علاقهمند به حضور مجدد در كشور شدهاند.
همچنين بسياري از كشورها علاقهمند به استفاده از تجربيات پارك فناوري پرديس در ايجاد پارك فناوري در كشورشان هستند كه نمونه چنين استقبالي را ميتوان امضاي تفاهمنامه مشاوره براي راهاندازي پارك دردو كشور و درخواستهاي مشابه چند كشور ديگر دانست.
استقبال از پارك فناوري پرديس در حالي است كه تجربه جهاني حاكي از موفقيت پاركهاي فناوري در جذب و نگهداشت محققان است و در ايران نيز حضور حدود 3000 شركت در پاركها و مراكز رشد فناوري، نشان از توجه محققان و متخصصان به اين گونه مراكز دارد، اما اين كه چنين مراكزي در مجموع چقدر توانستهاند به چرخه علم تا عمل يا به عبارتي تبديل ايده تا محصول كمك كنند و از همه مهمتر چقدر به اهداف اوليه شكلگيري خود نزديك شدهاند و چگونه قرار است به افق چشماندازي كه براي آنها ديده شده برسند، پرسشهايي بود كه به بهانه آنها به سراغ مهندس مهدي صفارينيا، رئيس پارك فناوري پرديس رفتيم.
فلسفه وجودي پاركهاي علم و فناوري چيست؟ و ايران از چه زماني به اين قافله پيوست؟
موضوع اشتغال فارغالتحصيلان دانشگاهي و ايجاد شرايطي از سوي دانشگاه براي تسهيل كارآفريني و ايجاد درآمد براي دانشگاه از محل تحقيقات، تقريبا 60 سال پيش در دانشگاه استنفورد، مطرح شد. در آن زمان زميني در كنار دانشگاه در نظر گرفته شد تا فارغالتحصيلاني كه تمايل به ايجاد شركتهاي تحقيقاتي و مهندسي دارند، بتوانند با شرايط ويژه در آن استقرار يابند.
بتدريج و با افزايش تعداد شركتها در اين محوطه، اثرات مثبت جانبي اين تمركز همچون همكاري و همافزايي ميان اين شركتها نيز آشكار شد و ادبياتي به نام پارك فناوري (Technology Park) ايجاد شد. البته موضوع نيازها و تقاضاهاي دولتي براي خريد فناوري نيز اين روند را تسريع كرد.
دليل نامگذاري پارك هم آن بود كه اين محيط فضاي مفرح و مناسبي براي كار متخصصان و نخبگان فراهم ميكرد و رويكرد اصلي آن نيز توسعه فناوري بود. با بروز هرچه بيشتر اثرات اين پارك كه بعدها به دره سيليكون شهرت يافت، ساير كشورها نيز به الگوبرداري از آن پرداختند؛ به نحوي كه اكنون در جهان بيش از 2000 پارك فناوري ايجاد شده است.
در ايران نيز از انتهاي دهه 60 موضوع شهركهاي علمي مورد توجه قرار گرفت ولي رونق اصلي ايجاد پاركهاي علمي و فناوري به ابتداي دهه 80 برميگردد. پارك فناوري پرديس و شهرك علمي و تحقيقاتي اصفهان ازجمله نخستين پروژهها در ايران بودند. از سال 1382 و با تغييرنام مراكز استاني سازمان پژوهشهاي علمي و صنعتي ايران به پارك علم و فناوري، تعداد اين پاركها در استانهاي كشور بسرعت افزايش يافت؛ به گونهاي كه در حال حاضر بيش از 30 مجوز پارك فناوري و بيش از 100 مركز رشد فناوري در كشور صادر شده است. اين پاركها در ابعاد مختلفي مشغول به فعاليت هستند كه مهمترين بخش آن مراكز رشد فناوري است.
همان طور كه شما هم اشاره كرديد در مدت كوتاهي اين همه پارك و مركز رشد در كشور تاسيس شده است، اما با توجه به نقشي كه اين مراكز ميتوانند در پيشرفت جامعه ايفا كنند آيا اهميت پاركها در اسناد بالادستي كشور بخوبي ديده شده است؟
پاركها به عنوان حلقه واسط دانشگاه و صنعت، يكي از اجزاي اصلي نظام ملي نوآوري هر كشور هستند كه داراي تاثيري بسزا بر توسعه فناوري است. پاركها با تقويت و توانمندسازي شركتهايي كه در حوزه فناوري پيشرفته كار ميكنند و از طريق ايجاد بستر اشتغال متخصصان، روند توسعه و پيشرفت فناوري و اقتصاد دانشبنيان كشور را تسريع كرده و بعلاوه در جلوگيري از فرار مغزها نقشي بسزا ايفا ميكنند. در كشور ما با توجه به نو بودن موضوع پاركهاي فناوري، هنوز بسترهاي قانوني مورد نياز آنها بصورت كامل فراهم نشده است. ليكن تعريف مزيتهاي مناسب در قوانين برنامه چهارم و پنجم توسعه و همچنين تدوين قانون حمايت از شركتهاي دانشبنيان ازجمله اقداماتي بوده كه در اين حوزه انجام شده است. باتوجه به تاثيرگذاري اين نهاد در توسعه علمي و فناوري كشور و زايش و موفقيت هرچه بيشتر شركتهاي دانشبنيان، ضروري است توجه بيشتري به پاركهاي فناوري جهت نقشآفريني هرچه بيشتر صورت پذيرد.
شرايط لازم ورود به پارك چه مواردي هستند؟ آيا يك فرد غير دانشجو كه طرحي در دست دارد ميتواند براي ورود به پارك اقدام كند؟
در فرآيند تجاريسازي، موضوع حمايت از طرحها و ايدههاي جديد افراد و شركتهاي نوپا به عهده مراكز رشد فناوري است و مرحله دوم كه حضور شركتهاي دانشبنيان در بازارهاي منطقهاي و جهاني است به عهده پاركهاي فناوري است. پاركهاي فناوري پذيراي اشخاص حقوقي يعني شركتهاي فناور و دانشبنيان هستند.
در پذيرش اين شركتها، عواملي همچون توانمندي فناوري و برنامههاي شركت در جهت توسعه و توليد فناوريهاي جديد مورد ارزيابي قرار ميگيرند. ليكن در عموم پاركهاي فناوري كشور، مراكز رشد فناوري نيز ايجاد شدهاند كه وظيفه آنها حمايت از نخبگان جواني است كه ايدههاي مناسبي را در حوزه فناوري دارند و اين موضوع به دانشجويان يا فارغالتحصيلان دانشگاهي محدود نميشود. در مراكز رشد طرحهاي كارآفرينان اعم از دانشگاهي و غيردانشگاهي بررسي علمي و اقتصادي شده و ميزان موفقيت آنها و تيم مديريتي مجري بررسي ميشود و در صورتي كه شرايط لازم را دارا باشد، فرد ميتواند در مركز رشد مستقر شده و ايده خود را كامل نمايد. البته در نهايت تا شش ماه بايد فرد طرح خود را در قالب ثبت يك شركت دنبال كرده و تا سه سال ميتواند از حمايتهاي مركز رشد استفاده كند.
چه ايدههايي بيشتر مورد حمايت پارك قرار ميگيرند؟
همان طور كه اشاره كردم، موضوع ايده، موضوع فعاليت مراكز رشد است نه پاركهاي فناوري. در پاركهاي فناوري شركت توانمندي خود را براي عضويت بايد قبلا اثبات كرده باشد و براي توسعه محصولات جديد بايد برنامه ارائه دهد، اما در پذيرش ايدهها در مراكز رشد، يا عضويت در پاركهاي فناوري، رويكرد اصلي بر بررسي طرح تجاري و توجيه اقتصادي و فني ايده و بازار آينده آن قرار دارد. ضمن آن كه هر پارك يا مركز رشد حوزههاي فناوري خاصي را در رويكردهاي خود دارد كه از طرحهاي ارائه شده در آن حوزهها حمايت خواهد كرد. در پارك فناوري پرديس حوزههايي همچون فناوري اطلاعات و ارتباطات، تجهيزات پزشكي، فناوري زيستي، مكانيك و اتوماسيون و فناوري نانو داراي اولويت هستند.
پاركهاي علم و فناوري با هدف بسترسازي فرهنگ نوآوري و رفعكننده خلأ بين مراكز علمي ـ تحقيقاتي تاسيس شدند. به همين دليل هم پارك علم و فناوري، واسطهاي براي توليد علم و ثروت و جايي براي همافزايي صنعت و دانشگاه مطرح ميشود، اما با توجه به مشكل طولاني ميان صنعت و دانشگاه و شكاف عميقي كه ميان اين دو بخش بزرگ كشور وجود دارد، فكر ميكنيد پاركها چقدر توانستهاند به اهداف اوليه شكلگيري خودشان نزديك شوند؟
پاركها در واقع بخشي از نظام ملي نوآوري هستند كه البته يكي از نقشهاي آنها تقويت ارتباط ميان دانشگاه و صنعت از طريق كمك به تجاريسازي ايدهها و نوآوريهاست. بيشتر شركتهاي مستقر در پاركهاي فناوري را فارغالتحصيلان دانشگاهي تشكيل دادهاند و در بسياري از شركتهاي مستقر در پاركها، نقش هيات علمي دانشگاهها پررنگ است.
از طرفي تقريبا هر پارك فناوري يك همكار و موسس دانشگاهي دارد و به لحاظ موقعيت نيز در نزديكي يك دانشگاه قرار داشته و پاركها از امكانات دانشگاه استفاده ميكنند. همه اينها نشان ميدهد بيشترين ارتباط در نهادهاي اجرايي كشور بين پاركهاي فناوري و دانشگاههاست. البته ارتباط با صنايع هم براي پاركها مهم است كه بايد بيشتر به آن توجه شود. براي مثال تعداد بسيار زياد نوآوريهايي كه از دانشگاه بيرون آمده و در شركتهاي عضو پارك به مرحله توليد و درآمدزايي رسيدهاند، نشاندهنده نقش ويژه پارك فناوري پرديس در اين حوزه است.
از سوي ديگر، بر اساس آمار قطعي موجود، در حال حاضر اعضاي هيات علمي دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي در نقش مديرعامل و اعضاي هيات مديره بيش از 60 درصد شركتهاي عضو پارك حضور دارند و اين حضور موجب انتقال بسياري از پروژههاي دانشگاهي به داخل پارك براي تجاريسازي شده است. موضوع ديگر تعداد پروژههاي مشترك بين شركتها و دانشگاههاست كه عدد قابل توجهي است. همچنين ما در پارك فناوري پرديس از كارآموزي و تعريف پروژههاي تحقيقاتي كارشناسي ارشد و دكتري بين شركتها و دانشجويان حمايت ميكنيم. اقدام بسيار مهم ديگر پارك در اين حوزه، راهاندازي شبكه فن بازار ملي ايران بوده است. اين شبكه كه به عنوان مركز تبادل فناوري كشور عمل ميكند، وظيفه دارد تا رابطه تجاري مناسب ميان نوآوران و مراكز صنعتي و به بيان ديگر ميان صنعت و دانشگاه را برقرار كند. در حال حاضر بانك اطلاعاتي فنبازار ملي ايران با بيش از 6000 ركورد فناوري، بزرگترين مرجع فناوري كشور است.
شما در جايي اشاره كردهايد كميت پاركها در حال حاضر در حد ايدهآل است و براي موفقيت پاركها بايد روي كيفيت تمركز كنيم، اما براي افزايش كيفيت پاركها چه راهكارهايي وجود دارد؟
پاسخ به اين سوال شايد خود به مصاحبهاي مجزا نياز داشته باشد. ليكن در كلامي مختصر ميتوان عواملي را براي افزايش كيفيت پاركها اظهار كرد. تيم مديريتي متخصص و زبده، تعريف خدمات پاركها براساس نياز شركتها، تخصيص بودجه با توجه به خروجيها و دستاوردهاي پارك، تعيين معيارهاي مناسب براي پذيرش شركتها ازجمله مواردي است كه به رشد كيفي پاركها كمك خواهد كرد. موضوع بازاريابي محصولات توليدي در پاركها، صادرات محصولات دانشبنيان پاركها، تعريف ارتباط رسمي و فعالتر بين پاركها و دانشگاهها، درگير شدن بيشتر صنايع بزرگ و شركتهاي سرمايهگذاري در برنامههاي پاركها و در نهايت تكميل زنجيره تجاريسازي در پاركها ازجمله موضوعاتي است كه به كيفيت عملكرد پاركها برميگردد. از طرفي همه پاركهاي فناوري در يك سطح نيستند و انتظار نميرود همه شبيه هم باشند. لذا نبايد نگاه يكسان در تخصيص بودجه و امكانات داشت و انتظار خروجي يكسان هم از همه داشت. ما در كشور بجز مراكز رشد و پاركهاي فناوري نيازمند تعريف نهاد جديد حدفاصل اين دو هستيم. برخي مراكز رشد و پاركهاي فناوري كشور نه شبيه مركز رشد هستند و نه شبيه پارك بلكه حدفاصل اين دو هستند. لذا بايد روي اين موضوع كار دقيقتري انجام شود. به لحاظ كميت ديگر مجال جديد براي تعريف پارك در كشور نداريم ولي در حوزه مراكز رشد به نظرم براي شهرهاي پرظرفيت ميتوان مركز رشد تعريف كرد.
شايد پارك فناوري پرديس تا حدودي در افزايش كيفيت كاري خود موفق عمل كرده و به همين دليل هم به عنوان بهشت فناوري منطقه ياد شده است، اما چه ويژگيهايي اين پارك را از پاركها و مراكز رشد ديگر كشور متمايز ميكند؟
يك موضوع به سطح علمي و فناوري موسسات و شركتهاي عضو پارك برميگردد. حضور شركتهاي توانمند و داراي پتانسيل بالا در حوزه فناوري يكي از ويژگيهاي خاص اين مجموعه است. نكته دوم خروجيهاي اين شركتهاست كه بخش مهمي از توليدات فناوري كشور زاييده پارك فناوري پرديس است كه كشور را از وابستگي دهها محصول پيشرفته به خارج بينياز كرده است. اين در حالي است كه بزرگترين رقم سرمايهگذاري بخش خصوصي فعال در حوزه دانشبنيان مربوط به پارك فناوري پرديس است كه اين پارك را به قطب فناوري منطقه تبديل كرده است.
همه اينها به توجه ويژه شركتهاي دانشبنيان، فناوران، نخبگان و دانشمندان داخلي و خارجي به پارك منجر شده و يك همافزايي مثبت را فراهم كرده است. بسياري از دانشجويان بعد از بازديد از پارك فناوري پرديس، اميد تازهاي براي فعاليت و كار در كشور پيدا ميكنند و برخي متخصصان مهاجرت كرده، علاقهمند به حضور مجدد در كشور شدهاند كه الان ما ميزبان آنها هستيم. همچنين بسياري از كشورها علاقهمند به استفاده از تجربيات پارك فناوري پرديس در ايجاد پارك فناوري در كشورشان هستند كه الان با دو كشور تفاهمنامه مشاوره راهاندازي پارك داريم و چند كشور جديد نيز درخواستهاي مشابهي دارند.
شما معتقديد استقرار در پاركهاي علم و فناوري استقرار در لبه فناوري است كه اين مزيت بزرگي براي يك محقق است و محققان حضور در پاركهاي علم و فناوري را ترجيح ميدهند. آيا وجود پاركها توانسته از خروج نخبگان جلوگيري كند؟
براي يك نفر محقق، بهترين مكان براي كار دانشگاه و مركز پژوهشي است يا كار در يك شركت با فناوري پيشرفته. شركت ميتواند يك شركت بزرگ باشد يا يك شركت كوچك كه فرد محقق خودش ايجاد كرده است. در بسياري از كشورهاي پيشرفته حدود 15 درصد فارغالتحصيلان دانشگاهي جذب دانشگاه ميشوند و حدود 65 درصد جذب شركتها ميشوند لذا بهترين گزينه براي اشتغال متخصصان شركتهاي دانشبنيان هستند كه ميتواند هم به لحاظ علمي و فناوري و هم بهلحاظ مالي و رواني آنها را اقناع كند. تجربه جهاني حاكي از موفقيت پاركهاي فناوري در جذب و نگهداشت محققان است و در ايران نيز حضور حدود 3000 شركت در پاركها و مراكز رشد فناوري، نشان از توجه محققان و متخصصان به اينگونه مراكز دارد.
ليكن عوامل و شرايط بسياري در تصميم يك نخبه براي خروج از كشور و مهاجرت نقش دارند كه عوامل فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، تاثيرات رسانهاي و... از جمله مهمترين آنها هستند لذا تنها نبايد از پاركهاي فناوري انتظار داشته باشيم كه مانع خروج نخبگان شوند.
درست است، اما به نظر شما به عنوان مدير يكي از مراكزي كه با نخبگان و استعدادهاي برتر سر و كار داريد براي اين كه از خروج نخبگان يا فرار مغزها جلوگيري كنيم چه راهكارهايي وجود دارد؟
اين موضوع نيازمند يك آسيبشناسي جدي است كه در آن بايد به تجربيات ساير كشورها توجه شود. توجه جدي به موضوع اشتغال نخبگان و استفاده بهينه از ظرفيتهاي آنها نكته مهمي است. يك نخبه در هرم نيازهاي مازلو در ردههاي بالايي قرار ميگيرد كه حس احترام و كاميابي و احساس موفقيت ميتواند نهايت رضايت را براي او به ارمغان آورد. (مازلو نيازهاي اساسي انسان را در يك هرم جاي داده است كه داراي پنج طبقه است. طبقات پايينتر هرم نيازهاي حياتيتر و سادهتر و طبقات بالاتر نيازهاي پيچيدهتر ولي كمتر حياتي را نشان ميدهند. نيازهاي طبقههاي بالاتر فقط وقتي مورد توجه فرد قرار ميگيرند كه نيازهاي طبقههاي پايينتر برطرف شده باشند. هر گاه فردي به طبقه بالاتر حركت كرد، نيازهاي طبقه پايينتر چندان مورد توجه اصلي او نخواهد بود. اگر هم به صورت موردي به يك نياز در طبقههاي پايينتر احتياج پيدا كند به صورت موقتي اولويت آن نياز را بالا ميبرد ولي هرگز به صورت دائمي به طبقه پايينتر باز نميگردد.)
لذا قرار دادن يك نخبه در موقعيتي كه بتواند خروجيهاي ملموس كار خود را به بهترين نحو مشاهده كند و احساس مفيد بودن براي محيط و جامعه را داشته باشد، از جمله اقدامات اساسي در اين حوزه است؛ هرچند خود اين موضوع، الزامات و پيشنيازهايي دارد كه بايد با استفاده از خروجيهاي آسيبشناسي به آن رسيد.
شما و ديگر مديران پاركها و مراكز رشد در حالي از موفقيت و دستاوردهاي اين مراكز ميگوييد كه بخش بزرگي از فارغالتحصيلان و نخبگان دانشگاهي كه در پاركها و مراكز رشد وارد شدهاند معتقدند اين مراكز آن طور كه بايد در كار خود موفق نبودهاند. حتي عدهاي از آنها ميگويند اگر در اين مراكز نبودند بهتر ميتوانستند پيشرفت كنند. آنها معتقدند اين مراكز، مجموعههايي بدون برنامه هستند و چندي پيش از نمايندگان واحدهاي مستقر در اين مراكز شنيديم كه هيچ فرقي بين كسي كه در مركز رشد قرار دارد و كسي كه خودش در يك شركت خصوصي در حال فعاليت است، وجود ندارد. چه مشكلاتي در پاركها و مراكز رشد باعث ايجاد چنين حسي در اعضاي آن شده است؟
من تاكنون چنين موضوعي را نشنيدهام، چون در بدترين حالت فرد ميتواند با خروج از مركز رشد باعث پيشرفت خود شود نه آن كه پارك يا مركز رشد را مقصر بداند. ولي با فرض صحت گفته شما، نميتوان رضايت همه مخاطبان يك موضوع را جلب كرد. طبيعتا پاركها و مراكز رشد با محدوديتهاي زيادي در داخل خود و همچنين در تعامل با مجموعههاي بيروني روبهرو هستند.
در اين شرايط است كه مثلا يك پارك نميتواند نياز همه شركتهاي خود به تسهيلات مالي را به بهترين نحو فراهم كند يا بر اثر كمبود فضا نتواند فضاهاي كاري مناسب را براي شركتهاي خود ايجاد كند، اما بايد توجه داشت كه تجربه مراكز رشد و پاركهاي فناوري در ايران تجربه جديدي است و لذا عملكردها، لزوما همگي مثبت نيست. بنده هم اعتقاد دارم برخي مراكز رشد و پاركها به وظيفه ذاتي خود بخوبي عمل نميكنند و بايد روي كيفيت بيشتر كار كنند و مواظب باشند صرفا تبديل به يك مجتمع استيجاري شركتها نشوند.
لذا اين كه در كشور برخي پاركها و مراكز رشد با خروجي مورد انتظار فاصله دارند، موضوع بعيدي نيست.
يكي از معيارهاي موفقيت افزايش آمارهاي خروجي است. آيا روند پژوهشها و ثبت جهاني آنها در كشور ما طي چند سال اخير با وجود فعاليت پاركهاي علم و فناوري و بنياد نخبگان و مراكز رشد، افزايش داشته است؟ كيفيت اختراعات و ايدهها چطور؟ آيا وجود اين مراكز به افزايش كيفيت اختراعات منجر شده است؟
ثبت پژوهشها عموما به مقالات علمي و فعاليتهاي دانشگاهي مرتبط است و پاركهاي فناوري در اين زمينه نقش چنداني ندارند. ليكن به نظرم با توجه به خدماتي كه پاركها به شركتهاي خود ارائه ميدهند و مشاورههايي كه به آنها در بحث حقوقي داده ميشود، كيفيت و كميت اختراعات ثبت شده افزايش داشته است.
تا اينجا درباره فرصتها و امكاناتي كه پاركها در اختيار افراد صاحب ايده قرار ميدهند گفتيد و شنيديم، اما به اعتقاد شما پاركها و مراكز رشد در حال حاضر با چه چالشهايي روبهرو هستند؟
چالشهاي بودجهاي و ضعف قوانين و حمايتها در عملكرد پاركها مهم است ولي موضوع مهم ديگر اين است كه بتوانيم درخصوص بازار شركتهاي دانشبنيان راهكار بدهيم. اگر شركتها درآمد نداشته باشند ديگر پارك نميتواند اهداف و وظايف خود را دنبال كند.
موفقيت پارك به موفقيت شركتهاي عضو برميگردد كه در اين خصوص بايد برنامه داشته باشيم. اين يكي از ضعفهاي بزرگ پاركهاست كه كمتر به آن توجه ميشود. پارك وظيفه خدمترساني به شركتها براي موفقيت آنها را به عهده دارد و نبايد رويكرد بروكراتيك داشته باشد. لذا بايد زنجيره تجاري سازي در پاركها تعريف و ايجاد شود و براي هر شركتي برنامه ارتقا تعريف كنيم.
چالش ديگر اين است كه به تجربه پاركهاي موفق كمتر بها داده ميشود و براي برنامههاي جديد از آنها استفاده حداكثري نميشود. همچنين موضوع سرمايهگذاري دولت بايد مورد توجه جدي قرار گيرد. باوجود سرمايهگذاري ده برابري بخش خصوصي نسبت به دولت در پارك فناوري پرديس كه از عدد 2500 ميليارد ريال گذشته است، ما در تامين برخي زيرساختهايي كه دولت مكلف به تامين آنهاست عقب هستيم. لذا اينگونه موضوعات بايد مورد توجه قرار گيرد تا در آينده با پروژههاي نيمه تمام يا بعضا شكستخورده روبهرو نشويم و انگيزه محققان براي فعاليت از دست نرود.
هماكنون وضع تحقيق و پژوهش را در كشور چگونه ارزيابي ميكنيد؟ به اعتقاد شما برآيند كلي تلاشهايي كه در دانشگاهها، پاركها، مراكز رشد و... انجام ميشود در نهايت چقدر ميتواند ما را به افق و چشماندازهاي مورد نظر برساند؟
آمارهاي جهاني نشاندهنده رشد بسيار عالي پژوهش و توليد علم در ايران است و بر اساس آمارهاي رسمي جهاني، ايران تا سال 2018 ميلادي به رتبه چهارم توليد علم جهاني خواهد رسيد و حتي كشوري چون آلمان را هم پشت سر خواهد گذاشت. موضوع مهم ديگر اين است كه نتايج اين پژوهشها به مرحله تجاريسازي و درآمدزايي برسد.
اگر قرار باشد نتيجه پژوهشها در قفسههاي دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي بايگاني شوند و خاك بخورند، هزينههايي انجام دادهايم كه از آن عايدي نداشتهايم. لذا موضوع بسيار مهم در شرايط فعلي كشور، وجود يك اهتمام ملي براي توسعه تجاريسازي نتايج تحقيقات است كه نقشآفريني جدي همه نهادهاي كشور و تسهيل توليد و توسعه فناوري و بخصوص انتهاي زنجيره تجاريسازي كه بازار است، ميطلبد.
دولت بايد بهصورت جدي در بخش بازار محصولات دانشبنيان ورود داشته باشد و تسهيلگري لازم را براي ورود اين محصولات به بازار انجام دهد. بازار، سازمانها و شركتهاي دولتي خود پتانسيل بزرگي است كه ميتواند موتور بخش قابلتوجهي از شركتهاي دانشبنيان را روشن كند. اگر ما بهصورت جدي به بازار شركتهاي دانشبنيان توجه كنيم، شركتها بخش قابل توجهي از مشكلاتشان را حل خواهند كرد.
منبع: جام جم