در چند سال اخیر، رویکردی متفاوت برای باز کردن آغوش روی آن دسته از اهالی موسیقی که وارد باند بازیهای سیاسی مخالفان کشور نشدهاند و در عین حال موسیقیهایشان در چهارچوب استانداردهای فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد است، در دستور کار قرار گرفته و برخی از خوانندگان و نوازندگان جوان که یا جزو خوانندگان زیرزمینی به شمار میرفتند و یا در خارج از کشور بودند و شرایط فوق را داشتند، دعوت به کار شده و وارد فضای رسمی موسیقی ایران شدند، اما آیا این اتفاق، رویکرد مثبتی است؟
به گزارش «تابناک»، با ریشهیابی موسیقی زیرزمینی ایران، گروه «اوهام» با محوریت شهرام شعرباف، قطعاً یکی از پرسابقهترین گروههاست که با همراهی شاهرخ ایزدخواه و بابک ریاحیپور در تهران تشکیل شد و پس از عدم صدور مجوز آلبوم این گروه در سال ۱۳۷۸، با انتشار آلبوم این گروه در فضای اینترنت و خروج شعرباف از ایران، عملاً این گروه تغییر وضعیت داد و پس از این سلسله رخدادها، برخی آهنگهای این گروه منتشر شد.
این گروه البته هیچگاه آهنگهای سیاسی نخواندند و اشعار حافظ و دیگر شاعران را در قالب موسیقی راک و سبک غربی خواندند که گاه دارای سبک و شیوه استانداردی شده بود و گاه نیز آهنگها با مخاطب فارسی زبان ارتباط برقرار میکرد و شعر بر موسیقی ننشسته بود. شعرباف مدتی بعد به ایران بازگشت و موسیقی را پی گرفت و سرانجام توانست نخستین اجرای رسمی و با مجوزش را در سالن اصلی برج آزادی انجام دهد که با استقبال بسیاری همراه شد.
مدتی بعد، این خواننده و تنظیم کننده موسیقی راک، از تلاش خود برای دریافت مجوز انتشار نخستین آلبومش و انتشار آن در ایران خبر داد و چند هفتهای است که پای شعرباف به تلویزیون نیز باز شده و تیتراژ برنامه تلویزیونی «سپید پر رنگ» با موسیقی و خوانندگی او به روی آنتن شبکه دوم سیما رفت که مورد استقبال طرفداران او و گروهی از طیف جوان نیز قرار گرفت.
شهرام شعرباف درباره این قطعه نوشته بود: «بالاخره لحظاتی پیش «همیشه…» با تیتراژ برنامه «سپید پررنگ» از تلویزیون پخش شد. سیر طولانی طی شد تا این اتفاق بیفتد و از همه دوستان عزیزم که با من در این مدت همکاری کردند، فوق العاده تشکر میکنم. لحظهای که تیتراژ را نگاه میکردم، یک لحظه ناخودآگاه تصور کردم نوجوانهایی که در روستاها و شهرهای خیلی دور افتاده تنها دلخوشیشان دیدن تلویزیون و این برنامههاست، الان از شنیدن این موزیک چه احساسی دارند...» و گویا قرار است کنسرت دیگری از او در اسفند ماه برگزار شود.
سینا حجازی نیز خواننده زیرزمینی دیگری بود که سابقه کمتری نسبت به شعرباف داشت؛ اما پس از انتشار برخی آهنگهایش در فضای مجازی، به سرعت جذب و موسیقیاش وارد فضای صداوسیما شد و در تیتراژ سریال مسیر انحرافی نیز مورد استفاده قرار گرفت.
حجازی سبک متفاوتی از شعرباف در پیش گرفته بود و به استانداردهای وزارت فرهنگ و ارشاد به لحاظ شکلی و موسیقیایی نزدیک بود؛ اما به هر حال، هر دوی این خوانندهها اینک در فضای رسمی فعالیت میکنند و مخاطبانشان در فضای رسمی میتوانند به آهنگهای این دو جوان گوش کنند.
در این باره باید گفت که این فضا علیالظاهر در حال توسعه است و دستگاههای رسمی فرهنگی و به ویژه صداوسیما درصدد برآمدهاند تا از ظرفیتهای موسیقیایی و فرهنگی جذاب برای جوانان که فاصله جدی با استانداردهای این نهادها ندارد، بهرهبرداری کنند و در یک معامله نانوشته، زمینه حضور این خواننده را در فضای رسمی موسیقی کشور فراهم سازند. این سرنوشت تنها نصیب خوانندههایی میشود که وارد باند بازیهای سیاسی مخالفان کشور نشدهاند که البته این دو نیز بدون سابقه سیاسی خوانی، توانستهاند به فضای رسمی راه یابند و اقبال جوانان به آنها یک امتیاز برای تحصیل این موقعیت بوده است.
این رویکرد قطعاً یک اتفاق مثبت است و میتوان در راستای سیاستهای جذب حداکثری تعبیرش کرد و بیگمان تنها کسانی که از آن ضرر میکنند، شبکههای فارسی زبان ماهوارهای هستند. با این حال باید این پرسش را پیش کشید که این روند تا کجا استمرار خواهد داشت و آیا خوانندههای دیگری که پرسابقهتر بودهاند و وضعیت مشابه این دو جوان را دارند، میتوانند وارد فضای موسیقی داخلی شوند و به جمع مجازها بپیوندند یا این مجوز با اما و اگرها و ناگفتههایی همراه است؟ همچنین باید پرسید آیا مدیران فرهنگی اندکی دیر به فکر جذب همه ظرفیتها برای مقابله با جذابیتهای کاذب شبکههای ماهوارهای نیفتادهاند؟