هر چقدر هم این روزها باران رحمت الهی ببارد، همه نیک میدانیم که باز هم فصل گرم دیگری از راه رسیده و خشکسالی دامنگیر کار خودش را خواهد کرد؛ باز کم آبی مضر برای کشاورزی و باز بحرانهایی مانند داستان چند ساله خشک شدن امثال دریاچه ارومیه!
به گزارش «تابناک»، مقایسه آمارهای ثبت شده از میزان آب دومین دریاچه آب شور جهان در سالهای اخیر، حکایت از آن دارد که سطح آب این دریاچه در آغاز پاییز سال گذشته، هشت متر کاهش نشان داده و از این حیث اتفاقی رقم خورده که در دوازده هزار سال اخیر بی سابقه بوده است.
شگفت اینجاست که سخن گفتن از سطح کاهش یافته آب دریاچه ارومیه، بر خلاف آنچه مینماید، درست شبیه این است که نیمه پر لیوان را نگریسته باشیم، چراکه وقتی بدانیم این میراث گرانبها در پایان تابستان گذشته، نزدیک سه متر و نیم تا خشکی و تبدیل شدن کامل به شورهزار فاصله داشت، قطعا حق خواهید داد که نیمه خالی لیوان، تهدیداتی از این دست است که ظاهرا تا تکرار و قوت گرفتنشان زمان بسیاری باقی نمانده است.
در آستانه فصل گرما، باز مشکلات ناشی از بارش کم خود را نشان خواهد داد تا به دنبال آن، هم سطح آب سدهایی که بر رودخانههای منتهی به دریاچه بسته شدهاند، پایین آمده و مهار تمامی آب ورودی در دستور کار قرار گیرد و هم پمپهای بسته شده بر هزاران چاه مجاز و غیر مجاز حفر شده پیرامون دریاچه، شبانه روز از زمین آب حیات مکیده و آب شور را جایگزین حفرههای خالی شده از آب شیرین زمین کنند و این یعنی تلاش با همه قوا برای تشدید بحرانی که تا اندازه بسیاری ریشه طبیعی دارد.
طبیعی بودن ماجرا از این رو بیان میشود که چه بپذیریم و چه نه، چند سالی است که خشکسالی بر اقلیم کشورمان چنگ انداخته و کشور کمآب ما، شرایط سختتری به نسبت همیشه میگذراند؛ اما اگر از نگاه مدیریت بحران به ماجرا بنگریم، خواهیم دید که کار درخور توجهی در برابر این رویداد طبیعی انجام ندادهایم و حتی گامهای مؤثری در تشدید آن برداشتهایم.
اما ماجرا هنگامی دردناکتر میشود که بدانیم خشکسالی اقلیم پهناور ایران تا قلب تاریخ قابل رهگیری است و اصلا همین کم آبی و گاه بیآبی، فلسفه ساخت قناتهای گسترده در کشورمان را بنیان نهاده و این میراث باستانی را به چنان اوج کمالی رسانده که حتی به دیگر کشورهای مشابه از نظر اقلیمی نیز صادر شده است؛ اما اکنون در شرایطی که بحران خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از هر زمانی شدت گرفته و تدبیر درباره آن به مجلس و دولت تحمیل شده، متأسفانه گاه از این ور بام افتادهایم و گاه از سو، تا یکی بگوید: «چه اشکالی دارد دریاچه ارومیه خشک شود» و دیگری بخواهد برای جبران مافات، آب رود ارس و حتی دریای خزر(!) را به آن سرازیر کند!
با چنین افراط و تفریطی، بدیهی به نظر میرسد که هیچ وفاقی ایجاد نشده و طرح رهاسازی آبهای جمع شده در پشت سدهای فراوان بسته شده بر شریانهای ورودی دریاچه از هزار و یک منظر نامعقول توصیف شده و حتی مسائل امنیتی در ماجرا دخیل شود.
اما همه این سخنها را که بگذاریم کنار، تازه به یاد خواهیم آورد که تا داغ شدن دوباره بحث خشک شدن دریاچه ارومیه، زمان زیادی نمانده و چون تا کنون کاری جز ایدهپردازی و ارائه انواع و اقسام شعار درباره آن ندادهایم، بناچار محکومیم که با شدت گرفتن کاهش سطح آب دریاچه و افزایش شورهزارهای ناشی از آن، باز شنونده انواع وعدههای ریز و درشت درباره آن باشیم.
اینجاست که روحیه جوگیر شدن ـ که متأسفانه در نزد جمعی از ما، ایرانیان (چه مسئول باشیم و چه نه)، به شدت رایج است ـ به زودی فرصت بروز خواهد یافت و پیرو آن باید منتظر باشیم که تکرار همه ایدههای مطرح از قبل و ارائه راههای اجرایی و غیر قابل اجرای دیگر به شدت باب شده و در سایهسار این سخنان، برخی مسئولان آسوده به خوابشان ادامه دهند.
اکنون اگر تنها به همین نکته توجه کنیم، به راهی رهنمون خواهیم شد که دستکم مانع از پذیرش وعدههای سر خرمن برخی مسئولان خواهد شد، چراکه نه تنها هیچ کدام از وعدههای پر شمار سالهای گذشته ایشان اجرایی نشده، بلکه در روزهای گذشته، خبر رسیده که هر چند بارندگی اندکی افزایش داشته، این آمار هنوز در قیاس دراز مدت، کاهش نشان داده و در پایان کار به نظر نمیرسد که کسری 26 میلیارد متر مکعبی دریاچه به این زودیها، ولو به مقدار اندکی، کاسته شود.
بدین ترتیب، شاید بد نباشد از مسئولانی که پیشتر شعارهای رنگارنگی درباره احیای دریاچه ارومیه داده، حال آن که با بارشهای زمستانی به خواب رفتهاند، بخواهیم با پایین رفتن سطح آب دریاچهای که رو به زوال مینماید و بیرون زدن زخمهای نمکین آن، به فکر اجرای طرحهای مسکوت مانده و حتی ارائه پیشنهادهای رنگارنگ و جدید نیفتند!