یک نوع واکنش که اکثریت جامعه به سفر آقای روحانی به سازمان ملل را شامل میشد که مثبت بود و اکثریتی در فرودگاه در مقابل یک اقلیت از ایشان استقبال شایان کردند. یک اقلیتی هم منتقد این گفتوگوهستند و از این بین عده قلیلی از اینها واکنش تندی نشان دادند.
به گزارش اعتدال، مردم ایران زمانی برای انتخاب رئیسجمهور پای صندوقهای رای رفتند و حسن روحانی را راهی پاستور کردند که وجهه و اعتبار کشورمان در جهان مانند دوران کنونی نبود. حال برخی هستند که تمایل به بهبود وضعیت تعاملات کشورمان ندارند و از هر فرصتی برای ایجاد خلل در این روابط بهره میگیرند که نمونه آن، حادثه فردوگاه مهرآباد در زمان ورود دکتر روحانی به کشور بود و همین موضوع بهانهای شد تا با حجتالاسلام قدرتا... علیخانی گفتوگو کنیم که متن آن در ادامه میآید:
با تماس تلفنی رئیسجمهور آمریکا با روحانی تابوی رابطه با آمریکا شکست. نظر شما به عنوان یک فعال سیاسی در مورد رابطه با آمریکا چیست؟
مدیریت و قاعدهمند کردن روابط ایران و غرب از جمله با آمریکا موضوعی است که باید به دقت مورد بررسی دستگاه دیپلماسی ایران قرار گیرد. بزرگان میگویند نمیتوان تا ابد با آمریکا قطع رابطه کرد. از طرف دیگر آمریکاییها در گذشته چند بار اعلام آمادگی کردند که با ایران وارد گفتوگو شوند. نمونههای شاخص و جدی آن یکی در سالهای دهه 60 یا همان ماجرای مک فارلین بود و دیگری نیز در دوره آقای خاتمی که وزیر امور خارجه آمریکا مادلین آلبرایت ضمن عذرخواهی از ایران تمایل برای مذاکره را مطرح کرد. به خاطر شرایطی که در گذشته بود، این اتفاق رخ نداد تا اینکه با سفر دکتر حسن روحانی به نیویورک و انتظاراتی که مردم از دستگاه دیپلماسی ایشان داشتند باعث شد توقع جامعه نسبت به این سفر و حتی مواجهه احتمالی با رئیسجمهور آمریکا بالا رود. دیپلماسیای که آقای روحانی و تیمش در نیویورک دنبال کردند از سخنرانی ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل تا دیدارها با مقامات عالیرتبه جهان بهویژه کشورهای اروپایی، اقدامی در راستای منافع ملی کشور بود. به هر حال این توقع در جامعه به وجود آمد که تحولی در سیاست خارجی و حتی در مساله آمریکا در جریان سفر ریاستجمهوری به نیویورک پیش بیاید. پیشبینی کرده بودم این بار شاهد خواهیم بود که صندلیهای سازمان ملل پر شوند و هیچ صندلیای خالی نماند، اینبار نهتنها هیچ صندلی خالی نشد، بلکه استقبال فراوانی هم از بحثها و سخنرانیهای ایشان شد. ایشان در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل مواضع اصولی ایران را با قدرت مطرح کردند. این سخنرانی باعث شد که در داخل هم ائمه جمعه سراسرکشور برخورد خوبی داشته باشند. البته این سفر در ساعات پایانی با تماس تلفنی رئیسجمهور آمریکا با رئیسجمهور کشورمان بیشتر مورد توجه رسانههای داخلی و بینالمللی قرار گرفت.
برخی معتقدند که در این سفر به آرمانهای انقلاب آسیب وارد آمده است؟
ببینید؛ منتقدان سفر را به دو بخش تقسیم میکنند. بخش اول را ستایش و بخش دوم که یک مکالمه تلفنی بوده را برجسته و نقد میکنند. ما باید سفر را در کلیت آن مورد بررسی قرار دهیم. آیا سخنان روحانی در مجمع عمومی یا مذاکرات وی در جریان دیدارهای حاشیهای مجمع عمومی عدول از مواضع نظام بود؟ و اگر نبود، چرا رئیسجمهور باید بواسطه یک تماس تلفنی آن هم از جانب آمریکاییها به آرمانهای انقلاب لطمه وارد کند؟ آیا در جریان تماس تلفنی ایشان امتیازی دادند؟ یا مثلا تعهد دادند غنیسازی را تعلیق میکنند؟ متاسفانه برخی میخواهند اهمیت این سفر را و نکات مثبت آن را به واسطه یک تماس دچار خدشه کنند. چه بسا تماس تلفنی ناشی از همان ایستادگی و صلابتشان در نطق مجمع عمومی سازمان ملل بود. از طرف دیگر جمع معدودی هستند که انتقاد میکنند در حالی که جامعه ایرانی فقط منحصربه یک قشر خاصی نیست. تحول در سیاست خارجی یک خواست ملی بود که در این جهت رئیسجمهور بهدنبال احیای فرهنگ و تمدن و بزرگی ایران و وادار کردن دیگران به احترام به ایرانیان برآمد. در ثانی ما نگاه کنیم که در عرصه بینالمللی چه کسانی از نتایج سفر آقای روحانی ناراضی هستند؟ یا چه کسانی بهدنبال آن مکالمه تلفنی که معنیاش نه مذاکره و نه حل یکباره و تمام مشکلات فیمابین دو کشور است، آشفته شدهاند؟ الان سخن اسرائیلیها چیست؟ آنها هم سخنان رئیسجمهور در مجمع عمومی را رد میکنند و هم از آن مکالمه ناراحت هستند. یعنی این مسیر را در جهت تامین منافع خودشان ارزیابی نمیکنند. به این خاطر است که ما باید تامل بیشتری بر این موضوع کنیم.
برخوردی که با روحانی در مهرآباد شد را یک نظر قابل احترام میدانید؟ معتقدید این دیدگاه نباید نقد شود؟
دو نوع واکنش داشتیم؛ یک نوع واکنش که اکثریت جامعه به سفر آقای روحانی به سازمان ملل را شامل میشد که مثبت بود و اکثریتی در فرودگاه در مقابل یک اقلیت از ایشان استقبال شایان کردند. یک اقلیتی هم منتقد این گفتوگوهستند و از این بین عده قلیلی از اینها واکنش تندی نشان دادند. در حالی که در بین اصولگرایان شناخته شده و شخصیتهای سیاسی شناسنامهدار نیز، سفر آقای روحانی و حتی تماس تلفنی اوباما، در مجموع سنجیده توصیف شد. اما آن عده قلیل نسبت به اتفاق افتاده در نیویورک واکنش منفی تندی نشان دادند وآن حادثه زشت را در فرودگاه مهرآباد رقم زدند. انتقاد حق همه است و هرکس میتواند دیدگاه خود را مطرح کند. میتواند موافقت یا مخالفت با این موضوع و هر مساله دیگری در چارچوب قانون داشته باشد.اما اتفاقاتی که در فرودگاه افتاد و برخی اقدامات توهینآمیزی که در جریان آن پیش آمد به نظر من اتفاقی نبود. ضمن اینکه باید به این نکته اشاره کنم که غرب و آمریکا هم باید از این فرصت پیش آمده استفاده کنند چراکه رئیسجمهوری با اقبال عمومی و رویکردی جدید در ایران به قدرت رسیده و میتواند در تعامل با نهادها و مقامات کشور به حل و فصل مشکلات خارجی بپردازد.
دولت آقای خاتمی هم هزینههای زیادی را بابت سیاست تنشزداییاش در داخل داد، فکر نمیکنید روحانی هم این هزینهها را بدهد؟ دولت آمریکا باید چه کاری را انجام دهد؟
غرب و آمریکاییها باید قدر فرصت رئیسجمهوری آقای روحانی را بدانند و بدانند مذاکره و اعتمادسازی روندی دو طرفه است و آنها هم باید قدمهای مثبتی به سوی ایران بردارند تا هزینههای موجود به حداقل برسد. شناسایی حقوق حقه ایرانیان قدم اولیه است و باید اقدامات عملی صورت گیرد تا دولت بتواند مبتنی بر منافع ملی و با اجماع داخلی به حل و فصل مسائل خارجی بپردازد. روسیه وفرانسه و آمریکا هیچ تفاوتی با هم برای ایران ندارند. این منافع ملی ایران است که برای ما باید مهم باشد. آنچه مهم است حرکت در مسیری است که منافع ملی کشور را براساس اصول حکمت، عزت و مصلحت تامین کند. ضمن آنکه از زمان انقلاب اسلامی خط قرمز ما در سیاست خارجی اسرائیل بوده و ارتباط ما با بقیه کشورها در چارچوب منافع ملی و اصول نظام هیچ اشکالی ندارد. البته باید توجه داشته باشیم در سطح کلان، مواضع رهبری فصل الخطاب است و اگر ایشان موضوعی را برخلاف اصول و آرمانهای انقلاب و نظام ببینند در این باره اعلام خواهند کرد.