عاملان جنایت كه در کارخانه متروکه در جستوجوي نقشه گنج بودند براي گمراه كردن پليس دست به دسيسهچيني عجيبي زدند.
به گزارش ایران، سه مرد تبهکار با اجرای سناریویی پیچیده سعی داشتند پسر جوانی را در نقش عامل جنايت پای چوبه دار بکشانند اما هوشیاری پليس آگاهی آمل نقشه آنها را ناکام گذاشت.
بنابر این گزارش، نیمه شب 7 بهمن سال 88 وقتی تلفن همراه مرد جوانی از دسترس خارج شد و خانوادهاش نتوانستند با وی ارتباط برقرار کنند، نگرانی از وقوع یک اتفاق ناگوار بر جانشان خیمه زد.
آنها برای به دست آوردن ردی از پسر جوان ابتدا با دوستانش تماس گرفتند ولی همه تلاشها بینتیجه بود و کسی از محمد حسین 31 ساله اطلاعی نداشت.
همين كافي بود تا مأموران پلیس آگاهی آمل در جریان ماجرای گمشدن این مرد قرار بگيرند.
پدر محمدحسين درباره چگونگی این اتفاق به پلیس گفت: پسرم در یک نمایشگاه اتومبیل کار میکرد، ساعت 5 عصر به خانه آمد. خیلی عجله داشت، میگفت قرار است یک خودروی پژو 405 بخرد. وي 7 میلیون تومان پول برداشته و از خانه خارج شد.ساعتی از رفتن وي گذشته بود اما خبری از بازگشت به خانه نشد بنا بر این با تلفن همراهش تماس گرفتم.
وي گفت در حال انجام معامله است. دلم شور افتاده بود. طاقت نیاوردم و حدود 10 دقیقه بعد باز هم تماس گرفتم اما تلفن همراهش از دسترس خارج شده بود. وقتی چند بار زنگ زدم و نتوانستم با او صحبتی داشته باشم، با پسر دیگرم تماس گرفته و ماجرا را با وي در میان گذاشتم.برادر محمدحسين نیز در این باره گفت: وقتی از ماجرا اطلاع پیدا کردم به خانه دوستانش سر زدم. برادرم در نمایشگاه با مرد جوانی به نام مجاهد کار میکرد، اما وي نيز ادعا کرد او را ندیده است. این در حالی بود که برادرم هنگام بردن پول گفته بود قرار است خودرو را توسط مجاهد بخرد.
با توجه به این اظهارات مأمــــوران، مجاهــــد را بازداشت كرده و تحت بازجویی قرار دادند اما وي منکر هرگونه اطلاعی از سرنوشت جوان گمشده بود. بنابر این مأموران با توجه به اینکه هیچ مدرکی در باره این متهم و ارتباطش با ناپدید شدن جوان نمایشگاهی به دست نیاوردند، وي را آزاد کردند.
جسدي در تور ماهيگيران
در حالی که سه روز از آغاز تجسسها برای به دست آوردن ردی از محمدحسين میگذشت، چند ماهیگیر در حاشیه رودخانه هراز منطقه جمشیدآباد، جسد مرد ناشناسی را از آب بیرون کشیدند.
ماهیگیران که از دیدن پیکر بــــیجان مرد جوان شوک زده بودند به سرعت پلیس را در جریان قرار دادند. مأموران پلیس آگاهی به همراه بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب این شهر با حضور در محل به تحقیق پرداختند تا اینکه با حضور برادر جوان گمشده و پزشکی قانونی، مشخصات جسد به دست آمد و مشخص شد نشانیهای قربانی حادثه با وي مطابقت دارد.
همزمان با پیداشدن جسد محمد حسین، مأموران در ردگیری تلفن همراه وي دریافتند گوشیاش در اختیار پسر جوانی است. با رد زنی ماهوارهای محل زندگی این جوان معلوم شد خانهاش در نزديكي محلی است که جسد پیدا شده است.مأموران با به دست آوردن این سرنخ، پسر جوان را بازداشت كرده و تحت بازجویی قرار دادند. وي در جریان تحقیقات پلیس ادعا کرد گوشی را در کنار خیابان و لای بوتهها پیدا کرده است.در حالی كه بازجوییها از این جوان ادامه داشت، پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات خود توانست صاحب خودروی پژو 405 که قرار بود به قربانی حادثه فروخته شود را ردیابی و بازداشت كند. این مرد مدعی شد اصلاً قصد فروش خودرویش را نداشته اما با اصرار مجاهد تن به این معامله داده است.
وي ادامه داد: قرار بود عصر معامله انجام شود اما پس از اینکه محمدحسين برای آوردن پول به خانه رفت، مجاهد گفت او از انجام این معامله منصرف شده است. من نيز نمایشگاه را ترک کردم.به دنبال طرح این مطالب، مجاهد بار دیگر تحت تحقیق قرار گرفت. وی درباره روز حادثه گفت: قرار بود چنین معاملهای انجام شود اما بخاطر اختلاف نظر درباره قیمت منصرف شدیم. من به خانه رفتم.
این مرد در باره اینکه شب حادثه کجا بودید، ادعا کرد با خودروی پراید سياه رنگ برادرش بیرون رفته بود. وقتی برادر مجاهد هم گفتههای وي را در باره اینکه آن شب برادرش با پرايد او بیرون رفته بود، تأيید کرد، مأموران اين خودرو را تحت بازرسی قرار دادند و چند لکه خون در زیر صندلی عقب به دست آمد. بدین ترتیب مأموران مجاهد را تحت بازجوییهای دقیق و علمی قرار دادند تا اینکه وي قتل را به گردن گرفت و ادعا کرد این کار را به تنهایی انجام نداده است.
وی ادامه داد: محمد حسین چند روز پيش گفته بود نقشه یک گنج را پيدا كرده است. چون وي دستگاه گنجیاب داشت میدانستم راست میگوید بنا بر این با کمک دو تن از دوستانم برنامه ای ریختیم نقشه را از وي بگیریم. ابتدا طرح خريدن خودرو پژو را کشيدیم تا به بهانه معامله خودرو اعتمادش را جلب کنیم. وقتی وي به خانه رفت و پول آورد با هم سوار پراید شدیم، در راه دو تن از دوستانم هم به ما اضافه شدند. وقتی در بین راه او متوجه نیت ما شد، سعی کرد فرار کند اما به هر طریق بود دست و پایش را بسته و به کارخانه متروکهای در جاده قدیم آمل به بابل بردیم. در آنجا هرکاری کردیم نتوانستیم نقشه را از او بگیریم، در جریان این درگیری ضربهای به سرش خورده و باعث مرگش شد.جسد را همانجا رها کرده و به آمل برگشتیم. دو روز بعد وقتی متوجه شدیم موبایل محمد حسین را پسر جوانی برداشته و از آن استفاده میکند، با دوستانم به کارخانه برگشتیم و جسد را به کنار رودخانهای که در فاصله کمی از خانه آن جوان قرار داشت انداختیم. تصور میکردیم با پیدا شدن جسد و موبایل همه وي را متهم به قتل میدانند.
براساس این گزارش، در حالی که مجاهد برای ادامه بازجویی در روز بعد به بازداشتگاه آگاهی آمل منتقل شده بود، مأموران صبح روز بعد جسدش را در حالی پیدا کردند که با حلقآویز شدن به زندگیاش خاتمه داده بود.
با مرگ خودخواسته این قاتل، پليس برای ردیابی همدستان مجاهد وارد عمل شد. در حالی که چند سال از این ماجرا می گذرد یک مرد با مراجعه به خانواده قربانی جنایت ادعا کرد اگر رضایت محضری در باره متهم دیگر پرونده بدهند وي حاضر است واقعیت ماجرا را برای آنها بازگو کند.
با ارائه رضایت محضری اولیاي دم، وی گفت: مردی به نام مهران که حالا به تاکستان قزوین رفته و آنجا ازدواج کرده و زندگی میکند به همراه دوستش قربانعلی در این ماجرا دست داشتهاند. با دستور بازپرس محمدی از شعبه چهارم دادسرای آمل، دو متهم دیگر پرونده نیز ردیابی و بازداشت شدند. تحقیقات در باره این پرونده ادامه دارد.