یک مرد خشن که پدر و مادر همسرش را قربانی اختلاف خانوادگی کرد دیروز در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
به گزارش فرهیختگان، ظهر چهاردهم فروردین ۱۳۸۹ بانویی جوان به همراه شوهرش «صادق- ح» به کلانتری ۱۶۹ مشیریه تهران رفت و گفت: هفت روز است که از پدر و مادرم هیچ خبری ندارم. آنان حتی پاسخگوی تماسهای تلفنی من نیستند. امروز به خانه پدر و مادرم در شهرک «مشیریه» رفتم و زنگ زدم اما هیچکس جوابم را نداد.
زن ۲۰ساله اضافه کرد: سهماه پیش برادرم در تصادف کشته شد و از آن به بعد، هر روز تلفنی با پدر و مادرم صحبت میکردم. آنان بدون اطلاع من به جایی نمیروند. میترسم بلایی بر سرشان آمده باشد.
با توجه به اظهارات زن جوان، ماموران کلانتری ۱۶۹ همراه با چند آتشنشان به ساختمان موردنظر رفتند و به محض گشودن در اتاق پذیرایی، با پیکرهای خونین «علی- ص» ۶۰ساله و همسر ۵۵سالهاش «فاطمه- ص» روبهرو شدند.
همانموقع پلیس جنایت تکاندهنده را با کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ تهران درمیان گذاشت و بازپرس «حسین روشن» به همراه افسران دایره دهم اداره آگاهی مرکز به قربانگاه رفت.
پس از بررسیهای مقدماتی پیکرهای زن و شوهر سالخورده که آثار شکستگی روی جمجمه و بریدگی در گردن و پای آنان دیده میشد به پزشکیقانونی برده شد.
کارآگاهان در بازرسی دقیق صحنه جرم دریافتند جانی یا جانیان با «علی» و «فاطمه» آشنایی داشتند و به راحتی وارد خانه آنان شده و پس از دزدیدن مقداری پول و طلا گریخته بودند. با افشای این موضوع، پلیس به بازجویی از بستگان و آشنایان «علی» و «فاطمه» پرداخت و به داماد ۲۲ساله آنان مشکوک شد.
«صادق- ح» در سال ۱۳۸۷ با دختر «علی» و «فاطمه» ازدواج کرده بود اما مدام با زن و شوهر سالخورده دعوا داشت. «صادق» از آغاز زندگی مشترکش کار درست و حسابی نداشت و هزینه وی و همسرش را پدرزنش میپرداخت. داماد بیکار اصرار داشت تا برای ادامه زندگی به خانه پدر و مادر همسرش برود که با مخالفت آنان روبهرو و آتش تنور دعوای خانوادگی، داغتر شد. «علی» و «فاطمه» گفته بودند دیگر هزینههای زندگی دامادشان را نمیدهند و وی باید برای خود کار مناسبی دست و پا کند.
این اطلاعات در حالی به دست آمد که «صادق» تلاش میکرد خود را بیگناه و عزادار نشان دهد. داماد تنبل اما زنجیر طلای مادرزنش را به دوست خود به نام «فرهاد» فروخته بود و کشف این رشته زرین «صادق» را به اعتراف واداشت.
این مرد با دیدن مدرکهای دادگاهپسند گفت: شامگاه هشتم فروردین ۸۹ برای صحبت درباره نقل مکان به خانه پدرزنم، سراغش رفتم اما پیرمرد و همسرش به عیددیدنی رفته بودند. ساعت ۱۰ شب بود که پدرزنم و مادرزنم برگشتند و همراه آنان وارد خانهشان شدم.
داماد عصیانگر اضافه کرد: هنگام خوردن شام موضوع نقل مکان به خانه پدرزنم را مطرح کردم که منجر به جر و بحث شدید شد. من هم در اوج عصبانیت میلهای به دست گرفتم و به سر و صورت «علی» و «فاطمه» زدم. بعد با چاقوی آشپزخانه، گردن پدرزنم و پای مادرزنم را بریدم. همانموقع ۶۰۰هزار تومان پول نقد، یک موبایل و زنجیر طلای مادرزنم را دزدیدم و فرار کردم اما هرگز تصور نمیکردم به این زودی رسوا و دستگیر شوم.
به دنبال بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست صادر و به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در نشست رسیدگی به این ماجرا که دیروز به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» و با حضور چهار مستشار تشکیل شد ابتدا نماینده دادستان تهران کیفرخواست را خواند. «کرمی» اظهار داشت: با توجه به مدرکهای موجود برای «صادق-ح» اشد مجازات میخواهم.
نوبت دفاع به «صادق-ح» که رسید، گفت: وقتی بچه بودم پدرم را از دست دادم. مادرم زن خلافکاری بود و دوران کودکی را به سختی پشتسر گذاشتم. من خیلی زود ازدواج کردم و صاحب فرزند شدم. میخواستم برای فرزندم بهترین زندگی را فراهم کنم اما وقتی مادرزنم تهدیدم کرد طلاق دخترش را میگیرد از کوره در رفتم.
وی ادامه داد: نیمهشب هشتم فروردین ۸۹ پدرزنم به حیاط رفته بود که با مادرزنم درگیر شدم و با میله به سرش کوبیدم. وقتی پدرزنم به اتاق برگشت جان او را هم گرفتم و برای گمراهکردن پلیس، دست به صحنهسازی زدم.
«صادق- ح» در حالی که سرش را پایین انداخته بود ابراز پشیمانی کرد و افزود: پدر و مادر همسر سابقم در حقم خیلی خوبی کرده بودند اما من قدرشناس نبودم.
در پایان این نشست، هیات قضایی با اعلام تنفس وارد شور شد تا رای صادر کند.