امسال با رویدادی مواجه هستیم که در تقویم آموزشی کشور کم سابقه است؛ تقریبا همه دانش آموزان ابتدایی امتحاناتشان به پایان رسیده و دانشجویان هم در اواخر راه امتحانات پایان ترمشان هستند که معنی سر راست این سخنان، در پیش بودن طولانیترین تعطیلات تابستانی است.
به گزارش «تابناک»، در شرایطی که در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری با اقدام کمسابقه و توجیهناشدنی برخی مسئولان، به تعطیلی پیش از موعد دانشگاهها و مدارس انجامیده، بدیهی است از مسئولان توقع داشته باشیم تا کمی زودتر از سالهای گذشته، زمینه را برای رقم زدن اوقات فراغت انبوه پر شمار جوانان و نوجوانان آماده کنند؛ اما هر چه اخبار را زیر و رو میکنیم، نشانهای از این رویکرد به چشم نمیخورد!
البته این سردرگمی تابستانی نه مربوط به امسال است که تعطیلات طولانیتر از همیشه شده و نه مربوط به هیچ سال دیگری، بلکه عمری است با تعطیلی مدرسهها و مراکز دانشگاهی، بحث تعطیلات تابستانی و چگونگی گذراندن آن مورد توجه خانوادهها قرار گرفته و متولیان امر را به تکاپو وادار میکرده است.
در این باره باید گفت که تعطیلات تابستان و چگونگی گذراندن آن، دیگر به موضوعی نخنما تبدیل شده و هر چه بیشتر از آن گفته و نوشته میشود، کمتر تغییر و تحول مثبتی در رابطه با آن رخ میدهد تا بیشتر دانش آموزان و دانشجویان پس از گرفتن کارنامهها همچنان تابستان خود را به بطالت گذرانده و بر پایه آمار تنها نزدیک به 15 درصد از آنان در برنامههای رنگارنگ اعلامی شرکت کرده و گروهی هم با اصرار و دلنگرانی خانوادهها خود را در کلاسهایی به مراتب کسل کنندهتر از مدرسه ببینند.
تابستانها یکی یکی میآیند و میروند و دستگاهها و نهادها از برنامههای ریز و درشت خود برای پر کردن تعطیلات تابستانی میگویند، اما نیم نگاهی به روزهای داغ تابستانی بچههای اطرافمان کافی است تا دریابیم این فصل و تعطیلات طولانیاش، لحظه به لحظه و روز به روز برای اکثریت افراد جامعه که کارشان خواندن و آموختن است، همچنان به بیهودگی و بطالت و در خوشبیانهترین حالت، به دیدن تلویزیون و مشغول شدن به بازیها و سرگرمیهای رایانهای میگذرد.
به عبارت بهتر، با سردرگمترین کلافی روبهرو هستیم که دست کم به تعداد سالهای گذری شده، تأکید بر برنامهریزی برای آن مورد بحث قرار گرفته و لزوم آن بارها و بارها به اثبات رسیده؛ اما خروجی ملموس آن همین چیزی است که این روزها میبینیم؛ بی برنامگی محضی که از فرط تکرار، به نقطه ضعف ثابتی در کشورمان تبدیل شده و اینقدر عادی گشته که چه بسا اعتراض نسبت به آن عجیب به نظر برسد.
اما نکته اینجاست که امسال به رغم افزایش کم سابقه مدت تعطیلات، نه خبری از آن شعارهای ـ ولو تکراری ـ هر ساله به گوش میرسد، نه خبری از منتقدان زیاد بودن تعطیلات تقویم شده و نه حتی مسئولانی که مدافع تعطیل کردن پیش از موعد دانشگاهها و مدارس بودند، به این مهم توجهی داشتهاند که یک روز کاستن از طول دوره آموزشی به معنای یک روز افزوده شدن بر روزهای بیتدبیر رها شده جوانان خواهد بود.
اینجاست که موضوعی به سادگی تصمیمگیری به ظاهر مهم از دید انتخاباتی (به زعم امثال وزیر علوم) میتواند بر پتانسیل خطر آفرین تعطیلات بیبرنامه برای جوانان افزوده و به همان سادگی مغفول واقع شود؛ شاید از این روی که بیشتر بار این مسئولیت بر عهده دولتمردانی گذارده شده که روزهای آخر خدمت خود را در پستهای کلان دولتی میگذرانند و متأسفانه چه خوب از پس مسئولیتهایشان بر آیند و چه عالی!، نه تقدیری انتظارشان را میکشد و نه ضعفی در عملکردشان گوشزد خواهد شد و البته فایده خاصی هم نخواهد داشت!
کافی است تبعات و مخاطراتی را که در کمین نوجوانان و جوانان نشسته، در ذهن مرور کنیم تا آثار منفی بیتدبیر رها کردن طولانیترین تعطیلات دانش آموزان و دانشجویان بیش از پیش آشکار شده و نگران کننده باشد، چراکه وقتی دولت با آن دبدبه و کبکبه هر سال از لزوم برنامه ریزی در این باره سخن به میان آورده، اما در عمل، پا پس کشیده و همه چیز را به حال خود رها میکند، نگرانی خانوادهها بی دلیل به نظر نمیرسد.
اکنون اگر به یاد بیاوریم همزمان با تغییر سیستم آموزشی مدارس و آغاز به کار 6-3-3، برخی مسئولان از یک گام بزرگ رو به جلو در سیستم آموزش کشور سخن گفته و شرایط را برای تغییر شیوه کنکور و موثر کردن معدل دانش آموزان در نتیجه کنکور فراهم ارزیابی میکردند، بی توجهی به تأثیرات جانبی تعطیلات ـ که در افت تحصیلی ناشی از آن شکی وجود ندارد ـ سؤال برانگیز شده و سکوت متولیان (بخوانید بی برنامگی)، به ویژه با توجه به طولانی تر شدن تعطیلات امسال، ابهام برانگیز ظاهر میشود.
اینجاست که درخواهیم یافت ظاهرا مدعیان تحول سیستم آموزشی، نه تنها هنوز به مانند پیش کسوتان خود، سال را خلاصه در نه ماه مهر تا خرداد دیده و تدبیری برای تعطیلات تدارک ندیدهاند، بلکه ظاهرا آن چنان برنامه انعطاف پذیری برای سایر روزهای سال تدارک دیدهاند که حتی در سالی چون امسال که تعطیلات نوروزی به بیشینهترین حالت خود رسیده بود ـ تعطیلات نوروزی امسال از حوالی بیست و پنجم اسفندماه سی روزه آغاز شد و با اندکی چشمپوشی تا پایان روز شانزدهم فروردین ادامه یافت ـ به راحتی هر چه تمامتر بر کوتاه کردن فصل آموزشی به دلیل در پیش بودن انتخابات رأی دادند!
البته این پایان کار نیست، چراکه به زودی انتخابات فرجام یافته و سیل نوجوانان و جوانان در کوچه و خیابانها، موجب یادآوری حقیقت تلخ جامعه به مسئولان شده و باز مراجعه به کلیشههای قدیمی، به تکرار چند شعار کهنه و تدارک چند برنامه رنگ و رو رفته منجر خواهد شد؛ برنامههایی که همچنان از یک نگاه متمرکز سرچمشه گرفته و در آن کمترین آگاهی و شناخت از نیازها، سلایق و علایق دانشآموزان لحاظ شده و حتی در نوع طراحی و اجرا هم برای ایشان سهمی قائل نشده است.
این در حالی است که مجلس شورای اسلامی حداقل در دو دوره به موضوع تعطیلات پرداخته و در هر دو دوره هم کار را نیمه تمام رها کرده است اما این پرداختن نصف و نیمه هم با محوریت تعطیلات طولانی تابستان نبوده و در خصوص کمی یا زیادی تعطیلات رسمی کشور بوده است. به نظر میرسد با توجه به جغرافیا و شرایط آب و هوایی کشورمان تعطیلات یکسان تابستانی برای اقلیمهای آب و هوایی گوناگون نیاز به تجدید نظر و مدیریت و نگاه تازهای داشته باشد!
در مناطق سرسیر، چند ماه از آغاز سال تحصیلی نگذشته، باد و باران و برف گاه و بی گاه مدارس را به تعطیلی میکشاند و تاریکی هوا بر دشواریهای مدرسه رفتن میافزاید. این در حالی است که در این مناطق، فصل تابستان با اعتدال هوا و بلند بودن روزهایش، میتواند بهره آموزشی را بالاتر برده و زمینه صرفهجویی در منابع انرژی را هم موجب شود. از طرفی در استانهای جنوبی و اقلیمهای گرمسیر کشور از اواخر و حتی نیمه فروردین به بعد نشستن در کلاسهای درسی که شبیه کورههایی داغ و تنورهای آتشین هستند، بازده فعالیتهای آموزشی را به حداقل میرساند، چه رسد به آن که تا نیمه اردیبهشت ماه فرایند مدرسه رفتن به طول انجامد و پس از آن گرمای امتحانات هم به آن افزوده شود.
از سوی دیگر، تعطیلات بلند تابستانی به فاصله بسیار کوتاهی از تعطیلات چند هفتهای نوروز ،عملا موجب گسست فرایند تحصیل شده و پیوستگی آن را آسیب پذیر کرده است؛ بنابراین، جدای از کم و کیف و چگونگی گذشتن تعطیلات تابستانی، گویا با توجه به آن چه گفته شد، ضرورت بازنگری در تعطیلات تابستانی، نیاز اساسی سیستم آموزشی کشورمان باشد؛ نیازی که امسال بیش از هر سال دیگری خودنمایی میکند اما چه باید کرد که فرو رفتن کشور در جو انتخاباتی ظاهرا مترادف شده است با فرو رفتن متولیان نسبتا پر شمار ساماندهی اوقات فراغت به خواب غفلت!