روابط ایران و اروپا از دیرباز فراز و نشیبهای بسیاری داشته است. پس از تشکیل اتحادیه اروپا، ایران میتوانست از ظرفیت به وجود آمده این اتحادیه برای افزایش حجم روابط در مسائل گوناگون بهره بگیرد، اما متاسفانه به دلایل متعدد از این ظرفیت بیبهره مانده است.
دستگاههای دیپلماسی کشور میتوانستند برای توازن قوا از اروپاییها در مسائل منطقهای و جهانی به سود منافع ملی ایرانیان بهره گیرند. با وجود این، برخی از سازمانهای تروریستی و منحله مانند سازمان منافقین بیشتر از دیپلماتهای ایرانی در میان سیاستمداران اروپایی نفوذ دارند. در این باره باید گفت، نفوذ نداشتن دیپلماتهای ایران و ارکان و افراد غیررسمی سیاست خارجی ایران در اروپا، دلایل بسیاری دارد.
«تابناک» درصدد است با سلسله مطالبی درباره این موضوع گفتوگویی با کارشناسان داشته باشد تا شاید راهکاری در این زمینه بیابد! در این باره با دکتر سعید خالوزاده، استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر ارشد مسائل اروپا به گفتوگو نشستهایم.
* آقای دکتر پس از انقلاب، روابط ایران و اروپا چه فراز و فرودی تجربه کرده است؟ آیا میتوان دورهبندی خاصی در روابط فی مابین عنوان کرد؟ ــ روابط ایران و اروپا در بعد از انقلاب مقاطع گوناگونی را پشت سر نهاده است. با انقلاب اسلامی روابط ایران و اروپا تحت تأثیر گروگانگیری و تسخیر لانه جاسوسی کمتر شد و پس از حادثه گروگانگیری، جنگ ایران و عراق به راه افتاد و در این مدت هم روابط طرفین به هیچ وجه خوب نبود. در این مقطع، اروپاییها همواره به دلیل مسائل سیاسی و حقوق بشری به ایران فشار میآوردند و انتقاد میکردند.
پس از پایان جنگ ایران و عراق، تحول کمی در روابط ایجاد شد و سران اروپایی در یک اجلاس بیانیهای منتشر و علاقهمندی خود را برای گفتوگوی انتقادی با ایران را اعلام کردند. ایران نیز از این موضوع استقبال کرد و سرانجام نامهای میان رئیسجمهور وقت آقای رفسنجانی و مقامات اروپایی رد و بدل شد و سرانجام هفت دور مذاکره انتقادی صورت گرفت؛ این موضوع شروعی در ارتباط در روابط ایران با اتحادیه اروپا بود.
پس از آن مسأله سلمان رشدی، حقوق اقلیتها و... مطرح شد و البته همیشه رابطه انتقادی و چالشبرانگیزی حاکم بود. در پایان دوره، مذاکرت انتقادی بحث بحران میکونوس به وجود آمد و خود این موضوع نیز باعث بحرانی در روابط دو طرف و روابط طرفین تیره شد و سفرای طرفین به پایتختهایشان بازگشتند؛ مدت قطع روابط هفت ماه طول کشید.
در ادامه ما روابط چالش برانگیز داشتیم. پس از انتخابات سال ۷۶ و انتخاب آقای خاتمی روابط جدیدی میان طرفین ایجاد شد که مورد استقبال قرار گرفت. هماکنون دوباره ما این فضا را در دوره آقای روحانی میبینیم. در زمان آقای خاتمی با ادبیات جدیدی که دولت ایشان مطرح کرد، اروپاییها از آن استقبال کردند و بعد هم تنش ناشی از بحران میکونس نیز فرو نشست.
پس از روی کار آمدن دولت خاتمی، وزرای اتحادیه اروپا علاقهمندی خود را در ایجاد روابط نشان دادند. پیرو این موضوع شاهد آغاز گفتوگوهای جامع و فراگیر ایران و اروپا بودیم و در این مدت، ده دور گفتوگو انجام دادیم و همکاری در زمینهای انرژی، پناهندگان، روابط فرهنگی و... یک مطرح شد. گفتوگوهای فراگیر در تهران و پایتختی که ریاست دورهای اتحادیه اروپا را داشت برگزار میشد.
این دوران دوره خوبی بود و ما شاهد گفتوگوهای مفصل سیاسی و نیز افزایش همکاریها بودیم. در این دوران سفرهای مقامات طرفین انجام میگرفت؛ برای نمونه، رئیس جمهور وقت به ایتالیا و فرانسه و... سفر کرد.
از سوی دیگر، رؤسای اتریش، اسپانیا، ایتالیا به ایران آمدند. همچنین سفرهای دیگری در سطح وزرا و سفرها و هیأتهای پارلمانی در دوران آقای خاتمی نقطه عطفی در روابط دو طرف بود.
در این میان، ناگهان موضوع هستهای پس از سفر آقای البرادعی به نطنز پدید آمد. جامعه جهانی از پیشرفت پرونده ایران بسیار شوکه شد و گمان نمیکرد ایران تا این اندازه در بحث هستهای پیشرفت کرده باشد. موضوع هستهای آغاز دوره جدید تنش در روابط ایران و اتحادیه اروپا بود. پس از اینکه گزارش ایران به آژانس بینالمللی اتمی رفت، ما شاهد ادامه روابط ایران با اتحادیه اروپا بودیم. هدف این بود که پرونده هستهای در سطح اتحادیه اروپایی حل شود. در این مقطع پرونده ایران به شورای امنیت نرفته بود و بیانیه سعدآباد با اروپاییها امضا شد که سرانجام به دلیل زیادهخواهیهای اروپاییها روند حل موضوع هستهای شکست خورد. ایران در سعدآباد داوطلبانه غنیسازی را نزدیک به بیست ماه تعلیق کرد. ایران انتظار چنین پاسخهایی از سمت اروپایی نداشت. با انتخاب آقای احمدینژاد و مباحث و اظهاراتی که طرفین عنوان کردند، روابط ایران و اروپا از آن زمان، نزدیک به ۹ سال عملا در گروی پرونده هستهای قرار گرفت. به این ترتیب، روابط ایران و اروپا در دیگر مسائل حتی روابط دیپلماتیک و تجاری به شدت کاهش پیدا کرد و روابط از دوران خوش خود خارج شد و دوباره ما وارد مقطعی از کاهش روابط شدیم.
* چرا در دیپلماسی به ویژه در ارتباط با اروپا تا به امروز نتوانستیم تأثیرگذار باشیم؟ با توجه به اینکه ایران در منطقه تأثیرگذار است، چرا ما نتوانستیم نقش سازندهای در اتحادیه اروپا داشته باشیم؟ ــ به طور کل روابط خوب و عادی بین ایران و اتحادیه اروپا تا به امروز به وجود نیامده است. یکسری مشکلات ساختاری در روابط دو طرف هست از جمله:
۱ـ اروپاییها به طور کلی نگاه مثبتی نسبت به دولتهایی که مذهب در آن پررنگ است، ندارند. شاید این موضوع به سابقهای که دولتهای اروپایی از دولتهای مذهبی در قرون وسطی داشتهاند، بازگردد. اروپاییها دل خوشی از نقش پررنگ کلیسا و کشیشها در ساختار سیاسی نداشتند. افکار اروپایی از این موضوع برداشت خوبی ندارد. در واقع خاطرات مربوط به تفتیش عقاید، این ذهنیت را در آنها پدید آورده است.
۲ـ ما نمیتوانیم بدون در نظر گرفتن فاکتور آمریکا به روابط با اروپا نگاه کنیم. رابطه ایران و اتحادیه اروپا، یک فاکتور عمده خارجی دارد و آن هم امریکاست. البته فاکتور اسرائیل هم هست که آن جای خود را دارد.
امریکا به عنوان یک کشور مهم، نقش بارز و پررنگی در سیاست خارجی اتحادیه اروپا دارد. آنها میخواهند بگویند اروپاییها نمیتوانند، با ایران رابطه برقرار کنند، در حالی که رابطه دیپلماتیک با امریکا قطع است؛ بنابراین مسائل ایران و امریکا سایه سنگینی بر روابط ایران و اتحادیه اروپا دارد. امریکاییها به عنوان یک فاکتور و متغیر مستقل در سطح روابط ایران و اروپا نقشآفرینی میکنند.
امریکاییها از اروپاییها میخواهند با ایران همکاری و روابط خوب و گستردهای نداشته باشند. این خواسته را ما امروز هم میبینیم. در سالهای گذشته استراتژی ایران بهبود رابطه با غرب منهای امریکا بود. این تصور در مقامات ایرانی حاکم بود که ما میتوانیم با غرب رابطه عادی و گستردهای داشته باشیم، بدون اینکه نیازی به امریکا داشته باشیم. در واقع ما در گذشته، امریکا را در تنظیم رابطه حذف میکردیم. امریکاییها بارها اعلام کردهاند که ما اجازه نمیدهیم رابطه ایران با دنیا عادی باشد.
البته باید گفت، شاید آمریکا و اعضای اتحادیه اروپا در کلیات، دیدگاه و نظر یکسانی داشته باشند، اما یکسانی دیدگاهها در جزئیات موضوع نخواهد بود؛ یعنی هر کشوری دیدگاه خودش را دارد. دیدگاه آمریکا با روسیه و چین در بسیاری موارد متفاوت است و حتی میان کشورهای اروپایی نیز در جزییات تفاوت دیدگاه وجود دارد و این اختلاف نظرات باز جمعبندی و هماهنگی میان کشورهای ۵+۱ را مشکل میکند. هر کشوری میخواهد هم نقش خودش را برجسته کند و هم امتیازهای بیشتری به دست آورد. در اوضاع کنونی توپ در زمین گروه ۵+۱ است.
* دستگاه دیپلماسی تا چه اندازه در عدم بهبود روابط در این چند سال مقصر بوده است؟
ــ بحث سیاست خارجی صرفا در دست وزارت امور خارجه نیست. بقیه ارگانها و نهادهای کشور در سیاست خارجی دخیل هستند. گاهی این مراکز چنان نقششان گسترده میشود که وزارت خارجه نمیتواند به وظایف عادی خود عمل کند؛ بنابراین این موضوع را نباید در چهارچوب وزارت خارجه بررسی کرد.
در وزارت خارجه افراد با سابقه، با تجربه و دیپلماتهایی متخصص هستند که جهان را میشناسند. حالا اگر برخی در دوران اخیر به دیپلماتهای حرفهای میدان ندادند، ایراد کلی ساختار است، نه وزارت خارجه. ایران باید از ظرفیت قوی کارشناسی به نحو بارزتر و بیشتری استفاده کند.
* آقای دکتر برای نمونه، منافقین روابط تنگاتنگی با اتحادیه اروپا دارند، ولی دیپلماتهای ما این رابطه را با دیپلماتهای اتحادیه اروپا ندارند؟ چرا؟ــ مقایسه دیپلماتهای ایران با منافقان، قیاس معالفارق است. زندگی و مرگ منافقین در ارتباط با برقراری ارتباط و گفتوگو با کشورهای غربی و اروپایی و پارلمانهای اروپایی است. در وزارت خارجه حیات و ممات رابطه با اروپا تاکنون نبوده است. البته رابطه با اروپا، قطعا مهم است و باید به آن پرداخت و راههای گسترش را پیدا کرد.
وزارت خارجه امکانات لازم برای گسترش ارتباط با سایر کشورها را ندارد. دیپلماسی کار پرهزینهای است. تا هزینه و بودجه لازم برای دیپلماسی لحاظ نشود، قطعا نمیتوانیم موفق باشیم. با جیب خالی نمیشود با جهان گفتوگو کرد. متأسفانه در سالهای اخیر باز هم از سطح و بودجه وزارت خارجه کاهش یافته است. این روند جای مانور و نقشآفرینی وزارت خارجه را روز به روز سختتر کرده است.
به گمانم باید وزارت خارجه به جایگاه اصلیاش برگردد و در حکم مهمترین رکن در دستگاه دیپلماسی کشور و اجرائیات سیاست خارجی را در دست بگیرد. وزارت خارجه و دستگاه دیپلماسی کشور نیازمند یک ناخدا و بودجه برای ایفای نقش است. در صورتی که امروز میبینیم در دستگاه سیاست خارجی ارگانها و نهادهای گوناگون فعالیت میکنند و وزارت خارجه تبدیل به مرکز اجرایی شده است تا اینکه متصدی اصلی سیاست خارجی کشور باشد.
* سیاست خارجی دولت جدید در قبال اتحادیه اروپا را چگونه ارزیابی میکنید؟ ــ دولت کنونی علاقه بسیار خوبی به گسترش و عادیسازی روابط با اتحادیه اروپا دارد که البته چشمانداز خوبی هم وجود دارد. اروپاییها از انتخاب ۲۴ خرداد برداشت مثبتی دارند و علاقهمندی برای گسترش روابط هم اعلام کردهاند. امضای توافق ژنو نیز تأثیر بسیار مثبتی در برقراری و گسترش روابط داشته است. امروزه فضای رابطه ما با اتحادیه اروپا از حالت انتقادی خارج شده و ما وارد فضای مثبت و همکاری شدیم. این روند را در آینده هم میشود دید و با اظهار امیدواری بیشتری به این قضیه نگریست.
در چند ماه اخیر، ما شاهد ورود هیأتهای اروپایی از اروپا به ایران بودیم که نشان میدهد روابط به سمت گسترش است. در واقع ما شاهد روند جدید دیپلماسی اتحادیه اروپا در ایران هستیم که در هشت سال گذشته عملا قطع شده بود. در گذشته، رابطه ما اروپاییها در پایینترین سطح خود بود و هیچ گاه تا به امروز رابطه با اتحادیه اروپا به اندازه هشت سال گذشته تنزل پیدا نکرده بود. خوشبختانه این فضا امروز تغییر کرده و روز به روز شاهد ورود هیأتهای دیپلماتیک، اقتصادی و تجاری هستیم. با اجرای توافق ژنو، بخشی از تحریمهای اتحادیه اروپا برداشته یا کم شده است. این امر فضای جدیدی ایحاد کرده و امیدواریم شاهد گسترش چشمانداز روابط و همکاریها باشیم.
* شما مهمترین مشکل اساسی و راهکار بهبود آن را در چه میدانید؟ ــ باید تعامل و گفتوگوها با اروپاییها بیشتر شده و تقویت شود. در چند سال اخیر، توان و تعداد افراد لازم برای گسترش روابط دیپلماتیک کاملا کاهش پیدا کرده و به دنبال آن، بدون داشتن افراد و پرسنل لازم، نمیشود امیدوار به تفاهم و گسترش روابط بود؛ بنابراین، باید توجه لازم به دستگاه دیپلماسی کشور، امکانات و بودجه شود تا از ظرفیت موجود برای ایجاد فضای مثبت به بهترین نحو بهرهبرداری کرد.