مریم شهبازی در روزنامه ایران نوشت:
کم نیستند کسانی که معتقدند بزرگترین مشکل جامعه نشر ایران روش توزیع نیست؛ تیراژ هزار نسخهای است که فرهنگ مطالعه را به انزوا و زوال میکشاند. ممیزی و اعمال سلیقههایی که در سالهای گذشته گریبان کتاب و اهالیاش را گرفت البته یکی از مهمترین مباحثی است که در روزها و هفتههای اخیر بخش عمده اخبار حوزه کتاب و رسانهها را به خود اختصاص داد. البته در اهمیت پرداختن به این موضوع که به مشکلی بزرگ برای فعالان بخش فرهنگ تبدیل شده شکی نیست اما مسأله اینجاست که آیا تمام مشکلات این بخش به ممیزی ختم میشود؟ سیستم توزیع کتاب هم یکی از بخشهایی است که ناشران گلایههای مشترک بسیاری از نحوه اجرای آن دارند. اغلب ناشران میگویند؛ سیستم توزیع کتاب یکی از مشکلات اساسی نشر به شمار میآید. سیستمی که سالهای قبل راهاندازی شده و جز ظواهری از دنیای مدرن هنوز با همان شیوههای قدیمی اداره میشود. آنها از زد و بندهای میان توزیعکنندگان گله دارند و این که چرا ورود به این حلقه تا این اندازه مشکل است! حتی برخی از آنها بیتوجهی به برخی از کتابها را نتیجه نادیده گرفته شدن از سوی این فعالان پخش کتاب میدانند و خواستار نظاممند شدن سیستم قدیمی توزیع هستند.در همین خصوص چندی پیش گزارشی در صفحه آخر گروه فرهنگی <ایران> منتشر شد که بازخوردهای مختلفی از سوی ناشران و حتی توزیعکنندگان کتاب در پی داشت. از همین رو در این گزارش ادامه این مبحث را از زبان دیگر فعالان عرصه نشر در اختیار شما قرار میدهیم.
معیوبی این چرخه تنها از توزیع نیست!
توزیع کتاب یکی از مهمترین حلقههای زنجیره نشر است. حلقهای که بسیاری معتقدند حتی بخش قابل توجهی از علل پایین بودن سرانه مطالعه در کشورمان به ناکارآمدی آن باز میگردد. بهمن رحیمی، مدیر مسئول «انتشارات شادان» در این باره میگوید: «این که بگوییم چرخه معیوب توزیع شاید چندان درست نباشد. به نظر من معیوبی این چرخه فراتر از سیستم توزیع است. معیوب بودن چرخه نشر از همان زمانی که نویسنده یا مترجم تصمیم به تألیف یا ترجمه کتابی میگیرد آغاز میشود و تا زمانی که اثر منتشر شده در اختیار مخاطبان قرار بگیرد ادامه دارد. شیوه توزیع و مشکلاتی که به آن باز میگردد؛ تنها یکی از معضلات عرصه کتاب به شمار میآید.
رحیمی معتقد است اگر مشکلات دیگر حلقههای این زنجیره نشر حل شود توزیع هم در مسیر درستی قرار میگیرد. رحیمی ادامه میدهد: «با توجه به شرایطی که در سالهای اخیر کشور و فرهنگ ما پشت سر گذاشته است ما اغلب شاهد این هستیم که در صورت راهاندازی مراکز تجاری حتی در پاساژهای دارای بیش از 100 مغازه هم رد پایی از کتابفروشی دیده نمیشود. همین مسأله به تنهایی میتواند عمق فاجعه را به ما نشان بدهد. مشکل امروز نشر ما درصدی نیست که توزیعکنندهها میگیرند؛ مسأله اصلی نبود فرهنگ مطالعه است. فقدانی که نتیجهاش به کاهش آمار تیراژ کتابها و فروش پایین کتابها باز میگردد. زمانی که نشر سود اقتصادی نداشته باشد طبیعی است که دست ناشر هم برای مانور دادن روی مسائلی همچون تبلیغات و تخفیفها بسته میشود و در نهایت نتیجه چندانی هم از انتشار آثار مختلف عایدش نمیشود. شاید بد نباشد که قیاسی نسبت به سال 1356 داشته باشیم. البته این که میگویم سال 56 از این جهت است که تا چند سال بعد از پیروزی انقلاب به دلیل التهابهای مرتبط با این رویداد و همچنین جنگ ما آمار دقیقی در ارتباط با مباحث مرتبط با نشر در اختیار نداریم.»
این فعال عرصه نشر در ادامه این مقایسه تأکید میکند: «قیمت کتاب در شرایط فعلی در مقایسه با سال 56 نسبت به سبد کالاهای اساسی 40 درصد کاهش یافته است. در آن سال متوسط قیمت یک کتاب برابر با 800 گرم گوشت بوده ولی در زمان فعلی برابر با قیمت 500 گرم گوشت است. همین مسأله نشان میدهد که مشکلات نشر ما تنها به توزیع محدود نمیشود. از همین رو معتقدم که توزیعکنندهها هم حق دارند همچون مشاغل دیگر سکان شرایط را به نفع خود هدایت کنند. این حالت تعیین تکلیف و ایجاد انحصار در دیگر مشاغل هم دیده میشود. سیستم توزیع هم مانند دیگر بخشهای کتاب با کم و کاستیهای بسیاری روبهرو است. همان طور که دیگر همکارانم هم بارها گفتهاند چرخه توزیع ما همچنان بر اساس شیوهای اداره میشود که در 30-20 سال قبل رایج بوده. متأسفانه ما تنها ظواهر دنیای مدرن را کسب کردهایم از طرف دیگر شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی چند سال اخیر منجر به کاهش قابل توجه استقبال مردم از کتاب نیز شده است. این که متوسط تیراژ ما به هزار تا 1200 نسخه رسیده به معنای هشداری جدی برای کتاب و اهل آن است. در این شرایط برای ناشر توان اقتصادی لازم برای تبلیغ باقی نمیماند. برای توزیعکننده هم همین طور. نه ناشر و نه توزیعکننده با توجه به نکات یاد شده اثر چندانی در فروش بیشتر کتابها ندارند. »
پاسخ سخنگوی اتحادیه توزیعکنندگان به گلایههای مطرح شده
همان گونه که در ابتدای گزارش اشاره شد کمی پیشتر در صفحه آخر گروه فرهنگی گلایههای تعدادی از فعالان عرصه نشر از شرایط توزیع کتاب منتشر شد. در پی انتشار گزارش فوق سخنگوی صنف توزیعکنندگان کتاب با ما تماس گرفت و خواهان پاسخگویی به گلایههای ناشران مورد نظر شد که مشروح آن را در اختیارتان میگذاریم. هومان حسنپور، سخنگوی صنف توزیعکنندگان کتاب درپاسخ به سخنان مطرح شده میگوید: «من هم در اتحادیه ناشران و کتابفروشان به عنوان مدرس فعالیت دارم و هم این که از هفت سال قبل در اتحادیه توزیعکنندگان کتاب هستم. علاوه بر این به عنوان ناشر مدیریت «نشر آریابان» را هم بر عهده دارم. از همین رو و با توجه به سابقهای که در عرصه نشر دارم گفتههای این دوستان را رد میکنم. با توجه به سخنان ناشران که در گزارش قبلی مبنی بر مافیای پخش در خیابان انقلاب منتشر شد به عنوان سخنگوی اتحادیه توزیعکنندگان ضروری میدانم که نکاتی را برای شما بگویم. از بعد از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه نشر کتاب در مقاطعی مورد حمایت قرار گرفته است. اما این حمایتها از 3 دهه قبل تا به امروز هیچ گاه برای بخش توزیع رخ نداده. در تمام این سالها سیستم توزیع کتاب بدون هیچ حمایتی رو پای خود ایستاده است. با این وجود حالا نمیدانم چه شده که مشکلات حوزه کتاب را تنها متوجه سیستم توزیع میدانند! اگر کمی دقیقتر به عرصه نشر و فعالیت بخشهای مختلف آن نگاه کنید متوجه خواهید شد توزیعکنندگان هم چندان کارهای نیستند چراکه کتاب در مرحله آخر و زمانی که منتشر میشود به دست آنان میرسد.»این فعال عرصه نشر و توزیع کتاب در ادامه میافزاید:«در همین سیستم توزیعی که دوستان آن را ناکارآمد میدانند توزیعکنندهها کتابهای خوب را با بالاترین تیراژ گرفته و به دست کتابفروشان میرسانند. سود توزیعکنندهها نیز در فروش کتاب هاست. مسلم است که توزیعکنندگان در صورتی که با کتاب خوب و قابل فروشی روبهرو شوند آن را میپذیرند. باز هم تأکید میکنم توزیع به نوعی آخرین قسمت حلقه نشر است. توزیعکنندگان که نمیتوانند متن کتاب منتشر شده را عوض کرده و آن را مطابق سلیقه مخاطب ساخته و به فروش برسانند. به عقیده من کار توزیع از همان هنگامی که اهل قلم قصد نوشتن یا ترجمه کتابی را میکنند آغاز میشود. بنابراین تنها این سیستم نیست که در بیتوجهی به کتاب مؤثر است. البته منکر کم کاری یا تخلف در سیستم توزیع هم نیستم به هر حال کم کاری در تمام بخشها اتفاق میافتد اما مسأله اینجاست که مشکلات حوزه کتاب بسیار فراتر از بخش توزیع است. شما نمیتوانید یک توزیعکننده را پیدا کنید که بدون استفاده از درآمد نشر خود و تنها با اتکا به سود توزیع مشغول کار باشد. »
حسنپور میزان درصد تخفیفی که توزیعکنندگان از ناشران برای پخش آثارشان میگیرند مقادیر مختلفی میداند و معتقد است که ناشران باید این نکته را در نظر بگیرند که اگر توزیعکننده برای کتابی از 20 تا 45 درصد تخفیف میگیرد با میانگین 15 تا 35 درصد تخفیف آن را به مغازه دار میدهد. وی سود نهایی توزیعکنندهها را در شرایط عادی و با کسر هزینهها برابر با 2 تا 3 درصد میداند. وی هیچ اعتقادی به مافیای توزیع ندارد و در همین باره هم تصریح میکند: «برای صحت گفتههایم نیز هر فاکتور و مدرکی که لازم باشد، ارائه خواهم کرد. در شرایطی که امکان چندانی برای معرفی کتابهای منتشر شده نیست و حمایت چندانی هم از کتاب نمیشود چگونه عدهای انتظار استقبال مردم را از کتاب دارند؟ مسلم است که در شرایط فعلی من ناشر یا توزیعکننده آن قدر امکانات در اختیار ندارم که بتوانم مخاطبان را از تازههای نشر باخبر سازم. بهتر است در این اوضاع و احوال به جای نسبت دادن تمام مشکلات به توزیعکنندگان و تمام دستاندرکاران فرهنگی که به نوعی سر و کارشان به کتاب میافتد دست به کار شده و برای حل مشکلات متحد شوند. اغلب دوستان از این میگویند که سیستم توزیع بر اساس روشهای قدیمی مشغول فعالیت است. از این دوستان باید پرسید مگر دیگر بخشهای نشر ما کاملاً مکانیزه و مدرن عمل میکنند که حالا از کار ما خرده میگیرند!؟»
موانع پیش روی ناشران
نیلوفر مالک، مدیر مسئول انتشارات نیلوفر سپید از جمله ناشرانی است که چند سالی از ورودش به عرصه نشر میگذرد. او با توجه به تجربهای که در 5-4 سال اخیر در این حوزه کسب کرده میگوید: « اگر به توزیع نگاهی تاریخی داشته باشید متوجه میشوید که از همان اول هم با مشکلات بسیاری روبهرو بوده. من قبل از آن که وارد این عرصه شوم هم از مشکلات این حوزه میشنیدم ولی چندان برایم قابل درک نبود. سال اولی که به این عرصه وارد شدم عنوان کتابهای منتشر شدهام چندان قابل توجه نبود. به هر توزیعکنندهای مراجعه میکردم تا تعداد عنوانهایم را میشنیدند میگفتند عنوان کتاب هایت کم است. میگفتند کتابهایت میان کتابهای دیگر گم میشوند. اما حالا هم که تعداد عنوانهای منتشر شدهام بیشتر شده باز هم همکاری نمیکنند و توزیعشان را قبول نمیکنند. چند ماه قبل با یکی از مراکز بزرگ توزیع کتاب تماس گرفتم؛ اول که گمان میکردند عنوان کتاب هایم بازاری و رمانهایی قطور است نظرشان مثبت بود اما وقتی فهمیدند اغلب کم حجم و غیر بازاری هستند نظرشان عوض شد.»
مدیر مسئول نشر نیلوفر سپید در ادامه تصریح میکند: «آن مرکز گفت که کتابهایت را به اتحادیه توزیعکنندهها ببر و ببین آنها قبول میکنند یا نه! همین کار را کردم ولی آنها هم موافقت نکردند. یادم میآید خانمی از اتحادیه به من گفت که تقصیر خودتان است. قبل از این که تصمیم به انتشار کتابی بگیرید با ما مشورت کنید تا به شما بگوییم که کتاب مورد نظر بازار دارد یا نه! بعد از آن باز هم با مراکز دیگری تماس گرفتم ولی آنها هم ابتدا از حجم کتاب میپرسیدند. در آخر یکی از انتشاراتیها گفت که کتاب هایم را به آنها بدهم تا در یکی ازکتابفروشیها برای فروش بگذارند. تازه اگر قبول کنند که کتاب ناشری را توزیع کنند از او درصد بالایی برای تخفیف طلب میکنند. برای یکی از رمانها توزیعکنندهای از من 50 درصد تخفیف خواست و شرکت دیگری هم 45 درصد. نمیدانم شاید آنها هم حق دارند. شاید شرایط برای آنان اینگونه ایجاب میکند. با وجود شرایط و مشکلاتی که به بخشی از آن اشاره شد هماکنون از ادامه کار دلسرد شدهام و شاید آن را کاملاً رها کنم. البته این دلسردی تنها برای من به وجود نیامده همکاران دیگری را هم دیدهام که یا دیگر کتابی منتشر نمیکنند یا بزودی شغل دیگری برای خود در نظر خواهند گرفت. »
فعالیت بیش از 100 توزیعکننده در کشور
با توجه به گفتههای ناشران و سخنگوی اتحادیه توزیعکنندگان، اطلاعاتی از یکی از فعالان عرصه توزیع کتاب کسب کردیم. بر اساس این اطلاعات مطلع شدیم که حدود 105 توزیعکننده در کشور مشغول فعالیت هستند. توزیع کنندگانی که حداقل 70درصد از آنان در تهران متمرکز شدهاند. آن طور که توزیعکنندگان میگویند تخفیف کتاب بسته به موضوع آنها ارقام مختلفی را شامل میشود. به عنوان نمونه کتابهای کودک و نوجوان با تخفیف 40تا
45 درصدی، کتابهای بزرگسال بهطور میانگین 40درصد و کتابهای دانشگاهی نیز باتخفیف 30 تا 38 درصدی از ناشران گرفته شده و توزیع میشوند. البته ظاهراً میزان درصد تخفیفهای فوق به عوامل مختلفی همچون مشهور بودن مؤلف یا ناشر آن هم باز میگردد. آن طور که ما باخبر شدیم از این درصدهای یاد شده در شرایط معمول حدود 10 درصد سود خالص برای توزیعکننده باقی میماند. 5 تا 10 درصد سود هم به کتابفروش میرسد. به هرحال آنچه مسلم است ، در عرصه کتاب و رونق اندک آن، عوامل متعددی دخیل است که این عوامل در مجموع، یک چرخه پیچیده را شکل میدهند. دراین چرخه، از ممیزی تا پخش؛ از اطلاع رسانی تا ویترین همگی جزو عوامل دخیل هستند اما هنوز این سؤال باقی است که آیا چیزی به نام <مافیای پخش> در عرصه کتاب وجود دارد یا نه؟ و اینکه چنین عاملی چقدر در رونق ناچیز کتاب سهم دارد؟