استاد فریدون حافظی از نوازندگان تار و سه تار، در حالی با جهان خاکی بدرود گفت که همچون بسیاری از پیشکسوتان شاخص مملکتمان در عرصههای گوناگون و به ویژه فرهنگ، به مانند گوهری از کف رفت و به قدر کفایت مورد توجه مردم هنردوست ایران زمین قرار نگرفت؛ اما حقیقتاً این مضراب طلاییِ تار ایران که نود و یکمین بهار عمرش بی پایان ماند، چه جایگاه عمیقی در موسیقی ایران زمین داشته است؟
به گزارش «تابناک»، «به یاد دارم شبی در منزل مجید وفادار در خدمت بنان و رهی معیری و چند تن دیگر گرد آمده بودیم. آن شب بنان را نه چنان دیدم که دریافته بودم. او آواز نمیخواند، پرواز میکرد، به روانی و سبکیِ نسیم دستگاهی به دستگاه دیگر و از گوشه ای به گوشۀ دیگر پر میکشید. گاه من و گاه وفادار او را همراهی میکردیم، در آن حال که وی به تمامی گوشههای ردیف سر میکشید و مرکب خوانی میکرد، نگران بودم نتواند به پردهای که از آن آغاز کرده بود بازگردد، ولی آنگاه دچار شگفتی شدم که او به قدرت حنجرۀ نیرومند خود از همان راههایی که عبور کرده بود، پایگاه به پایگاه بازگشت و به پردۀ نخستین رسید. گویی سازی در حنجره داشت که با استادی و به هر گونه که اراده می کرد آن را می نواخت و چنین هنرنمایی، حتی برای نوازندگان چیره دست که به پرده های دست افزار موسیقی آشنایی کامل دارند بسی دشوار است و از عهدۀ همه کس ساخته نیست، تا چه رسد به خواننده ای که صدا را در حنجرۀ خویش می پرورد».
این گفتار بخشی از یادمان زنده یاد «فریدون حافظی» در کتاب از نور تا نوا، پیرامون جایگاه استاد «غلامحسین بنان» است؛ مردی که خود روز پنجشنبه شانزدهم خرداد به یارانش پیوست. پیکرش وی فردا، دوشنبه بیستم خرداد ماه، ساعت ۹ صبح از مقابل تالار وحدت تشییع میشود.
با این حال رسانههای گروهی و افکار عمومی، برخوردی شایسته منزلت و شأن این استاد نداشته و مردی که از کودکی تا 91 سالگیاش را وقف موسیقی کرد و در واپسین روزهای عمرش در اوج بیماری نیز درگیر ساخت قطعهای بود، خبر درگذشتش میان سیل اخبار سیاسی این روزها گم شد؛ اتفاقی شبیه به آنچه درباره جلال ذوالفنون، همایون خرم و داریوش صفوت رخ داد!
«فریدون حافظی» از نوازندگان موسیقی سنتی ایران است و ساز تخصصی او تار است. در پانزدهم مرداد ماه «1301» در کرمانشاه به دنیا آمد. از نوجوانی شیفته نواختن تار بود و چندان این شیفتگی را به پشتکار و جدیت آراسته بود که هنگامی که برای آزمون ورودیه هنرستان موسیقی، نزد استادان این هنرستان تار نواخت، ستایش ایشان را برانگیخت و او را به رادیو معرفی کردند. وی بعدها برای کامل کردن اندوختههایش به ایتالیا رفت.
استاد حافظی در پانزدهم مرداد ماه 1301 در کرمانشاه به دنیا آمد و از نوجوانی شیفته نواختن تار بود. به سفارش پدرش که درویشی هنرمند بود، از کودکی به نواختن تار روی آورد و هنگامی که برای آزمون ورود به هنرستان موسیقی، نزد استادان این هنرستان تار نواخت، ستایش ایشان را برانگیخت و او را به رادیو معرفی کردند. او نخستین برنامه رادیویی خود را 23 آذر 1323 اجرا کرد و پس از آن با ارکستر استاد مهدی خالدی شروع به همکاری کرد و سپس برای شرکت در برنامه گلها دعوت شد و این رشد با استعداد خونی حافظی ارتباط عمیقی دارد.
شاید لازم باشد ریشه این توانمندی منحصربهفرد در خانـواده حافظي در كرمانشاه را که سبقه تاریخی در موسیقی داشته و چهرههایی همچون حبيبالله، ابراهيم، ميرزا يوسف خان و فريدون حافظي ـ كه از اساتيد سرشناس در میان اهالی موسیقی به شمار میآیند و آثار ارزشمندی را در موسيقي اصيل ايراني و موسيقي فولكلور كردی کرمانشاهی از خود بر جای گذاشتهاند ـ جویا شد؛ خانوادهای که گفته میشود، موسيقي و ساز تار نزدیک دویست سال در آن قدمت دارد.
استاد حافظی در همین زمینه حتی درباره مادرش نیز میگوید: «صدای لالایی مادرم نخستین موسیقی بود که شنیدم. درست یادم هست یک آهنگ دشتی میخواند با صدايی خوش. شاید به نظر برخی باور کردنی نباشد، ولی من دو سال و نیمه بودنم را کاملا یادم هست. مادرم پای صندوقچه برایم لالایی میخواند و این صدا تا حدی روی من تأثیر گذاشت که از او با گریه و فریاد خواستم دیگر نخواند! او هم قبول کرد... در چهارده سالگی موذن بودم و اذانهای من معروف بود، طوری که اگر یک روز اذان نمیگفتم، میفرستادند دنبالم که چرا امروز فریدون اذان نگفته است».
شاید همین ریشهها به او وسعت نگاه بخشیده بود و بسیاری در کنارش رشد کردند و جزو اساتید مطرح کنونی هستند که خود را شاگرد حافظی معرفی میکند و حافظی نیز ایشان را شاگرد خود نخواند و همیشه درباره تلاش برای محدود کرن این عرصه گفته بود: «این هم به بدبختی و تنگنظری ما بازمیگردد. من همیشه گفتهام باز هم تکرار میکنم، مگر قرار است فقط یک فریدون حافظی تار بزند؟ دیگران هم حق دارند از این فضا استفاده کرده و در عرصه موسیقی فعالیت کنند. هرچند باید این را هم اضافه کنم که خیلی کم پیش میآید امروز دیگر کسی به زیبایی جلیل شهناز بنوازد یا صبا یا کسایی یا حتی یاحقی.
حافظی که به تمام دستگاههای موسیقی سنتی ایران مهارت و تسلط کامل داشت، طی سالها فعالیتش، ساختههایش با صدای خوانندگانی نظیر حسین قوامی، بنان و گلپایگانی پخش شده است. «اسیر غمها» و «خانه کعبه» با صدای غلامحسین اشرفی، «رقص گیسو»، «کیست همدم آه» و «آتش عشق» با صدای سالار عقیلی، «مهربان» با صدای جمالالدین منبری و «خدایی» که به زبان آذری اجرا شده، از جمله آثار این هنرمند فقید است.
وی بیش از نیم قرن پیشینه تدریس تار و سه تار دارد. وی خوشصداترین تار ساخته شده به دست استاد یحیی تارساز مشهور را در اختیار داشته و به رسم هدیه از سوی استاد موسی معروفی در اختیار ایشان قرار داده شده است. او پس از مرتضی نی داود و عبدالحسین شهنازی، یکی از سه تکنوازی است که به رادیو راه یافت. وی پس از بازنشستگی از مدیر کلی روابط عمومی وزارت راه در سال 53 همکاریهایش را با صدا و سیما بیشتر کرد. حافظی اواخر عمر به دلیل شکستگی پا، مشکل ریوی و کهولت سن در بستر بیماری بود و پس از یک عمل جراحی و شدت بیماری حاصل از کهولت سن درگذشت.
کتاب آموزشی و تئوریک «آوازهای ایرانی» در کنار نواهایی که از او به یادگار مانده، اثری قابل توجه و ثمره تجارب فراوان این استاد توانمند است و به ویژه برای سطوح مبتدی و متوسطه موسیقی پرکاربرد است. درباره شخص استاد نیز کتابی به نام ارجنامه به همت مصطفی ساکت منتشر شده که به درک عمیقتر از خدمات این استاد برجسته به موسیقی کشورمان کمک شایانی میکند.
مراسم ترحیم زندهیاد فریدون حافظی نوازنده، آهنگساز و و پیشکسوت موسیقی کشور، چهارشنبه با حضور خانواده آن مرحوم و چهرههای فرهنگی و هنری و علاقهمندان به این هنرمند فقید، ۲۲ خرداد ماه از ساعت ۱۸:۴۵ تا ۲۰:۱۵ در مسجد الرضا واقع در میدان نیلوفر تهران برگزار خواهد شد.
«تابناک» بر خود لازم دانست تا حد توانش یاد این استاد ارجمند را گرامی داشته و از این منظر، یک «دوئت» از این استاد را که جزو آثار کمیاب به شمار میرود و یادآور توانمندی ویژه این استاد است، تقدیمتان میکنیم.