اوج گیری بحران سیاسی در اوکراین که به سرعت به تقابلی جدی میان روسیه و غرب منجر و از حالت یک بحران داخلی یا حتی منطقه ای، به مسئله ای بین المللی تبدیل شد، کشورهای بزرگ و کوچک را در اقصی نقاط جهان به موضع گیری در این زمینه واداشت. در این میان، یکی از مباحث مهم و مورد توجه این است که راهبرد صحیح ایران در قبال این موضوع، باید حائز چه ویژگی هایی باشد؟
به گزارش «تابناک»، طی هفته های اخیر و به موازات اوج گیری بحران سیاسی در اوکراین و سپس اقدام نظامی روسیه در منطقه کریمه، دو دیدگاه کلی در محافل مختلف تحلیلی و بعضاً سیاسی در کشور شکل گرفت. دو دیدگاهی که به نظر می رسد حاصل دو نگاه افراطی و تفریطی به موضوع بوده و هریک دارای مزایا و معایب خاص خود است.
دیدگاه نخست، ضمن مبنا قراردادن تحلیل وقایع جاری در اوکراین از منظر تلاش غرب برای توسعه دامنه نفوذ خود و تقابل روسیه با این روند از یک سو و طرح ضرورت غرب ستیزی و به طور کلی امپریالیسم ستیزی در سیاست خارجی کشور، رویکردی مدافع روسیه را مطرح کرده و از لزوم جهت گیری رسمی و علنی جمهوری اسلامی ایران به نفع روسیه و حمایت از اقدام این کشور در کریمه و – احتمالاً – دیگر نقاط اوکراین سخن می گوید.
از منظر باورمندان به این تحلیل، روسیه در حال حاضر بیشترین پتانسیل را در عرصه بین المللی برای تقابل با غرب و به ویژه آمریکا و ضربه زدن به منافع غربی ها داراست و ایران می تواند از طریق همسو شدن با این کشور در بحران کنونی، به اصول کلی مندرج در چارچوب های سیاست خارجی کشور مبنی بر مقابله با آمریکا جامعه عمل بپوشاند.
افزون بر این، از منظر این رویکرد، روسیه طی سال های اخیر به عنوان یک همکار – اگر نه شریک – مهم برای ایران عمل کرده و در شرایط تحریم های بین المللی، همکاری های تهران- مسکو در جنبه های گوناگون، از جمله هسته ای ادامه داشته است. در همین موضوع، یعنی بحث هسته ای، گزاره دیگری که از سوی این افراد مطرح می شود این است که حمایت ایران از روسیه در اقداماتش در قبال اوکراین، می تواند روسیه را به حمایت جدی از ایران در روند مذاکرات هسته ای ترغیب کند.
اما در نقطه مقابل این رویکرد، دیدگاه دیگری وجود دارد که شرایط جاری را فضایی مساعد برای نزدیک شدن ایران به غرب و بهبود دیدگاه کشورهای غربی نسبت به ایران ارزیابی می کند. از منظر این رویکرد، ایران در شرایط کنونی باید ضمن حمایت دولت جدید در اوکراین و محکوم کردن صریح اقدام روسیه در ارسال نیروی نظامی به کریمه، نظر کشورهای غربی را نسبت به خود جلب کرده و از این ابزار، در راستای روند تنش زدایی در روند سیاست خارجی استفاده کند.
این گروه، همان دسته افرادی هستند که از تحولات اخیر در اوکراین که به برکناری ویکتور یانوکوویچ، رئیس جمهور این کشور منجر شد، با عنوان تحولی کاملاً «مردمی» و «دموکراتیک» یاد کرده و از همان نقطه نظری به تحلیل وقایع این کشور می پردازند که تحلیلگران غربی این کار را انجام می دهند.
با این حال، با بررسی دقیق تر اوضاع جاری در اوکراین و تحولات منطقه ای و بین المللی حول و حوش این کشور، مشخص می شود که هر دو این رویکردها از ضعف جدی تحلیل رنج برده و نگاه دقیقی نسبت به تحولات جاری در عرصه بین الملل از یک سو و استلزامات موفقیت سیاست خارجی ایران از سوی دیگر ندارند.
درباره رویکرد نخست، باید خاطرنشان کرد که هرچند وقایع کنونی در روسیه، به نوعی می تواند به قدرت نمایی روسیه در مقابل غرب و حمایت از حوزه منافع حیاتی خود تعبیر شود که در صورت موفقیت، شکست غرب را به همراه داشته باشد، اما این وقایع در چارچوب کلی رقابت قدرت های بزرگ در حوزه های منافع ژئوپلیتیکی خود تعبیر می شود و جمهوری اسلامی ایران دارای منفعت ژئوپلیتیک یا راهبردی خاصی در اوکراین نیست.
از سوی دیگر، حمایت صریح ایران از روسیه در این جریان می تواند به جای تأثیر مثبت، نتیجه عکس به بار آورده و ضمن ترسیم چهره ای سراسر تهاجمی از سیاست خارجی ایران، فشارهای غرب بر ایران را افزایش دهد. امری که به شدت با آرمان های دولت – و البته خواست کلی افکار عمومی – نسبت به برقراری روابط متوازن و مبتنی بر احترام متقابل با همه کشورهای جهان در تضاد است.
درباره رویکرد دوم نیز باید گفت که با توجه به حضور مستقیم روسیه در حوزه پیرامونی ایران، پیوندهای گوناگون موجود میان دو کشور و نیز همکاری نزدیک دو کشور در برخی حوزه های ژئوپلیتیکی دارای منفعت مشترک – از جمله سوریه – هرگونه تقابل ایران با روسیه در موضوع اوکراین (به عنوان حوزه منافع حیاتی این کشور) می تواند سبب تهاجمی شدن سیاست روسیه نسبت به ایران شده و عواقب بسیاری را در عرصه های مختلف برای ایران به همراه داشته باشد.
بی تردید یکی از این عواقب می تواند کارشکنی روسیه به عنوان عضوی از گروه 1+5 در مسیر مذاکرات هسته ای و مانع ایجاد کردن در مسیر حل و فصل موضوع هسته ای ایران باشد. این در حالی است که روس ها اگرچه تاکنون در مواردی همچون تحریم ها به طور کلی با غرب همراه شده اند، اما به همراه چینی ها در تعدیل مواضع جامعه بین المللی علیه ایران نقش موثری داشته اند.
بر این اساس، به نظر می رسد آنچه به عنوان رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باید در قبال بحران اوکراین و کریمه در پیش گرفته شود، اتخاذ گونه ای از سیاست «بی طرفی مثبت» است که ضمن اجتناب از حمایت مستقیم از یکی از طرفین منازعه، تلاش فعالانه ای جهت حل و فصل مناقشه به روش های شناخته شده بین المللی از سوی ایران سازمان داده شود.
این همان رویکردی است که تاکنون – به درستی – از سوی دستگاه دیپلماسی کشور در پیش گرفته شده و سعی شده با به کارگیری ادبیاتی دیپلماتیک و غیرمناقشه برانگیز، ضمن ابراز نگرانی از آشوب و ناامنی در منطقه ای از جهان، از تلاش های دیپلماتیک و سیاسی برای حل این بحران حمایت شود. به نظر می رسد تنها در صورت تداوم همین مسیر است که در فردای حل و فصل مناقشه اوکراین، ایران می تواند سیاست خود مبنی بر پیگیری روابطی متوازن با روسیه و همچنین غرب را پی بگیرد.