کمدین شماره یک سالهای نه چندان دور تلویزیون، پس از تجربه نافرجام سریال «قهوه تلخ»، درصدد ساخت سریال تازهای برآمده که این بار هم تهیهکنندگی و هم کارگردانیاش را بر عهده دارد و بدین سبب از طرفدارانش خواسته به وی اعتماد کنند و با خرید مجموعه تازه اعتمادشان بازسازی شود؛ اما چه تضمینی هست، اتفاقی که درباره قهوه تلخ رخ داد، این بار درباره سریال تازه تکرار نشود و اصولاً مردم تا کجا به واسطه محبوبیت مدیری، حاضر به هزینه برای خرید سریالهایش خواهند شد؟
به گزارش «تابناک»، همین چند سال پیش بود که مهران مدیری، بیستمین مرد بانفوذ ایران از سوی مجله «نیوزویک» برگزیده شد؛ این نفوذ و قدرت که در سال ۲۰۰۹ مورد تأکید نیوزویک قرار گرفت، نه به واسطه جایگاه سیاسی که به واسطه پایگاه اجتماعی و میزان نفوذ مدیری در لایههای اجتماعی بود. به قول خودش بیست سال سریالهای تلویزیونی کمدی ساخته و این مجموعهها که دیگر کارگردان ـ بازیگرهای رقیب نیز تلاش کردند به آن نزدیک شوند، هیچگاه رقیب جدی نیافت. ماندگاری مجموعههای کمدی تا آن اندازه بود که برخی کلیدواژهها را وارد ادبیات معاصر کرد و این واژهها هنوز کارکردشان را دارند.
شاید همین میزان تأثیرگذاری و محبوبیتش بسنده میکرد تا وقتی عوامل سریال «قهوه تلخ» با شبکه سوم صداوسیما برای پخش این مجموعه به توافق مالی نرسند، این سریال برخلاف دیگر سریالهای شبکه خانگی به یک تجربه شکست خورده مبدل نشود. کاراکتر مدیری به عنوان کارگردان و بازیگر به قدر کفایت برای مخاطب جذاب بود و مردمی که خاطرات خوشی با این کارگردان داشتند، بدون توجه به حضور برادران آقاگلیان در نقش تهیه کننده، به مدیری اعتماد کردند و نه تنها سری قهوه تلخ را کپی نکردند که به درخواست مدیری حتی نسخههای اصل را به دیگران نیز برای دیدن ندادند تا بیشترین سقف فروش ممکن برای این مجموعه ثبت شود.
طبیعتاً این رکورد فروش انتظار میرفت با عمل به تعهدات طرف مقابل همراه شود، اما نه هدایای وعده داده شده به خریداران قهوه تلخ تعلق گرفت و نه حتی این مجموعه با ارائه بخشهای نهایی به یک پایان مشخص رسید. این دومی اما ضربهاش به مدیری بیش از خلف وعده نخست بود و مخاطبی که دهها هزار تومان برای خرید این مجموعه هزینه کرده بود، به هیچ انگاشته شد و حتی یک بخش با پایانی سردستی نیز برای بینندگان ارائه نشد؛ اتفاقی که حتی اعتماد عمومی به دیگر مجموعههای ارائه شده در شبکه خانگی را نیز متزلزل ساخت، چرا که برای افکار عمومی این پرسش مطرح شد که اگر ثمره تیمی حرفهای چنین محصول ناقصی میشود، حاصل کار تیم سریال ساز متوسط چه سرانجامی خواهد داشت؟
درباره آنچه بر سر قهوه تلخ آمد تا مردم از دیدن پایان این مجموعه محروم شوند، روایتهای گوناگونی مطرح شد که در برخی واکنشها از سوی بازیگران این مجموعه، تهیهکنندگان به اجرا نشدن تعهدات مالی از سوی بازیگران متهم شدند و البته برخی نیز این نافرجام ماندن قهوه تلخ را برگرفته از دیدگاههای ممیزی میدانستند؛ اما نخستین مسأله به واقعیت نزدیکتر بود، چرا که اگر قرار باشد تقصیر نیمه تمام ماندن را هم به گردن ممیزی انداخت، برگزاری نشدن دیگر قرعهکشیها و عدم اهدای بخش چشمگیری از جوایزی که برندگانش مشخص شده بود، نمیتواند به واسطه ممیزی بوده باشد!
نباید فراموش کرد اگر اینجا یک کشور اروپایی یا آمریکایی بود و چنین چیزی رخ میداد، شماری از شهروندان به محاکم قضایی شکایت میکردند و خسارت میلیون دلاری از تهیه کنندگان و عوامل مجموعه ـ بابت وعده خلاف واقع برای اهدای جوایز ـ میخواستند و «آقاگلیان»ها در این زمینه بسیار خوش شانس بودهاند که مخاطبانشان هنوز چنین نگاهی را نسبت به تضییع حقوقشان ندارند، وگرنه شاید بخش چشمگیری از درآمدشان را باید با شاکیانشان بخشبندی میکردند و البته در آن صورت، الگویی میشدند برای مخاطبانی که درک درستی نسبت به اهمیت اعتماد مخاطب ندارند.
کارگردان ۵۱ ساله قهوه تلخ، اما با فاصلهای نه چندان طولانی از اعلام پایان ناقص سریال قهوه تلخ، مجموعهای تازه تولید کرد و البته این رویداد با حملات شدیدی از سوی رسانههای سینمایی همراه شد. مدیری برای بازسازی ضربهای که به اعتبارش خورده بود و همچنین برای تضمین فروش مجموعه جدیدش، توضیحاتی را درباره ساخت سریال جدیدش منتشر کرد که فیلم این توضیحات نیز در فضای مجازی انتشار یافت. کل این توضیحات تنها یک عذرخواهی ساده و ارائه جزییاتی درباره تسلط نداشتن تیم سازنده قهوه تلخ به شبکه خانگی بود و در پایان، مدیری با کنایه اشاره داشت که کارگردان و تهیه کننده این مجموعه خود اوست تا به نوعی اطمینان بیشتری به مخاطب بدهد و چند دستگاه ویلا را نیز جایزه سریال «ویلای من» در نظر گرفته است.
این توضیحات اما پاسخی نبود که عموم مخاطبان را قانع کند، چرا که اصولاً هیچ سخن تازهای جز بیان بدیهیاتی که مخاطبان در جریانش بودند، نداشت و سرانجام این پرسش برای مخاطب باقی ماند، اگر به هر دلیلی اعم از مالی یا ممیزی، امکان ادامه ساخت سریال قهوه تلخ نبود، چرا این سریال در همان میانه با ساخت یک بخش نهایی و جمع کردن داستان قهوه تلخ به پایان نرسید و در شرایط اقتصادی خانوارهای ایرانی، چرا مردم بازی داده شدهاند؟ همچنین اگر مشکل ممیزی بوده، چه تضمینی برای نیمه تمام نماندن سریال جدیدهست و آیا این ماجرا نیز تکرار رویداد تلخ قهوه تلخ نخواهد بود؟
در پایان نیز باید جویا شد تجارت مهران مدیری با اعتبارش تا کجا سودآور خواهد بود؟ آیا او نمیخواهد هر طور شده به تلویزیون بازگردد و مردم را به دیدن یک سریال بدون پرداخت هزینه مستقیم میهمان کند یا نمیتواند دست کم درصدد تولیدهای آثار کوتاهتری چون فیلم سینمایی باشد که چنین وقایعی تکرار نشود و اعتبارش نیز به سطح گذشته بازگردد و یا مدتی استراحت کند تا فضای فرهنگی بهتری برای فعالیتش فراهم شود؟
به هر شکل این که ظرفیتهای اجتماعی اینچنین تحلیل برود، نه به سود چهرهای چون مدیری است و نه به سود مردم؛ کاهش اعتباری که حتی نزد بازیگران نیز مشهود بوده و بسیاری از بازیگران قهوه تلخ حاضر نشدهاند با مدیری در مجموعه تازه همکاری کنند.