کاخ جشنواره سی و یکم فجر در سومین روز، شاهد اکران آثاری بود که اندکی سطح پایین جشنواره در دو روز نخست را پوشش میداد و در این میان، از چهار فیلم اکران شده در روز سوم جشنواره، «روز روشن» به واسطه بازیهای جدی که بازیگرانش ارائه کرده بودند، از سطح نسبتاً بالاتری برخوردار بود و به رغم وجود ضعفهایی در پردازش کلی اثر، تصویری مثبت از سینمای مستقل ایران به نمایش گذاشته بود.
به گزارش «تابناک»، جشنواره فیلم فجر در روز شنبه، سومین روزش را پشت سر گذاشت؛ روزی که بینظمیها جدیتر جلوه کرد و ناهماهنگی در برگزاری چنین رویدادی نمود بیشتری یافت. این فضای غیرحرفهای رقم خورده توسط برگزارکنندگان در سه روز برگزاری جشنواره، صدای اهالی رسانه را نیز درآورده و فضا به سمتی رفته که منتقدین حضور کمرنگی در بیشتر نشستهای مطبوعاتی دارند و نشستها به پرسش و پاسخ تنزل یافته است؛ نشستهایی که در ادوار پیشین بعضاً جذابیتشان از خود فیلمها نیز بیشتر میشد.
شهیدیفر بنا به دستور مسئولان برگزاری جشنواره، تنها پرسشهای مکتوب را مطرح میکند و از میان پرسشهای مکتوب نیز آنچه دوست دارد، رسماً سانسور میکند تا بر جو خنثی نشستها با چنین شیوه اجرای غیرحرفهای اصرار بیشتری شده باشد و پرسش شوندگان شفاهی نیز عمدتاً از رسانههای گمنام هستند و از منتقدان در این بخش خبری نیست تا یک دیالوگ برقرار شود. به اینها رفتارهای عصبی کارگردانان، تهیه کنندگان و بازیگرانی را بیفزایید که در سه روز اخیر بعضاً در مقابل پرسشهای مکتوب نیز واکنشهای تندی از خود نشان دادند و سینماگران در این دوره، آستانه نقدپذیریشان را تا سرحد ممکن پایین در نظر گرفتند.
روز سوم با «گهوارهای برای مادر» ساخته «پناه بر خدا رضایی» آغاز شد؛ فیلمی درباره مهر متقابل یک فرزند به مادر که به رغم بازیهای متوسط الهام حمیدی و چکامه چمن ماه، قابل تحمل بود و مخاطب کمتر فیلم را پس میزد. الهام حمیدی در نقش یک دختر طلبه که سالها در روسیه با آزادی کامل زندگی و تحصیل کرده و همه نوع تجربیاتی داشته و حالا پس از تحول قرار است بار دیگر در نقش مبلغ مذهبی به روسیه بازگردد.
فیلم اما بیشتر با مضمون عاطفه مادر و فرزندی گره خورده و با فیلمبرداریهای متفاوت، تا حدودی سر مخاطب گرم شده است. علی رغم بیفلسفه بودن بسیاری از شاتها که صرفاً تلاش برای ارائه نماهایی نادیده از نماز خواندن است، فیلم سروشکل مناسبی یافته و هرچند در گیشه محکوم به شکست است، به عنوان تلاشی آبرومندانه قابل ارزیابی است.
انیمیشن «افسانه سرزمین گوهران»، فیلمی ضعیف چه به لحاظ ساختار داستانی و چه به لحاظ کیفیت ساخت بود که حتی کیفیت نمایش روی پرده عریض سینما آزادی را نیز نداشت و محتوایش نیز حداکثر تا سقف سنی ده سال کشش داشت و با این حساب باید دید هیأت انتخاب بخش نوعی نگاهی جشنواره در این فیلم چه دیده که میان راه یافتگان این بخش به جشنواره سی و یکم قرارش داده است.
آخرین فیلم اکرانی روز سوم نیز «فرشتگان قصاب» بود که با توجه به کارگردان و مشاوران فیلم، انتظاری بیش از این نمیرفت؛ فیلمی که قرار بود روایتگر جنایت آمریکاییها در افغانستان باشد، ولی این اثر ژانر فاخریسم آنقدر تصور اگزجرهای خلق کرده بود که موفق شد تا نیمه اکران برج میلاد، نیمی از ساکنان سالن اکران را وادار به خروج کند!
در حد فاصل اکران دوم و پنجم اما دو فیلم دارای قابلیت دیدن اکران شد! «روز روشن» اثر صد دقیقهای حسین شهابی هرچند ضعفهایی در پردازش داشت، اما اشکالات جدی فیلم به واسطه ریتم نسبتاً تند فیلم و تسلسل وقایع که کشش دراماتیک نسبی داشت، امکان تحلیل وضعیت را با یک بار دیدن سلب میکرد و شاید بهتر باشد پیش از قضاوت درباره جزییات این فیلم، یک بار دیگر به دیدن آن نشست. فیلم فاقد موسیقی متن بود و کارگردان این رویکرد را برای عدم تلقین احساس به بیننده در پیش گرفته بود و حداقل چنین عنوان کرده بود؛ مسألهای که شاید برای مخاطب خاص چندان تأثیری نداشته باشد اما در جذب مخاطب عام به شدت مؤثر است.
نقطه قوت این فیلم مستقل، بازی بسیار متفاوت مهران احمدی است؛ او به رغم ارائه چندین کاراکتر از راننده تاکسی، این بار نیز یک بازی متفاوت را در این نقش نشان داد و ثابت کرد یک بازیگر ششدانگ است؛ مسألهای که خود در نشست خبری فیلم نیز بر آن تأکید کرد و اشاره داشت بازیگری که یک عمر تنها یک تیپ بازی را ارائه میدهد، اصلاً بازیگر نیست. این طعنه جدی میتواند شامل حال بسیاری از بازیگران حاضر در جشنواره سی و یکم شود. پانته آ بهرام نیز در این فیلم نقش یک زن مستأصل که در حین پنهان کردن عشقش، در تلاش برای توقف یک قصاص برآمده، بازی ارزشمندی ارائه داده بود که ارزش آفرینش یک ستاره از تئاتر را بیشتر نمایان میساخت.
این فیلم شاید در گیشه میلیاردی نشود، اما قطعاً سرمایهگذارانش ورشکست نخواهند شد و یک فیلم ارزشمند در سینمای مستقل خواهد بود که برای فتح گیشه، به سمت چهرههای فاقد بازی و صرفاً چهره دست دراز نکرده و اگر در گیشه فروش بالایی داشته باشد، میتوان امیدوار بود روزهای روشنی برای سینمای مستقل و غیرسوبسیدی کشور فرا برسد. در کنار «روز روشن»، «برلین منفی هفت» نیز علی رغم آنکه در ژانر فاخریزم قابل طبقه بندی است، از سروشکل مناسبی برخوردار بود و به رغم اشتباهات فاحش در لهجهها و جزییات داستان که سدی مقابل درخشش در عرصههای شاخص بین المللی خواهد شد، از کلیشهها دوری کرده و مأموریتی را که برایش ساخته شده بود، برخلاف «فرشتگان قصاب» با اندکی ظرافت انجام داده بود.
مصطفی زمانی که علی الظاهر صرفاً به واسطه چهره و ظاهرش برای نقش آفرینی در «برلین منفی هفت» انتخاب شده، یک بازی معمولی و البته بیش از انتظاراتی که از وی میرود، ارائه کرده است.
رامتین لوافی کارگردان فیلم در کستینگ بازیگران انگلیسی و آلمانی دقت بیشتری به خرج داده و بازیگر آمریکایی نقش اصلی و همچنین بازیگر زن آلمانی که نقش پزشک را بر عهده داشت، بازیهای باورپذیری ارائه کردهاند. «برلین منفی هفت» که درباره مهاجرت چند تن به آلمان از طریق قاچاق است، هرچند شاید در گیشه نتواند هزینههایش را بازگرداند، بیشک ارزش دیده شدن دارد و جزو معدود فیلمهای فاخری است که مخاطب را تا پایان آن، در سالن نگه میدارد.
در کنار این فیلمها، نمایش مستند صندلی ۲۵۷ که یک اثر کاملاً جدی بود نیز در نوع خود اتفاق جالبی بود؛ فیلمی که پیرامون انتخاب یک نماینده برای چندمین دوره و حواشی پیش و پس برگزاری انتخابات مجلس برای مشخص شدن صاحب کرسی شماره ۲۵۷ است. مستندساز به رغم جهت دهی نسبی به اثر، در بخشهایی از قضاوت پرهیز کرده بود و بیننده را مخیر به انتخاب میکند.
در روز چهارم جشنواره، کاخ جشنواره میزبان فیلمهای «عقاب صحرا» به کارگردانی مهرداد خوشبخت، «اشیا از آنچه در آیینه میبینید به شما نزدیکترند» ساخته نرگس آبیار، «یک دو سه پنج» اثر محمد معیری، «قاعده تصادف» از بهنام بهزادی و «ابرهای ارغوانی» به کارگردانی سیامک شایقی است که سه فیلم میانی اکران، احتمالاً ارزش دیدن خواهد داشت.