گویا توزیع بودجههای پروژههای فاخر تا واپسین روزهای حضور جواد شمقدری هزینه شده و از این که اسناد چنین تحرکاتی پیش و پس از خروجش از مسند معاونت سینمایی رسانهای شود نیز ترسی ندارد و شاید با چنین نگاهی است که خبر تخصیص بودجه ۹۰ میلیونی به فرزندش را به مثابه اتفاق انکارناشدنی تأیید میکند.
به گزارش «تابناک»، پخش پروژههای فاخر در میان اشخاص عمدتاً نزدیک به شمقدری، از رویکردهایی بود که در چهار سال اخیر، نسبت به چهار سال پیشینش ـ که شمقدری مشاور هنری رئیس دولت بود ـ بسیار پررنگ شده و ماحصل عمدتاً فیلمهایی با کیفیت متوسط بود که به اندازه بازگرداندن نیمی از هزینه تولیدش نیز مخاطب واقعی جذب نمیکرد.
بدین ترتیب، بیشتر این پروژهها، عملاً محملی برای درآمدهای کلان گروهی شد که در فضای رقابتی با بخش خصوصی، توان ساخت آثار سینمایی جدی را ـ که چندصدهزار تماشاچی را راهی سالنهای سینما کند ـ ندارند و هم اکنون نیز نیمی از مصاحبههایشان به عدم تأمین بودجه توسط صداوسیما و دیگر نهادها برای تولید فیلم یا سریالهایشان مربوط میشود.
این رویکرد تا همین روزهای پایانی نیز استمرار داشته و باید دید شمقدری در این واپسین روزها که در نامه به وزیر جدید از کج بودن زمین هم گلایه کرده، چه نامههایی را در راستای فاخریسم امضا کرده، چقدر صرف پروژههای فاخری نظیر «لاله» شده و در حساب سازمان سینمایی، رقمی برای اداره این سازمان مانده است.
در همین راستا و در حالی که شمقدری در چند روز آتی، این وزارتخانه را تحویل معاون جدید ـ که انتظار میرود سوابق به مراتب برجستهتری در حوزه فرهنگ نسبت به او داشته باشد ـ امروز رسانهها پیاپی از بودجه ۹۰ میلیونی تخصیصی سازمان سینمایی به ریاست شمقدری به رضا شمقدری خبر دادند؛ خبری که گمان میرفت، شمقدری بر آن توضیحی برود؛ اما امروز در مصاحبهای آن را تأیید کرد و تنها به این جمله بسنده کرد: «این کار درست نیست که عدهای دنبال آن میگردند به هر قیمتی یک خبر بزنند. قراردادهای مرکز گسترش و جاهای دیگر مشخص است و از طرف دیگر کشور سیستم بازرسی دارد».
به ظاهر پس از روح الله شمقدری برادر حسین شمقدری، پسرش نیز دوست داشته بخشی از اعتبارات دولتی را برای ساخت «مستندی» داشته باشد و پدر نیز خواسته آقازاده را لبیک گفته و مجموعه سینمای مستند و تجربی وزارت فرهنگ و ارشاد، این رقم را در اختیار رضا شمقدری گذارد. بر مبنای همین اخبار، یک سوم از هزینه تولید این فیلم در شرایطی به این پروژه تخصیص داده شده که در شرایط عادی و برای دیگر پروژهها باید فیلم کلید خورده و راشهای آن به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ارایه شده باشد، ولی این اتفاق درباره این پروژه نیفتاد.
به هر حال، شاید این که مستندی در لبنان ـ احتمالاً باز هم تحت لوای عنوان فاخر اما با کیفیت متوسط یا ضعیف ـ توسط رضا شمقدری با بودجه ۹۰ میلیونی تخصیصی پدرش ساخته شود، تا اندازهای حق این شخص باشد و نباید انتظار داشت که آقازادهها بابت زحماتی که در همراهی با پدر میکشند، دریافتی نداشته باشند. اتفاقاً این که یک آقازاده را منکوب کرد و اجازه نداد رقم ناقابل ۹۰ میلیون ـ که اصلاً در مقابل برخی رقمها به چشم نمیآید ـ در مستند شمقدری هزینه شود، عین ظلم است.
از این حیث باید به منتقدان به ویژه مستندسازان چنین اتفاقی خرده گرفت که گمان میکنند
چون لنگ چند میلیون تومان برای ساخت مستندهای مهمی هستند و یا بسیاری از مستندهای جدیشان به یک دهم این مبلغ نیز خریداری نمیشود، نباید یک آقازاده نیز از امتیاز ویژه ای برخوردار باشد. شمقدری باید ثابت میکرد تا چه میزان مدیریتش بر پایه ضوابط و شایستهسالاری و عدم فامیلگرایی است تا پس از خروجش از کرسی معاونت سینمایی، نتواند ادعایی داشته باشد!